• جمعه, 07 ثور 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

سوغاتی نظامیان آمریکا؛ از تجاوز تا کابوس های شبانه + تصاویر

سوغاتی نظامیان آمریکا؛ از تجاوز تا کابوس های شبانه + تصاویر
<p style="text-align: justify;">"ماری ساذرلند" یکی از کهنه‌ سربازانی است که توسط همکارش مورد آزار جنسی قرار گرفت. او می گوید: یکی از آن‌ها من را آزار می‌داد و وقتی به دیگری می‌گفتم، من را تمسخر می‌کرد، کم‌کم بدنم شروع کرد به واکنش نسبت به اتفاقاتی که برایم می‌افتاد. <br /> به گزارش خبرگزاری افغان ایرکاوقتی آمریکا سال 2003 سیاست "جنگ با ترور" را رسماً اعلام کرد، تنها ارتش این کشور درگیر این جنگ نبود. آژانس‌های امنیتی خصوصی نظیر "بلک‌واتر" و کمپانی‌های مهندسی و انرژی مانند "هالیبرتون" و "کی‌بی‌آر" نیز هزاران آمریکایی را استخدام کردند که می‌خواستند از کشورشان دفاع کنند و مقداری پول هم به جیب بزنند.</p> <p style="text-align: center;"><img width="600" height="336" alt="" src="/public/userfiles/919575_222.jpg" /><br /> <strong>جورج بوش سال 2003 رسماً سیاست "جنگ با ترور" را اعلام کرد</strong></p> <p style="text-align: justify;">آنچه که در این گزارش می خوانید:<br /> - گذری بر زندگی "ماری ساذرلند" یکی از کهنه‌ سربازانی که در عراق مورد آزار جنسی قرار گرفت.<br /> - بی‌کفایتی سازمان‌های آمریکایی مسئول برای رسیدگی به وضعیت این سربازان.<br /> -  آمریکایی ها چرا و چگونه به بیگاری در ارتش روی می‌آورند.<br /> - انواع و اقسام بیماری‌هایی که کهنه‌سربازان ارتش آمریکا با آن مواجه هستند.<br /> "دیوید گوثری" که یک راننده کامیون بود، در حادثه تیراندازی به شدت زخمی شد. "جان وودسون" چشم و پای خود را در حادثه انفجار یک بمب از دست داد. "آندریا جانسون" در یک حمله موشکی متحمل خسارات شدید مغزی شد. "ماری ساذرلند" توسط مقامات بالاتر از خود مورد آزار جنسی قرار گرفت. این‌ها تنها 4 نفر از هزاران فردی هستند که، جان خود را در عراق در معرض خطر قرار دادند. مردان و زنانی که فریب استخدام‌کننده‌ها، کمپانی‌های بیمه‌گذاری و مقامات دولتی کشورشان را خوردند. این افراد، امروز احساس می‌کنند، همه آن‌ها را رها کرده‌اند.<br /> "دیوید گوثری" اخیراً قصد داشت با سلاح شخصی‌اش به زندگی خود پایان دهد. وی می‌گوید: "من می‌خواستم زندگی‌ام را تمام کنم، چون تنها کاری که بلدم با زندگی انجام دهم، همین است. از دردهایی که دارم خسته شده‌ام. از خواب نرفتن هر شب خسته‌ام. از کابوس‌هایم خسته‌ام. تنها دلیل این‌که تا حالا خودم را راحت نکرده‌ام، زن و بچه‌هایم هستند."<br /> این شهروند آمریکایی که با اشتیاق به جنگ عراق اعزام شده بود، با اختلالات مختلف به خانه خود در تگزاس برگشت. اگرچه درباره دلیل پیوستش به ارتش و رفتنش به جنگ می‌گوید "می‌خواستم از ارتشم حمایت کنم" اما چون سنش برای اعزام به نقاط درگیری زیاد بود، کمپانی کی‌بی‌آر او را به عنوان راننده ماشین‌های سنگین استخدام کرد. کی‌بی‌آر یک کمپانی خصوصی است که دولت آمریکا برای حمایت از ارتش با آن قرارداد بسته است.