• جمعه, 10 حمل 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

شیعیان پاکستان قربانی آشکار تروریسم

شیعیان پاکستان قربانی آشکار تروریسم
انفجار انتحاری اخیر پاکستان که به کشته شدن ده ها نفر در شهر کویته انجامید، بار دیگر لزوم برخورد با سلفی هایی را که در پی ایجاد و تقویت شکاف مذهبی میان شیعیان و اهل سنت هستند، گوشزد می کند. این انفجار که شنبه شب در شهر کویته مرکز ایالت بلوچستان این کشور صورت گرفت، به کشته یا زخمی شدن بیش از 260 نفر انجامید. طبق اعلام پلیس ایالت بلوچستان پاکستان این انفجار در نزدیکی یک مدرسه و بازار صورت گرفت که به همین دلیل شمار زیادی قربانی بر جای گذاشت. آن طور که پلیس این ایالت اعلام کرده است، بیشتر قربانیان این انفجار از شیعیان قوم هزاره بوده اند که تعدادی از آن ها را زنان و کودکان تشکیل می دهند. در بمبی که در این محل کار گذاشته و منفجر شد، حدود 1000کیلوگرم مواد منجره به کار رفته بود و از نظر پلیس، این انفجار با استفاده از سیستم کنترل از راه دور انجام شده است. در ماه گذشته نیز انفجاری در همین شهر صورت گرفته بود که دستکم 120 کشته بر جای گذاشت که بیش از 80 نفر از کشته شدگان از شیعیان این شهر بودند. در پی وقوع این انفجار، موجی از اعلام محکومیت ها از سوی مقام های مسئول پاکستانی، احزاب و شخصیت ها ایجاد شد. مقام های ایالتی یک روز را عزای عمومی اعلام کردند و دستور دادند پرچم ملی این کشور به صورت نیمه افراشته درآید. «آصف علی زرداری» رییس جمهور پاکستان، ضمن محکوم کردن این حادثه از مقام های دولتی ایالت بلوچستان خواست بسرعت عاملان این عملیات تروریستی را شناسایی کنند، این در حالی است که هنوز با گذشت نزدیک به دو ماه از انفجار پیشین این ایالت، پلیس نتوانسته است عاملان آن را شناسایی کند. ظاهرا به همین دلیل است که پلیس این ایالت از مردم خواسته است در شناسایی طراحان این انفجار کمک کنند و برای این کار معادل صد هزار دلار جایزه تعیین کرده است. علاوه بر زرداری، حزب ملی هزاره که حزب شیعیان است و احزاب دیگر این کشور نیز این عملیات تروریستی را بشدت محکوم کردند و از مقام های دولتی خواستند به اوضاع امنیتی کویته رسیدگی کنند. ضمن آن که حزب ملی هزاره روز یکشنبه را در این ایالت اعتصاب عمومی اعلام کرد. محکومیت این اقدام تروریستی فقط از سوی مقام های دولتی پاکستان اعلام نشده است بلکه «حامد کرزی» رییس جمهور کشورمان نیز این حمله تروریستی را بشدت محکوم کرد و عاملان آن را دشمنان صلح و آرامش منطقه خواند. این عملیات تروریستی واکنش های مردمی را نیز به دنبال داشت. به ویژه شیعیان پاکستان بشدت به حملات تروریستی اخیر علیه شیعیان اعتراض کرده اند و با برگزاری تظاهرات در شهرهای مختلف از جمله خود کویته و همچنین پیشاور، خواستار برخورد جدی دستگاه های امنیتی این کشور با عاملان حملات اخیر شدند. این عملیات تروریستی در حالی صورت گرفته است که در روزهای اخیر فعالیت های انتخاباتی احزاب مختلف برای استفاده از نارضایتی های مردمی شدت گرفته است. احزاب مخالف دولت در تلاشند با استفاده از وضعیت امنیتی اخیر، به کسب کرسی های بیشتری در انتخابات پارلمانی این کشور که در فروردین 1392 برگزار خواهد شد، بپردازند. با این حال، حزب مردم اعلام کرده است که وضعیت امنیتی ایالات از جمله ایالت بلوچستان را بهبود خواهد بخشید. به نظر می رسد حملات تروریستی اخیر از این رو مهم است که نشانگر دست های پشت پرده برای برهم زدن آرامش شبه قاره هند است. این منطقه به ویژه به دلیل اختلافات موجود میان پاکستان و هند همواره شاهد تنش و درگیری بوده است اما دستکم در ماه های اخیر کمتر شاهد این گونه درگیری ها بوده ایم. از این رو، انجام عملیات تروریستی برای برهم زدن آرامش منطقه از سوی گروه هایی صورت می گیرد که یا از بیرون از منطقه هدایت می شوند و یا به دلیل تفسیر رادیکال از مذهب در پی ایجاد شکاف میان مذاهب، فرقه ها و قومیت های موجود در منطقه هستند. این مساله فقط به پاکستان مربوط نیست بلکه هند نیز همواره شاهد درگیری های مذهبی، قومی و فرقه ای بوده است. این درگیری های خونین که جان بسیاری را نیز گرفته است، نه تنها تا کنون هیچ نفعی برای مذاهب، اقوام و فرقه ها نداشته بلکه بیش از پیش شکاف های موجود میان آن ها را افزایش داده است و ضمن ایجاد جوی پلیسی و امنیتی در برخی مناطق، از امکان پیشرفت اقتصادی این مناطق نیز کاسته است زیرا یک منطقه زمانی می تواند به پیشرفت دست یابد که از امنیت