• سه شنبه, 29 حوت 1402
    خبرگزاری افغان ایرکا

کارشناسان؛ پدیده طالبان محصول تفکر انگلیسی‏ بود

به باور کارشناسان، پدیده طالبان محصول تفکر انگلیسی‏ بود و اکنون این کشور با وساطت بین افغانستان و پاکستان، همسو با اهداف امنیتی آمریکا، همواره در پی کسب نقش ویژه برای آنان است. سومین دور از مذاکرات سه جانبه مقامات عالی‏رتبه انگلیس، افغانستان و پاکستان، در 16 دلو1391 (4 فوریه 2013م) در لندن برگزار شد. دو دور نشست قبلی در کابل و نیویورک برگزار شده بود. این نشست، به سبب آغاز روندهای جدید در افغانستان، می‏ تواند روایتگر تحرکات سیاسی با درون‏مایه امنیتی باشد. در ادامه به منظور درک برخی زوایای پنهان مذاکرات لندن، نکاتی ارائه می‏ شود. محورها و رئوس مذاکرات در نشست لندن، چندین موضوع تکراری اما از زوایای جدید و جدی‏ تر، بحث و بررسی شد که اهم آن عبارتند از: 1. موضوع مذاکرات صلح میان طالبان و حکومت افغانستان با همکاری پاکستان در صدر گفتگوها قرار داشت. طرف‏ های مذاکره بر فوریت تامین صلح در افغانستان توافق کرده و متعهد شدند تمامی اقدامات لازم را برای دست یافتن به یک توافق صلح در شش ماه آینده انجام داده و طالبان را به پروسۀ صلح وادار سازند. 2. شیوه های تامین امنیت در مناطق مرزی افغانستان با پاکستان و جلوگیری از آغاز دوباره فعالیت طالبان پس از خروج نیروهای بین المللی از افغانستان در سال 2014 م، بررسی شد. 3. طرفین به این توافق نیز دست یافتند تا در چند ماه آینده متن پیمان استراتژیک میان افغانستان و پاکستان نیز آماده گردد. 4. در این نشست یکبار دیگر تاکید شد مذاکرات صلح با طالبان باید به رهبری حکومت افغانستان صورت گیرد و از تلاش ها به منظور گشایش سریع‏ تر دفتر قطر هم حمایت صورت گرفت. متغیرهای مؤثر بر مذاکرات لندن گفت وگوهای لندن از این زاویه که طرف‎های حاضر، با انتظارات بالا و در فضای متفاوت از گذشته، در آن حضور یافته بودند، سنگینی و فشار برخی متغیرهای میانی را تجربه کرد. برخی از متغیرهای مذکور عبارتند از: 1. فشارهای امریکا، وساطت انگلیس؛ تصور این است که نرمش جریان افراط‏ گرایی بویژه طالبان به دلایل مختلف، در برابر انگلیس بیشتر از آمریکاست. همچنین انگلیسی‏ ها نفوذ و حضور نزدیک‏تر و جدی‏ تر در لایه‏ های سیاسی و امنیتی پاکستان دارند. لذا مذاکرات لندن می‏ تواند نوعی انعکاس فشارهای امریکا بر پاکستان و طالبان باشد که از طریق انگلیس صورت می‏ گیرد. 2. ورود ویژه انگلیس به سطوح بیرونی و رسمی تحولات؛ ماهیت سیاست‏ ورزی انگلیس در افغانستان، غالباً نرم‏ افزاری و پنهان می‏ باشد. در نشست لندن، این رویکرد تاریخی انگلیس در قبال منطقه، جنبه رسمی و آشکار نیز پیدا کرده است. اکنون زمامداران انگلیسی فراتر از پیشبرد درونی تحولات، وارد صحنه سیاسی شده‏ اند. در این راستا و در اقدامی معنادار، پس از مذاکرات لندن، «سایمون گس» به عنوان نماینده ویژه نخست وزیر انگلیس در امور افغانستان و پاکستان تعیین شد. وی