</p> <p style="text-align: center;"><img width="650" height="364" alt="" src="/public/userfiles/919574_214.jpg" /><br /> <strong>"دیوید گوثری" قصد داشت با سلاح شخصی‌اش به زندگی خود پایان دهد</strong></p> <p style="text-align: justify;">وظیفه کی‌بی‌آر و دیوید گوثری کمک به عراق برای بازسازی این کشور بود. به گوثری هشدار داده بودند که ممکن است در معرض تیر دشمن قرار بگیرد. با این وجود، خود او توضیح می‌دهد: "خیلی شیرین با شما حرف می‌زنند، اما وقتی اعزام می‌شوید، همه چیز فرق می‌کند. وقتی کاروان ارتش آمریکا را می‌دیدند، به طرف ما شلیک می‌کردند. ما را منفجر می‌کردند. اصلاً نمی‌دانید چه اتفاقی ممکن است برایتان بیفتد."<br /> کاروانی که این سرباز آمریکایی راننده یکی از کامیون‌های آن بود، مورد حمله قرار گرفت. گوثری درباره این حادثه می‌گوید: "از ناحیه سر مجروح شدم. در کامیون من را از این رو به آن رو کردند. از بینی‌ام خون می‌آمد. از گوش‌هایم هم همین‌طور. وقتی من را پیش دکترهای کی‌بی‌آر بردند، نه کسی من را معاینه کرد، نه به فکر درمان من بودند. همین‌طور رهایم کردند."<br /> گوثری پس از این حمله، دچار کابوس‌های شبانه و افسردگی شد. کی‌بی‌آر نیز او را به آمریکا بازگرداند و دو ماه بعد به دلیل "ناتوانی" اخراج کرد. سازمانی که از طرف کی‌بی‌آر او را بیمه کرده بود هم نام او را از لیست خود حذف کرد. وی با آن‌که درباره نقل‌قول از دکتری که او را پیشش فرستاده بودند، مردد است، بالأخره می‌گوید: "به من گفت: گورت را گم کن و به زندگی‌ات برس."</p> <p style="text-align: center;"><img width="650" height="364" alt="" src="/public/userfiles/919577_280.jpg" /><br /> <strong>هنوز هم کسی پاسخ تماس‌های گوثری با کارفرما یا بیمه‌کننده‌اش را نمی‌دهد</strong></p> <p style="text-align: justify;">سال‌ها پس از جنگ عراق، هنوز هم هیچ‌کس کمکی به گوثری نمی‌کند و حتی شماره تلفن اضطراری رسیدگی به کهنه‌سربازان مجروح را هم جواب نمی‌دهند. این سرنوشت مردی است که در اولین جنگ خصوصی‌سازی‌شده در تاریخ آمریکا حضور داشت. 20 مارس 2003 جورج بوش پسر جنگ عراق را آغاز کرد. وی اشاره‌ای به این موضوع نکرد که سیا و پنتاگون هیچ‌کدام مدرکی ندارند که ثابت کند صدام سلاح‌های کشتار جمعی دارد.<br /> این جنگ خشم بسیاری از اعضای کنگره آمریکا را هم در پی داشت. "دنیس کوچینیچ" نماینده دموکرات سابق اوهایو معتقد است: "وقتی بر اساس دروغ، جنگی را شروع می‌کنید، کلاهبرداری و فساد هم بخشی از همان خانواده هستند." دولت بوش برای آن حمایت مالی برای جنگ عراق تأمین کند، به کمپانی‌های خصوصی رو آورد، کمپانی‌هایی که اغلب تحت مدیریت ژنرال‌های سابق بودند که هنوز هم با کاخ سفید رابطه داشتند.<br /> تخریب و بازسازی عراق کاری بسیار بزرگ بود که ارتش آمریکا نمی‌توانست به تنهایی انجام بدهد، بنابراین شرکت‌های خصوص نظیر "اس‌اوسی"، "بلک‌واتر"، "کی‌بی‌آر"، "هالیبرتون"، و "دین‌کورپ" را اجیر کرد تا کمپ‌های نظامی به اندازه شهر را در عراق بسازند. این کمپانی‌ها، سرباز، تانک و سوخت خودروهای نظامی را در اختیار ارتش گذاشتند، امنیت سفارت آمریکا و کارکنانش در عراق را تأمین کردند، واحدهای پلیس عراق را تشکیل دادند و مهم‌تر از همه، پالایشگاه‌های نفت عراق را به شبکه مدنظر آمریکا متصل نمودند.