
خلیل زاد در معاملات پنهانی و زدوبندهای مالی طالبان نقش دارد. به این دلیل است که بسیاری او را تصمیم گیرنده ی اصلی طالبان و امیر در سایه ی طالبان می دانند.
خلیلزاد در زمان کرزی وایسرای کابل بود و خدم و حشمی داشت. هر کس را که دوست داشت برمیافکند و هر کس را که میخواست برمیافراشت. رهبران دستهدسته به دستبوسیاش میرفتند و کرزی بدون اجازهی او نان نمیخورد.
این قدرت خلیلزاد، از روابط پیشین او با رهبران جهادی و حضور در پشتصحنهی لابیگری سیاسی در واشنگتن میآمد. او قدرت عجیبی در وارونهسازی حقایق، بازی دوگانه، چانهزنی و تامین ارتباط با گروههای تروریستی دارد.
یکی از صفات برجستهی خلیلزاد، خونسردی بیش از حد او در مقابل هجمهی مخالفانش است. او در کشوری چون آمریکا بسیار خونسرد در مدت بیست سال گذشته به تطهیر طالبان مشغول بود. او حتی توانسته که زنش را در تطهیر ضدزنترین رژیم جهان با خود همراه سازد.
نتیجهی تلاشهای با روی کار آمدن دوبارهی طالبان به ثمر نشسته است.
خلیلزاد با وجود تلاشهای فراوان برای به رسمیتشناسی طالبان، در این عرصه موفقیتی بهدست نیاورده و از زمانی که روسها طالبان را به رسمیت شناختهاند و ایرانیها و هندیها هم روابط محکمی با طالبان برقرار کردهاند؛ خلیلزاد را بیقرار ساخته است.
خلیلزاد هرچند توانسته در راهروهای لابی قدرت در امریکا، سیاستهای غیرانسانی طالبان را به بهانهی جامعهی قبیلهای افغانستان و دروغ واقعیت موجود این کشور توجیه کند، اما تعاملات منطقهای طالبان او را نگران ساخته است.
تعاملات منطقهای طالبان با رقبای آمریکا و شاخ به شاخ شدن این گروه با پاکستان، شرایط دشواری را برای خلیلزاد بهوجود آورده است.
ترس خلیلزاد این است که سیاستگذاران آمریکایی به این یقین برسند که طالبان دیگر نمیتوانند تعهدات خلیلزاد را برآورده سازند. به همین دلیل است که خلیلزاد احتمالا با توافق سیاستگذاران آمریکایی به افغانستان سفر کرده و طالبان از او به گرمی استقبال کردهاند.
در تازهترین خبر، او از طالبان خواسته که چند تاجیک را وارد کابینه سازند، تا او بتواند در راهروهای لابی از آنان چهرهی بهتری نشان دهد و تبعات احتمالی قدرتگیری دوبارهی فرماندهان تاجیک در شمال و غرب را خنثی سازد.
خلیلزاد با ماموریت دشواری روبرو است. او باید برای رژیمی عصر حجری مقبولیت داخلی بتراشد و آنان را در راستای منافع آمریکا در منطقه متقاعد سازد.
با توجه به جامعهی متکثر افغانستان، سیاستهای ضدانسانی طالبان و رابطهی پیچیدهی قدرت در افغانستان، او در عرصهی داخلی شکست خورده و به چهرهی منفوری در زادگاه پدریاش تبدیل شده است. از سوی دیگر، با توجه به بافت درونقبیلهای طالبان و پیچیدگی سازمانی این گروه، خلیلزاد به سادگی قادر به انسجام درونی طالبان در راستای اهداف خود نشده است.
با تمام اینها؛ خلیلزاد از قدرت تاثیرگذاری در بین طالبان برخوردار است و این تاثیرگذاری از سهجهت قابل اهمیت است. نخست اینکه طالبان خلیلزاد را دوستی بیریا و فداکار نسبت تعلقات قومی خویش میبینند و او از این جهت بخشی از طالبان است. دوم اینکه خلیلزاد از مفاد پنهانی توافق دوحه خبر دارد و میتواند به راحتی با افشای آن برای طالبان زلزلهی سیاسی به وجود آورد و سوم اینکه خلیلزاد در معاملات پنهانی و زدوبندهای مالی طالبان نقش دارد. به این دلیل است که بسیاری او را تصمیمگیرندهی اصلی طالبان و امیر در سایهی طالبان میدانند.
موضعگیریهای اخیر خلیلزاد و سفرهای پیهم او به افغانستان نشان میدهد که امکان هدر رفتن حاصل تلاشهای چنددههای او در افغانستان وجود دارد و به همین دلیل در تلاش پیهم، میخواهد از فروپاشی میراثی که زندگی سیاسی او در منطقه برجای گذاشته، جلوگیری کند.