تاریخ انتشار: 1404/06/23 9:19کد خبر: 116656

زنجیر فقر و سنت تلخ کودک فروشی؛ قاتل رویاها و عامل ازدواج های اجباری در هرات

زنجیر فقر و سنت تلخ کودک فروشی؛ قاتل رویاها و عامل ازدواج های اجباری در هرات

فرشته (مستعار)، یکی از زنان روستای چاهک در ولسوالی انجیل هرات، می گوید که دختر شش ماهه اش را در برابر 80 گوسفند و 100 هزار افغانی نامزد کرده است. او می گوید: «رسم ما مردم پولی نیست، رسم گوسفندی است. یک دختر دیگرم را هم در برابر 60 گوسفند و یک لک [100 هزار] افغانی به شوهر داده ام. حالا از زنده گی شان راضی هستند؛ اول که خرد بودند، چیزی نمی فهمیدند، اما حالا از یکدیگر رضایت دارند.»

پس از تسلط طالبان و ادامه‌ بسته‌ماندن دروازه‌های مکتب‌ها و دانشگاه‌ها به‌ روی دختران، میزان ازدواج‌های اجباری و زیر سن به‌شدت افزایش یافته است. این محدودیت‌ها زمینه را برای تقویت و گسترش سنت‌های ناپسند اجتماعی در مورد ازدواج دختران فراهم کرده و سالانه صدها کودک دختر قربانی این سیاست‌ها و رسوم می‌شوند. در این میان، ازدواج کودکان در شماری از روستاهای ولایت هرات، نه‌تنها رواج دارد، بلکه به‌‌عنوان یک رسم پذیرفته‌ شده و راهی برای زنده‌ ماندن خانواده‌های فقیر به شمار می‌رود. در این گزارش، روایت‌هایی از برخی زنان بازتاب یافته است که اعتراف می‌کنند شوهران‌شان افزون بر آن‌ها، همسران دیگری نیز دارند و همزمان، کودکان‌شان را در برابر گوسفند و پول، در سنین پایین با مردان بزرگ‌سال نامزد کرده و حتا در سنین 13 و 14 ساله‌گی به ازدواج وادار ساخته‌اند.

در برخی از روستاهای ولایت هرات، تعدادی از خانواده‌ها دختران خود را در کودکی، در بدل پول یا گوسفند، به مردان بزرگ‌سال یا کودکان پسر نامزد می‌کنند. این دختران دست‌کم از سن 12 ساله‌گی، به‌صورت رسمی به نکاح مردانی درمی‌آیند که پول یا گوسفند پرداخت کرده‌اند. همزمان، در این روستاها رسم بر آن است که مردان به‌طور همزمان با دو زن ازدواج ‌کنند. براساس اطلاعات موجود، داشتن دو همسر در میان مردان این روستاها نشانه قدرت و افتخار به شمار می‌رود. برخی از زنان می‌گویند که این وضعیت را پذیرفته‌اند و مخالفتی با چندهمسری شوهران‌شان ندارند.

فرشته (مستعار)، یکی از زنان روستای چاهک در ولسوالی انجیل هرات، می‌گوید که دختر شش‌ماهه‌اش را در برابر 80 گوسفند و 100 هزار افغانی نامزد کرده است. او می‌گوید: «رسم ما مردم پولی نیست، رسم گوسفندی است. یک دختر دیگرم را هم در برابر 60 گوسفند و یک لک [100 هزار] افغانی به شوهر داده‌ام. حالا از زنده‌گی‌شان راضی هستند؛ اول که خرد بودند، چیزی نمی‌فهمیدند، اما حالا از یکدیگر رضایت دارند.»

این زن همچنین می‌گوید که در این روستا رسم بر آن است که مردان دو یا سه بار ازدواج کنند و همزمان دو یا بیش‌تر از آن همسر داشته باشند. او می‌افزاید: «اینجا مردم چنین رسمی دارند که همه باید دو زن داشته باشند. حتا کسانی که نداشته [فقیر] باشند، به هر شکلی که باشد، زن دوم می‌گیرند. اگر دختر داشته باشند یا گوسفند، می‌دهند و زن دوم می‌گیرند. من خودم امباق دارم. هفت سال از ازدواجم گذشته بود که شوهرم زن دوم گرفت. ما مردم دختران‌ خود را در کودکی شوهر می‌دهیم، نمی‌گذاریم بزرگ شوند، وقتی بزرگ شدند، عروسی می‌گیرند.»

نسیمه (مستعار)، مادر دو فرزند است. او می‌گوید که زمانی که تنها دو سال داشت، پدرش او را نامزد کرده بود و پس از هفت سال نامزدی، ازدواج کرده است. نسیمه خاطرات تلخ دوران کودکی‌اش را بازگو می‌کند و می‌گوید زمانی که اعضای خانواده شوهرش با هم صحبت می‌کردند، احساس ترس می‌کرد و فرار می‌کرد و به خانه پدرش می‌رفت. او می‌افزاید: «وقتی این‌ها [اشاره به اعضای خانواده شوهرش] بین خود صحبت می‌کردند، من می‌ترسیدم و می‌گفتم می‌خواهم به خانه پدرم بروم. بعد از ازدواج، تا هفت سال فرزندی نداشتم، حالا دو پسر دارم. ما هفت خواهر هستیم و پدرمان هر هفت ما را به همین شکل شوهر داد. خواهر کوچکم شاید 14 ساله شده باشد که تازه ازدواج کرده است.»