</p> <p style="text-align: center;"><img width="650" height="364" alt="" src="/public/userfiles/919578_230.jpg" /><br /> <strong>شرکت‌های خصوصی، کمپ‌هایی به اندازه یک شهر را در عراق برای سربازان آمریکایی ساختند</strong></p> <p style="text-align: justify;">یکی از مهم‌ترین شرکت‌ها در میان این کمپانی‌ها، هالیبرتون بود. مدیریت این کمپانی را در دهه 80 میلادی، "دیک چنی" به عهده داشت، فردی که قرار بود در دولت بوش، معاون رئیس‌جمهور شود. هالیبرتون و "کی‌بی‌آر" شرکت زیرمجموعه آن، در طول جنگ، 40 میلیارد دلار درآمد از دولت بوش-چنی به دست آوردند. کوچینیچ در این خصوص تصریح می‌کند: "ارتباط دیک چنی با هالیبرتون بر کسی پوشیده نیست. اگر عدالتی در دنیا باشد، بوش، چنی و هر کس دیگری که در تصمیمات اجرایی نقش داشت که آمریکا را وارد جنگ عراق کرد، باید مقابل دادگاهی بین‌المللی لاهه محاکمه می‌شدند."<br /> چنی به عنوان مدیرعامل هالیبرتون، 40 میلیون دلار درآمد کسب کرد. همچنین چند سال بعد، وقتی جنگ عراق آغاز شد، شرکت‌های خصوصی آمریکا به قیمت جان کارکنان و اجیرشدگان خود، میلیاردها دلار از این جنگ به جیب زدند. به عقیده کوچینیچ، این شرکت‌ها "سودجوهای جنگ هستند که درآمدشان را از جنگ به دست می‌آورند. بخشی از درآمدشان از جنگ است و بخش دیگر از سربازان، چه سربازانی که در جنگ حضور دارند و چه افرادی که با این شرکت‌ها قرارداد دارند.<br /> "کوچینیچ" یکی از نمایندگان کنگره آمریکا بود که در اعتراض به مسئله نادیده گرفتن حق کهنه‌سربازان این کشور، کمیته‌ای را برای بررسی موضوع تشکیل داد. یکی از افرادی که کمیته کوچینیچ از او شکایت داشت، شرکت بیمه "ای‌آی‌جی" بود. پس از آن‌که نماینده این شرکت در کنگره در دفاع از ای‌آی‌جی گفت: "هیچ شرکتی تا کنون در حمایت از کارگران، حتی آماری نزدیک به ما هم ندارد"، یکی از افراد استخدامی شرکت چنین شهادت داد: "من بینایی چشم چپم را از دست دادم، سه‌چهارم از بینایی چشم راستم را هم همین‌طور." "جان وودسون" که مدیر پروژه یکی از پالایشگاه‌های نفت در تگزاس آمریکا، سپس به شیوه‌ای دراماتیک، پای مصنوعی خود را روی میز گذاشت و ادامه داد: "پای چپم را هم از دست دادم... در حال حاضر از ذره‌بین برای خواندن استفاده می‌کنم. ای‌آی‌جی حتی پول عینکی را هم نمی‌دهد که دکتر گفته باید به چشمم بزنم."</p> <p style="text-align: center;"><img width="650" height="417" alt="" src="/public/userfiles/919579_200.jpg" /><br /> <strong>"جان وودسون" در جلسه استماع، پای مصنوعی خود را روی میز می‌گذارد</strong></p> <p style="text-align: justify;">وودسون چندین سال است که برای احقاق حق خود می‌جنگد، اما وقتی تصاویر حضورش در کنگره و صحبت‌هایش را دوباره می‌بیند، می‌گوید: "هیچ‌کس نمی‌تواند در رسیدن به حق خود، موفق شود." وی زمانی به عراق اعزام شد که کی‌بی‌آر به او وعده داد موقعیت شغلی خوب با حقوقی عالی در یک پالایشگاه نفت عراق به او بدهد. وی پس از آن که کار خود را رها کرد و به عراق رفت، تازه متوجه شد که تنها موقعیت شغلی که در این کشور موجود است، رانندگی کامیون است. این در حالی بود که انفجار یک بمب کنار جاده، موجب شد یک پا و یک چشم خود را کامل از دست بدهد.<br /> این شهروند آمریکایی توضیح می‌دهد: "هیچ حفاظتی از ما نمی‌شد. فقط هر روز می‌گفتند عجله کن. وقت نداریم. برو. هیچ‌کس هم به فکر حادثه احتمالی نبود." وکیل وودسون پس از بررسی جزئیات حادثه و فیلم بیرون آوردن وودسون از خودروی آتش گرفته که سربازان ارتش ضبط کرده‌اند، می‌گوید: "کی‌بی‌آر همه اطلاعات درباره این جاده را داشته است، اما این‌ها را در اختیار راننده‌ها قرار نمی‌دهند. می‌دانند که جاده تحت آتش دشمن است، اما به راننده چیزی نمی‌گویند. کامیون‌ها را وسط معرکه و درگیری می‌فرستند، بدون آن‌که آن‌ها را به لایه‌های ضدگلوله مجهز کرده باشند." وقتی از او می‌پرسیم آیا کی‌بی‌آر از پرونده‌های مشابه جان سالم به در برده یا نه، پاسخ می‌دهد: "همیشه. کی‌بی‌آر در تک‌تک پرونده‌ها، پیروز دادگاه می‌شود."<br /> هرگونه درخواستی از کی‌بی‌آر برای ارائه بیانیه یا موضع در این خصوص نیز بی‌پاسخ می‌ماند. وودسون می‌گوید: "جواب من را هم نمی‌دهند. از همان اول جوابم را نمی‌دادند. من بعد از حادثه، چند روز در کما بودم. وقتی از کما بیرون آمدم، هیچ‌کس از طرف کی‌بی‌آر یا ای‌آی‌جی به دیدن من نیامد و سراغی از من نگرفت." این سرباز اعزامی به عراق امروز تحت پوشش هیچ از این سازمان‌ها نیست.</p> <p style="text-align: center;"><img width="650" height="417" alt="" src="/public/userfiles/919580_866.jpg" /><br /> <strong>وودسون، امروز تحت پوشش هیچ از سازمان‌های کی‌بی‌آر و ای‌آی‌جی نیست</strong></p> <p style="text-align: justify;">جراحت‌های وودسون "جراحت‌های جنگی" محسوب می‌شوند و طبق قانون آمریکا، فردی که در جنگ مجروح می‌شود، یاد تحت حمایت وزارت کار قرار بگیرد، اگرچه این مسئله، شرکت‌های بیمه را از مسئولیت معاف نمی‌کند. جالب این‌جاست که سابقه بیمه‌ای وودسون آن‌قدر پیچیده است که هیچ دکتری در اوکلاهما حاضر نمی‌شود او را معاینه کند.<br /> سرنوشت شهروندی آمریکایی که زندگی خود را رها کرده و با توهم خدمت به کشورش عازم عراق شده است، بعد از بازگشت به میهن این‌گونه است که باید ماهی یک بار، نیمه شب تاکسی بگیرد و بعد از 9 ساعت به هیوستن برسد، جایی که یک دکتر حاضر شده به وضعیت او رسیدگی کند. وودسون صرف‌نظر از این‌که خود این مسیر و ساعت‌ها نشستن، برای کسی با وضعیت او یک کابوس حساب می‌شود، نمی‌داند چرا دولتش باید کاری با او بکند که مجبور شود برای درمان، به یک ایالت دیگر برود.<br /> "آندریا جانسون" یکی دیگر از آمریکایی‌هایی است که از سوی کی‌بی‌آر به جنگ عراق اعزام شد. او نیز بعد از مجروحیت شدید، اکنون با ای‌آی‌جی می‌جنگد. آسیبی که به مغز جانسون وارد شده، نیاز به نظارت و کنترل مداوم دارد. از آن‌جا که ای‌آی‌جی هزینه عمل جراحی او را پرداخت نمی‌کند و خود او هم توان تأمین این هزینه را ندارد، هرچند وقت یک بار باید با حمله‌های صرع دست و پنجه نرم کند.</p> <p style="text-align: center;"><img width="650" height="417" alt="" src="/public/userfiles/919593_686.jpg" /><br /> <strong>بسیاری از آمریکایی‌ها با وعده حمایت‌های شرکت بیمه ای‌آی‌جی به عراق اعزام شدند</strong></p> <p style="text-align: justify;">وکیل او که یک بار در دفتر خود شاهد حمله صرعی موکلش بوده، توضیح می‌دهد: "اگر تا کنون حمله صرعی دیده باشید، می‌دانید که تجربه‌ای فوق‌العاده وحشتناک است. می‌بینید که فرد، جلویتان است، اما انگار در این دنیا نیست. نه پاسخی می‌دهد، نه عکس‌العملی دارد." جانسون می‌گوید: "من اغلب وقتی دچار حمله می‌شوم، بعد از آن اصلاً یادم نمی‌آید که چه اتفاقی برایم افتاده است."<br /> وکیل جانسون درباره موضعی که ای‌آی‌جی در این خصوص گرفته تصریح می‌کند: "ای‌آی‌جی می‌گوید، بر اثر انفجار، کمر شما شکست و دچار جراحت‌های دیگر هم شدید، اما طی ماه اول یا حتی 6 ماه اول، حمله صرعی نداشتید. ما فکر نمی‌کنیم این مسئله لزوماً به دلیل اتفاقی باشد که در عراق برای شما افتاده است." آندریا جانسون به عنوان مدیر برنامه برای تقویت روحیه سربازان آمریکایی به عراق اعزام شد، اما وقتی کمپی متعلق به ارتش آمریکا که وی جشنی در آن برگزار کرده بود، مورد اصابت راکت قرار گرفت، زندگی او هم همراه با کمپ ارتش نابود شد.<br /> "اسکات بلاک" وکیل کهنه‌سربازان درباره آمار عجیبی می‌گوید که از تعداد سربازان بازنشسته دارد: "من از بیش از صدهزار کهنه‌سرباز خبر دارم که در عراق و افغانستان مجروح یا کشته شده‌اند، چه آمریکایی و چه سربازان کشورهای دیگر. می‌دانم که در جنگ با سازمان‌های بیمه آمریکا، وضعیت کم‌تر از نیمی از آن‌ها به شکل رسمی پذیرفته شده است. بنابراین بیش از 50 هزار سرباز آمریکا بعد از برگشتن به کشورشان باید برای احقاق حقوق خود بجنگند."</p> <p style="text-align: center;"><img width="650" height="417" alt="" src="/public/userfiles/919610_431.jpg" /><br /> <strong>جانسون می‌گوید: بعد از آن‌که دچار حمله صرع می‌شوم، چیزی از آن به خاطر نمی‌آورم</strong></p> <p style="text-align: justify;">بلاک به نکته مهمی هم اشاره می‌کند: "این افراد هیچ رتبه نظامی ندارند، نه عضو ارتش هستند، نه درجه دارند، نه یونیفرم می‌پوشند، بلکه به آن‌ها به چشم برده نگاه می‌شود." البته مردم آمریکا خودشان برخی مراسم‌ها را برگزار و در آن‌ها از کهنه‌سربازها تقدیر می‌کنند. در این مراسم‌ها، بی‌خوابی، کابوس دیدن و اختلالات ناشی از مجروحیت موجب خجالت فرد نمی‌شود، بلکه موجب افتخار اوست. یکی از بنرهایی که در مراسم تقدیر از کهنه‌سربازان نصب شده، می‌گوید: "خواب دارید؟ اغلب کهنه‌سربازان ندارند." یک بنر دیگر می‌گوید: "درخواست کمک، نیاز به شجاعت و قدرت یک جنگجو دارد."<br /> "ماری ساذرلند"یکی از کهنه‌ سربازانی است که به کمک نیاز دارد. او به استخدام یک شرکت خصوصی امنیتی درآمد و به عراق اعزام شد. وی این روزها برای پیدا کردن آرامش درونی خود به جنگل پناه می‌برد. ساذرلند در عراق مورد آزار جنسی قرار گرفت و وقتی به جنگل می‌آید، روان‌شناس معالجش از کیلومترها آن طرف‌تر به طور رایگان به او مشاوره می‌دهد. شرکت "اس‌اوسی" که ساذرلند را به جنگ فرستاد، اکنون می‌گوید مشکل او به دلیل مأموریتی نیست که وی به خاطرش به عراق اعزام شده است. این در حالی است که فردی که ساذرلند را آزار داد نیز از سربازانی بود که توسط اس‌اوسی به جنگ فرستاده شده بود.<br /> خود این سرباز آمریکایی درباره اولین باری که این اتفاق برایش افتاد، می‌گوید: "مردی که قرار بود از من مخافظت کند، من را تا حمام دنبال کرد و بعد هم از درون پنجره اتاق خوابم، من را نگاه می‌کرد. وقتی موضوع را به مدیریت گزارش دادم، به من گفتند می‌توانم به خانه‌ام برگردم و این قضیه را فراموش کنم."