که ریاست امور سیاسی وزارت امور خارجه را نیز بر عهده خواهد داشت، می‏ تواند رابط مورد اعتماد طالبان و دستگاه دیپلماسی انگلیسی‏ ها باشد. او که از حمل سال 1390 به عنوان نماینده ارشد غیرنظامی ناتو در افغانستان فعالیت می‏ کرد، تلاش‏ های مهمی در روند سیاسی شدن طالبان ایفا کرده است. 3. حضور نظامیان در تیم سیاسی پاکستان؛ در نشست لندن، ژنرال «اشفاق کیانی»، فرمانده ارتش پاکستان به همراه رییس آی اس آی، در رأس یک هیئت عالیرتبۀ نظامی، ربیس جمهور زرداری را همراهی کردند. این اولین بار است که از نهادهای اطلاعاتی و نظامی افغانستان و پاکستان در چنین نشستی شرکت می کنند. حضور این مقامات می‏ تواند این اطمینان را به دنبال داشته باشد که ارتش پاکستان تعامل نزدیکتری با انگلیسی ها داشته و احتمالاً مذاکرات در خصوص برنامۀ صلح افغانستان جدی است. 4. ضعف اهرم‏ های سیاسی افغانستان؛ به دلیل فقدان تضمین جدی برای تعهدات پاکستان در قبال افغانستان، این گونه توافقات ضمانت اجرایی چندانی ندارند. از آنجا که افغانستان توان وارد آوردن فشار متقابل در برابر نقض عهد پاکستان را ندارد، تنها می‏ تواند امیدوار باشد که پاکستان با حرف شنوی از انگلستان، به تعهدات گذشته خود عمل کند و طالبان را به پای میز مذاکره بیاورد. 5. همسویی سیاسی پاکستان و انگلیس؛ در نشست سه جانبه لندن، پاکستان به کمک تفکر انگلیسی حاکم بر نخبگانش، با تجربه تر از طرف افغان خود ظاهر شده و هم‏ جهت با انگلیسی‏ ها بسیار حساب شده و دقیق در راستای طالبانی شدن مجدد افغانستان گام برداشته است و تلاش می‏ کند حامیان افغانستان را متقاعد کند که کلید حل معمای افغانستان در دست پاکستان است. حتی آزادی شمار زیادی از عناصر طالبان توسط پاکستان، ماشین جنگی طالبان را قدرت بیشتری بخشیده است. پیام راهبردی مذاکرات بدون تردید نشست‏ ها و مذاکراتی در این سطح، به همان میزان که انعکاس عمومی و آشکار دارد، می‏ تواند منشأ توافقات و معاملات پنهان و سری نیز باشد. به نظر می‏ رسد، در مذاکرات اخیر، انگلیس تلاش کرد به نیابت از دو عنصر مؤثر یعنی طالبان و آمریکا، سیاست‏ های منطقه‏ ای افغانستان و پاکستان را تا حدودی به یکدیگر نزدیک سازد. اکنون پاکستان از افغانستان خواهان امضای پیمان استراتژیک است که پذیرفتن این خواست نیز برای حکومت افغانستان دشوار است. در حالی که افغانستان با رقیب مهم پاکستان یعنی هندوستان چنین قراردادی را امضا کرده است. در مقابل افغانستان و آمریکا نیز درپی ورود جدی و صادقانه پاکستان برای فشار بر طالبان و داخل شدن آنها به مذاکرات صلح هستند. در این میان یک مانع جدی و بزرگ تاریخی به نام بحران «مرز دیورند» وجود داشته و دارد که با حاکمیت و تمامیت ارضی دو کشور گره خورده است. با توجه به نقش برجسته بریتانیا در ایجاد این معضل، تنها آن کشور است که با بهره‏ گیری از شبکه متنفذ خود در منطقه، قادر به مدیریت بحران و احتمالاً حل و فصل آن در یک بستر چندجانبه است.

  پربازدید ترین