سارا (مستعار)، زن دیگری است که نواسه 13 ساله‌اش را به ازدواج زیر سن وادار کرده است. او با نام بردن از نواسه‌اش می‌گوید: «13 ساله بود. در برابر 20 گوسفند و 150 هزار افغانی او را دادم. از این پول، 90 هزار افغانی را خرج و مصرف کردم و تنها 60 هزار باقی ماند. دو سال نامزد ماند و بعد عروسی کردند.» او می‌افزاید که به‌دلیل وضعیت بد مالی و اقتصادی، ناچار شده بود نواسه 13 ساله‌اش را به ازدواج وادار کند.

یافته‌های این گزارش نشان می‌دهد که در منطقه‌ای به‌نام «شهرک سبز» در هرات، خانواده‌های فقیری زنده‌گی می‌کنند که در پی آواره‌گی‌های داخلی از برخی ولایت‌ها به این مکان پناه آورده‌اند. شماری از این خانواده‌ها تایید می‌کنند که به‌دلیل فقر و گرسنه‌گی، ناچار شده‌اند کودکان خود را در برابر پول و گوسفند به نکاح مردانی درآورند که سال‌ها از آن‌ها بزرگ‌تر بوده‌اند. آنان روایت‌های تلخ و دردناک دیگری نیز دارند؛ برخی از این خانواده‌ها حتا کودک خود را در حالی‌که هنوز در شکم مادر بوده، فروخته‌اند.

یک مرد و زن، در حالی‌که اجازه ثبت گفت‌وگوی‌شان را نمی‌دهند، روایت می‌کنند که کودک‌شان را به‌دلیل فقر، پیش از تولد به فردی پولدار فروخته‌اند. به گفته آن‌ها، زمانی‌که کودک به دنیا آمد، آن فرد آمد و کودک را با خود برد.

مادر این کودک که در وضعیت وخیم صحی و روحی قرار دارد، چنین روایت می‌کند: «سه روز از ولادتم گذشت. به‌خاطر این‌که در وضعیت بد اقتصادی قرار داشتیم، قبول کردم دخترکم را در برابر چندصد هزار افغانی بفروشم. یک روز بعد از تولد آمدند و طفلم را با خود بردند، اما پولی را که وعده داده بودند ندادند و هیچ خبری هم از آن خانواده نداریم. وگرنه کدام مادری دلش می‌شود فرزندش را بفروشد؟»

همزمان، خانم دیگری که در همین شهرک کودک یک‌ماهه‌اش را در برابر 100 هزار افغانی فروخته بود، می‌گوید که دختر دیگرش را در سن 14 ساله‌گی نامزد کرده است. او می‌گوید: «هرچه کودک کوچک‌تر باشد، قیمتش کم‌تر است و اگر بزرگ‌تر باشد، قیمت آن بیش‌تر است. یک دخترم 14 ساله شده و منتظریم نامزدش از ایران بیاید تا مراسم عروسی برگزار کنیم، اما توان مالی نداریم. این دختر یک‌ماهه‌ام را به مبلغ یک لک افغانی به فرد دیگری دادیم. چون نمی‌خواهیم گرسنه بمانیم و فرزندان دیگرم زنده بمانند، مجبوریم این کار را انجام دهیم.»

بعد از بسته شدن مکاتب و دانشگاه‌ها شمار این ازدواج‌ها افزایش یافته است و در کنار سنت‌های موجود، وضعیت فعلی نیز سبب شده است که یک تعداد دختران زیر سن اعتراضی برای ازدواج نداشته باشند.

یکی از استادان مکاتب دخترانه می‌گوید: «یک تن از شاگردانم که در صنف پنجم درس می‌خواند پس از یک  یک هفته غیرحاضری زمانی که به صنف برگشته بود، با خوش‌حالی برای دیگران قصه می‌کرد که برایم گفته‌اند اگر عروس شوی برایت ساعت، لباس، کفش، خوراکی و هر چیزی که دوست داشته باشی تهیه می‌کنند. و از این طریق او را راضی کرده‌اند با مرد بزرگ‌تر از خودش نامزد شود.»

این ازدواج‌ها در حالی صورت می‌گیرد که آمار قربانیان خشونت‌های خانواده‌گی همچنان در افغانستان بالا است و در برخی موارد، زنان و دختران برای فرار از این خشونت‌ها حتا به کودکشی روی آورده‌اند.

  • منبع: خبرگزاری افغان ایرکا
  • لینک کوتاه

تگ‌ها:

نظرات مخاطبان: