گروه عظیمی از زنان علم دفاع از حقوق زن را بر دوش گرفته و وارد میدان رقابت انتخاباتی شده اند و عمل خویش را زیر سایه ای دفاع از زنان محروم تعریف می کنند. در کنار واقعیت های دردناکی که شرایط اسف باری برای زنان رقم زده است، یکی ابهام در تعریف حقوق زن و روش های دفاع از این حقوق و به همین ترتیب تیپ های مدافع این حقوق است.
گروه عظیمی از زنان علم دفاع از حقوق زن را بر دوش گرفته و وارد میدان رقابت انتخاباتی شده اند و عمل خویش را زیر سایهای دفاع از زنان محروم تعریف میکنند. در کنار واقعیتهای دردناکی که شرایط اسفباری برای زنان رقم زده است، یکی ابهام در تعریف حقوق زن و روشهای دفاع از این حقوق و به همین ترتیب تیپهای مدافع این حقوق است.
کسی که برای دفاع علم بر میدارد، بایست بر کلیت مسالهای زنان در جامعۀ افغانستان و حاشیههای فرهنگی و سیاسی آن واقف باشد. اگر آگاهی کافی در این زمینه نداشته باشد، چگونه ممکن است از چیزی که واقف نیست دفاع کند؟ دیگر اینکه مسالهای دفاع مستلزم توان شناخت روشهای ورود به این حوزه است تا موثریت آنرا بر مبنای هدفگذاری تعریف شده، در کوتاه مدت یا دراز مدت تضمین کند.
ممکن واقعاٌ کسی قصد دفاع را داشته باشد و نیتاش در زمینۀ مبارزۀ خوب باشد، اما اگر روش بازی در میدانهای سیاسی و اجتماعی و حقوقی را نداند، با انگیزۀ صرف و خالی از فهم لازم به هیچ چیز در این مبارزه نخواهد رسید و در نهایت مبارزهاش بیهوده خواهد بود. سومین امری که از دو مورد قبلی جدیتر و حساستر میباشد، افرادی اند که علم دفاع حقوق زنان را به دوش میگیرند. شناخت افرادی که دم از حقوق زن میزنند، برای پالایش زمینۀ مبارزه برای احقاق حقوق اهمیت حیاتی دارد.
در فضای غبارآلود سیاسی و اجتماعی حاکم در کشور، لیست بلند بالای از زنانی که بر دهل دفاع از حقوق زن میکوبند نظر مخاطب را به خود جلب میکند. منظور شان دفاع از زنانی است که درصد بالای شان سواد و دانش و به دلایل زیاد از جمله مناسبات ارزشی و نگرش فرهنگی اجتماع، فرصت حضور برای دفاع از حق شان، در حوزه ی عمومی را ندارند. از مهمترین میدانهای حضور این قشر یکی انتخابات است. در این دور انتخابات کمیت زنانی که نامزد مجلس نمایندهگان و شوراهای ولسوالی شده اند، بالاتر از دورههای قبلی است.
در نگاه اول حضور گستردهای زنان شاید خوب به نظر برسد، اما وقتی وارد حوزۀ شناخت کارکتر و شخصیت و توان این مدعیان دفاع از حقوق زن میشوی، قضیه به کلی عوض میشود. باید به این سوال که کدام یک شایستۀ عضویت در شورای ملی این کشور هستند پاسخ داد. چه کسی از این زنان در رقابتهای انتخاباتی تخصص خود را ابزار رقابت قرار داده است؟ کدام یک آگاهی تجربی و علمی بر مسایل حقوقی و سیاسی را ابزار رقابت قرار داده است؟ صرفاٌ زن بودن که نمیتواند ایجاد حق برای نشستن بر مسند قانونگذاری کند.
یکی از تیپهای که عدهای کثیری از آن قماش خیز برداشته تا وارد پارلمان کشور شوند، زنان خالی مغز، اما زیبا روی و دارای اندامهای سکسی هستند. طرف به حکم داشتن تن زیبا فکر میکند که خوب است نامزد انتخابات شود. تمام دارایی اش همین بروز بودن مدل لباسها و برجسته بودن اندام جنسی اش است، اما مغزش خالی از هر آگاهی و فکر و تعهدی، آمده است تا وارد پارلمان شود.
صرفاٌ با چهرهای زیبا ولی مغز خالی از فهم و دانایی و تخصص، نمیتوان از حق زنان محروم و دردکشیدۀ این سرزمین دفاع کرد! همین عناصر هستند که مدلهای شانرا در دورههای گذشتۀ پارلمان داشتیم. از یکسو مبدل به تاجران قهار و مافیایی قدرت شدند که محرومیت زنان را دستمایۀ معامله گریهای شان قرار دادند و بر محرومیت زنان افزودند و از سوی دیگر با عدول از مرزهای اخلاقی، هویت زنان مظلوم این جامعه را آسیب زدند.
البته که یاد آوری میکنم همۀ زنان نامزد انتخابات این گونه نیستند. خوبها حرف و حساب شان جداست و چنانچه که در دورههای قبلی مجلس نمایندهگان زنان ارزشمدار و با وقار و دانا به قانون را نیز داشتیم و اکنون نیز شماری را داریم.
دردمندانه که تودۀ مردم نیز در دورههای گذشته در مواردی به برجسته گیهای بدنی و زیباییها جنسیتی تعداد زنانی که فاقد هر تخصص و فهمی بودند، رای دادند. این مدعیان امروز هم با همان دلگرمی وارد رقابت شده اند تا مردم به تن شان رای داده و ایشان عضو پارلمان شوند تا با استفاده از قدرت زنانگی شان، وارد معاملات و حساب کتابهای شوند که از آدرس مطرح تر و مصئون تر آن دنبال کنند.
یکی از مهمترین دردهای زنان افغانستان همین قماش زنان معامله گر هستند که با استفاده از تحریک حس جنسی مردان محروم به لحاظ جنسی، در رقابتهای انتخاباتی پیروز میشوند، ولی زنان جامعه هر روز وضع شان بدتر و دشوار تر میگردد. با چهره سکسی و باسن برجسته نمیتوان مشکل محرومیت تاریخی و تداوم آنرا تا امروز که متاسفانه وسیع تر هم شده است، حل کرد! زنان این جامعه اساساٌ نیازی به این قبیل مبارزین ندارند.
جالب اینکه همین قماش میآیند و محرومیت گستردهای زنان را دستمایۀ تبلیغات دروغین شان میسازند. نمیتوان منکر این شد که زنان به شدت نیاز به حامیان و مدافعانی دارند تا دشواریهای بی انتهای شانرا کاهش دهد، اما وقتی پای بحث قانونگذاری و عضویت در مجلس نمایندهگان در میان است، چهرهای زیبا و باسن سکسی هیچ مشکلی را از زنان حل نمیکند.
یک زن متخصص و شایسته و کاردان که اتکایش به ظرفیتهای کاری و تعهد به جامعه و مردمش باشد، اندامهای جنسی خود را وسیلۀ جلب توجه دیگران و تحریک احساسات جنسی مردانه قرار نمیدهد، چون اخلاق و تعهدش اجازۀ چنین امری را به او نخواهد داد.
در انتخابات پیش روی یکی از مهمترین وظایف زنان آگاه و قلم به دست، افشای چهرههای کریه کسانی است که از هویت زنان برای رسیدن به مقاصد شخصی خود استفاده میکنند و در بعد پیروزی، فارغ از درد و محرومیت زنان، به عیش و خوشگذارانی مشغول میشوند. درست همان اتفاقی که در دورههای قبلی افتاد. کسانی که رای به وسیلۀ برجستهگیهای بدن و خودنماییهای سکسی گرفته بودند، نه اینکه یادی از زنان نکردند، بلکه خود به مافیایی غارت حق زنان و تلف کردن فرصتهای خوب زنان جامعه مبدل شدند.
هر مسند و جایگاهی فرد مناسب و مساعد خود را میطلبد. با اندامهای جنسی و با مشتی گفتههای لم یسل به نام شعر و با ساختن هویت کذایی گذشته و پروندۀ دروغین فعالیتهای نکرده در گذشته، با یک مشت شعار تحت نام مبارزهای مدنی، یک زن شایستۀ احراز کرسی پارلمان نمیشود. درد زنان افغانستان، درد واقعی و تکان دهنده است و نیاز به مبارزین واقعی دارد. این خود فریبیهای که سالهاست دامن زنان را گرفته است و مشتی معامله گر در هر دور انتخابات آستین برزده و مجبوریت ها و محرومیتهای زنان را به صورت شعاری عنوان میکنند، باید پایان یابد.
گزارشها حاکی از این است که حتی از اروپا چند زن خالی از هر تعهد و تخصص و آگاهی آمده اند تا در رقابتهای انتخاباتی اشتراک کنند. زنان در برابر این حق خود نباید سکوت کنند. این فکر غلط است که هر کسی حق دارد نامزد انتخابات شود و کسی حق ندارد در موردش حرفی بزند. وقتی کسی برای نمایندگی زنان خیز برداشته است، ولی شایستۀ این نمایندگی نیست، حق همه، به خصوص زنان است تا در موردش حرف بزنند و این هویتهای فرصت کش و آسیب رسان را افشا کنند.
مهمترین حوزۀ احقاق حقوق زنان بستر قانونگذاری است و پارلمان تاثیرگذارترین مرجع در این زمینه میباشد. برای شکل دهی یک جبهۀ مبارزه برای پایان دادن به محرومیتهای زنان، باید صف مبارزین راستن زنان را از کسانی که هیچ دغدغۀ در مورد ملیونها زن محروم این جامعه ندارند، جدا کرد.