حداقلی برخوردار باشد. این مساله دقیقا یکی از عوامل عمده ای است که به ویژه در عقب ماندگی اقتصادی پاکستان نقش داشته است. ثبات سیاسی و امنیت اجتماعی از جمله عوامل تاثیرگذار بر افزایش رفاه و کارآمدی دولت در کشورهای مختلف است. پاکستان همواره دچار بی ثباتی سیاسی بوده است. کودتاهای متعددی پس از استقلال این کشور صورت گرفته است و ترورهایی که آخرین نمونه آن به ترور «بی نظیر بوتو» نخست وزیر اسبق پاکستان باز می گردد. وی فرزند «ذوالفقار علی بوتو» بود که او نیز بر اثر کودتای ژنرال «ضیا الحق» از پست نخست وزیری برکنار و کشته شد. این بی ثباتی های سیاسی در پاکستان، این کشور را در زمره کشورهایی قرار می دهد که همواره دوره ای از آرامش نسبی، بی ثباتی و کودتا را طی می کنند. از این رهگذر، آنچه اهمیت می یابد میزان تاثیرگذاری کنش سیاسی مردم در پیدایش ثبات سیاسی است. اصولا ساختار سیاسی چنین کشورهایی نیز به بازتولید بی ثباتی کمک می کند. هر چند این ساختار سیاسی نتیجه ناگزیر تنوع مذهبی، قومی و فرقه ای در این کشورها است اما در صورت پایبندی به گرایش های مردم سالارانه در فرآیند انتخاب حاکمان و بنابراین جلوگیری از ایجاد دیکتاتوری در رفتارهای آنان، می توان امیدوار بود که در کشورهایی نظیر پاکستان نیز ثبات مداوم سیاسی تحقق یابد. علاوه بر بی ثباتی سیاسی، پای مسائل امنیتی نیز در میان است. ناکارآمدی دولت ها در صورتی که با بی ثباتی سیاسی همراه شود به ناامنی اجتماعی می انجامد. پیامدهای ناامنی اجتماعی نیز دولت ها را زیر فشار قرار می دهد. دولت ها در چنین شرایطی ناگزیرند با اِعمال سخت گیری هایی که موجب نارضایتی عمومی می شود از امکان انجام عملیات تروریستی بکاهند که در این صورت نیز فضای سیاسی به سوی بسته شدن پیش می رود. در مجموع، اگر عملکرد دولت پاکستان و ناامنی های موجود این کشور با این تحلیل مورد ارزیابی قرار گیرد مشخص می شود که مثلث بی ثباتی سیاسی، ناامنی و نارضایتی های مردمی، به ناکارآمدی دولت می انجامد و دولت ناکارآمد (failed state)، دولتی است که در زمینه اقتصادی و تامین رفاه اجتماعی نیز ناموفق خواهد بود. اگرچه این روند می تواند پایان یابد اما برخی عوامل زمینه های تشدید آن را در پاکستان فراهم می کنند. تفاوت های مذهبی، قومی و فرقه ای زمینه ساز ناتوانی دولت در یکپارچه سازی ملی برای تحقق اهداف ملی است. این در حالی است که پاکستان از لحاظ تنوع قومی- مذهبی در مقایسه با هند وضعیت یکپارچه تری دارد. در زمان حاضر مشکل اصلی پاکستان برای افزایش ثبات، امنیت و آرامش، وجود رادیکالیسم مذهبی در این کشور است. گروه های تندرو وهابی حاضر در این کشور به همراه القاعده، از توانایی های دولت برای حفظ ثبات و امنیت آن می کاهند. این در حالی است که مرزهای پاکستان نیز به طور کامل در کنترل دولت نیست و این مساله به افزایش تردد این گروه های تندرو به افغانستان انجامیده است. در حالی که دولت پاکستان تلاش هایی برای کنترل مرزهای خود و جلوگیری از افزایش نظامی گری در این منطقه انجام می دهد، ایالات متحده آمریکا نیز هر از گاهی به بهانه های مختلف که سرلیست آن ها را مبارزه با القاعده و طالبان تشکیل می دهد، به نقاط مرزی پاکستان و افغانستان حملات هوایی انجام می دهد. این حملات هوایی که در اکثر مواقع نقاط مسکونی و غیرنظامیان را نیز هدف قرار داده، تاکنون نتوانسته است از رادیکالیسم گروه هایی مانند القاعده جلوگیری کند. با این وجود، منشا اصلی این رادیکالیسم را باید در جای دیگری جستجو کرد. منشا این رادیکالیسم برخی کشورهای منطقه هستند که از پاکستان به عنوان پایگاهی برای افزایش تندروی در منطقه استفاده می کنند و در تلاشند با تزریق پول و کمک های نظامی، در مواقع لازم از این گروه های تندرو برای تحقق اهداف منطقه ای خود در کشورهای دیگر استفاده کنند که نمونه اخیر و آشکار آن بحران سوریه است. در نهایت امیدواری بیش از حد به توانایی های دولت پاکستان در ایجاد ثبات و امنیت لازم برای گسترش رفاه اجتماعی و پیشرفت اقتصادی مردم پاکستان دور از واقعیت است. حقیقت کنونی شبه قاره هند نشان می دهد تا زمانی که پای کشورهای فرامنطقه ای مانند ایالات متحده آمریکا از شبه قاره خارج نشده است و از سوی دیگر برخی کشورهای منطقه ای با ارایه تفاسیری نادرست از مذهب به دنبال پرورش تروریست در پاکستان و افغانستان هستند، نمی توان به ثبات سیاسی کامل، امنیت، رفاه اجتماعی و پیشرفت اقتصادی در این کشور امیدوار بود.

  پربازدید ترین