آمریکایی ها هنوز طالبان را حافظ منافع خود در منطقه می دانند و بریتانیا با تمام توان در تلاش مشروعیت بخشی به طالبان در جهان غرب است
زلمی خلیلزاد طی چهار دهه گذشته یکی از چهرههای محوری در سیاستگذاریهای غرب نسبت به افغانستان بوده است. او نهتنها در مذاکرات و توافقات بزرگ نقش داشته؛ بلکه بهعنوان یکی از عناصر فکری مؤثر در شکلدهی راهبردهای امنیتی و سیاسی جهان غرب در قبال افغانستان شناخته میشود. نهادهای اطلاعاتی غربی؛ بهویژه ایالات متحده، همچنان به او اعتماد دارند و وی را شاهکلید بسیاری از تحولات پنهان و آشکار افغانستان میدانند.
خروج آمریکا از افغانستان بدون لابیگری خلیلزاد بعید به نظر میرسید. با این حال، آنچه در روایت او از افغانستان برجسته است، نگاه قومی و قبیلهمحور او است.
خلیلزاد در کتاب خاطرات خود با عنوان《فرستاده》نقل میکند که هنگام عزیمت به آمریکا برای تحصیل، مادرش در لحظه خداحافظی سر او را بوسید و گفت: «اگر به جایی رسیدی، قومت را فراموش نکن!» و او نیز تعهد داد که اگر به جایگاهی برسد، «سرم را فدای قومم خواهم کرد.»
یادآوری این روایت به این دلیل است که بدبختانه بسیاری از نخبگان سیاسی و فرهنگی جامعه تاجیک هنوز در فضای عرفانی و شاعرانه به سر میبرند و شب و روز در اندیشهی وحدت ملی خیالیاند؛ بیآنکه از عمق بازیهای ناپاک سیاسی و قومی در ساختار قدرت آگاه باشند.
اما پرسش اساسی این است که چرا خلیلزاد این روزها بهشدت نگران بقای طالبان است؟
به نظر میرسد او بهخوبی آگاه است که روی کار آمدن طالبان تا حد زیادی نتیجهی حمایت و لابیگری مستمر او طی 27 سال گذشته بوده است. اما حالا این پروژه در حال افول قرار گرفته و طالبان از منظر بسیاری از بازیگران جهانی، نیرویی بدوی، خشن و غیرقابل اتکا تلقی میشوند. همزمان، گزینهی بدیل طالبان در پاکستان با هماهنگی ایالات متحده در حال شکلگیری است. در واقع می توان نگرانی کنونی خلیلزاد را از جنس نگرانی او در سال 2001 دانست و تعبیر کرد.
پیش از سقوط طالبان در سال 2001، آمریکا برای آخرین بار رییس استخبارات عربستان سعودی، خلیلزاد و مولانا فضلالرحمان را به قندهار فرستاد تا ملا عمر را متقاعد سازند که اسامه بنلادن را تسلیم کند. اما لجاجت قبیلهای بر عقلانیت سیاسی غلبه کرد و پس از بازگشت آن هیات، عملیات نظامی علیه طالبان آغاز شد.
واقعیت این است که آمریکاییها هنوز طالبان را حافظ منافع خود در منطقه میدانند و بریتانیا؛ این قدرت نرم جهان غرب، با تمام توان در تلاش مشروعیتبخشی به طالبان در جهان غرب است. با این حال، عملکرد چهار سالهی طالبان، بهویژه در حوزههای حقوق بشر،زنان، اقتصاد و... صبر و شکیبایی غرب را نیز به پایان رسانده است.
حالا، در پی تصویب لایحهای تهدیدآمیز از سوی دولت ترامپ مبنی بر واکنش به اسارت شهروندان آمریکایی، خلیلزاد بلافاصله راهی کابل شده است تا پیش از هرگونه اقدام سیاسی، مالی و نظامی، طالبان را متقاعد سازد که گروگانهای آمریکایی را آزاد کنند. در غیر این صورت، تهدید به واکنش سختگیرانه مطرح شده، اجتناب ناپذیر است. ضمن این که با قطع کمکهای مالی هفتگی آمریکا، منجر به اخراج گستردهی کارمندان طالبان شده و بسیاری از آنان به گروههای افراطی نظیر داعش پناه بردهاند؛ تحولی که میتواند پیامدهای امنیتی گستردهای در پی داشته باشد.
هرچه باشد، یک مساله روشن است: آفتاب بخت نیروهای حاکم سیر نزولی گرفته و حتما غروب خواهد کرد.