</p> <p style="text-align: center;"><img width="650" height="417" alt="" src="/public/userfiles/919614_723.jpg" /><br /> <strong>روی یکی از بنرها نوشته‌اند: خواب دارید؟ اغلب کهنه‌سربازان ندارند</strong></p> <p style="text-align: justify;">با این حال مدتی بعد، آزارهای جنسی از سوی دو افسر ارشد ساذرلند جدی‌تر و متداول‌تر شد. ساذرلند توضیح می‌دهد: "یکی از آن‌ها من را آزار می‌داد و وقتی به دیگری می‌گفتم، من را تمسخر می‌کرد و می‌گفت باید دهنم را ببندم... کم‌کم بدنم شروع کرد به واکنش نسبت به اتفاقاتی که برایم می‌افتاد. دائماً استرس داشتم و حتی موهایم شروع به ریزش کرد. بالأخره پیش دکتر رفتم تا از او کمک بگیرم. وقتی مدیریت از جریان با خبر شد، دکترم را هم اذیت کردند. خاطرم هست که یک بار، سه چهار ساعت در کلینیک کوچکی که در کمپ بود نشستم و آن‌قدر گریه کردم که دیگر کنترلم دست خودم نبود... مردم ایستاده بودند و طوری به من نگاه می‌کردند که انگار... خیلی تحقیرآمیز بود."<br /> اسکات بلاک درباره اتفاقی که برای اغلب سربازان آمریکا می‌افتد، بیش‌تر و جزئی‌تر صحبت می‌کند: "در میان نیروهای ارتش عراق و افغانستان این فرهنگ وجود دارد که همیشه می‌ترسند حرف خود را بزنند. دلیلش این است که هرکس درباره کابوس یا استرس یا مشکلات دیگر صحبت کند، خیلی راحت به او می‌گویند: "خیلی از مردم هستند که دنبال شغل می‌گردند. تو هم که در آمریکا دیگر کار پیدا نمی‌کنی، آن هم با درآمدی حتی نزدیک به این." و سپس می‌گویند اگر ناراضی هستی، برو."<br /> ساذرلند وقتی به آمریکا برگشت، تصمیم گرفت برای حقش بجنگد. وکیل استخدام کرد و خودش شخصاً به شهرهای مختلف رفت و در کلیساهای لیبرال‌تر، درباره اقدامات شرکت‌های بخش خصوصی صحبت کرد. وقتی یکی از مخاطبین او درباره حمایت کارفرماهایش می‌پرسد، وی جواب می‌دهد: "وقتی من به آمریکا برگشتم، نه کسی به دیدن من آمد، نه کسی تماسی با من گرفت تا حالم را بپرسد یا مطمئن شود دکتری هست که من بعد از برگشتن به کشورم سراغ او بروم. هیچ‌کس نبود که من را به بیمارستان یا گروهی حمایتی ارجاع دهد. چند ماه بعد هم به من ایمیل زدند که بیمه‌ام باطل شده است."</p> <p style="text-align: center;"><img width="650" height="417" alt="" src="/public/userfiles/919615_626.jpg" /><br /> <strong>ساذرلند برای آرام شدن به جنگل پناه می‌برد و از آن‌جا با روان‌شناس خود صحبت می‌کند</strong></p> <p style="text-align: justify;">دفتر شرکت اس‌اوسی در منطقه‌ای آرام در حواشی واشنگتن واقع شده است. هیچ علامت یا نوشته‌ای روی دیوارهای ساختمان نیست و فقط از دوربین‌های مداربسته می‌توان فهمید که این‌جا دفتر شرکتی چندین میلیارد دلاری است. وقتی با مدیریت این شرکت تماس می‌گیریم تا مصاحبه‌ای با آن‌ها بکنیم، جواب می‌شنویم: "ممنون از تماس شما، اما لطفاً دیگر این شماره را نگیرید."<br /> حدود صدهزار کهنه‌سرباز دیگر آمریکایی نیز هستند که مانند آن‌هایی که در این گزارش به آن‌ها پرداخته شد، با جراحت‌های مختلف جسمی و روحی به کشورشان برمی‌گردند، اما هیچ‌کس از آن‌ها حمایتی نمی‌کند. این سربازها وقتی از جنگ با یک کشور خارجی برمی‌گردند، درگیر جنگی دیگر در داخل کشور خود می‌شوند.</p> <p style="text-align: justify;">منبع: مشرق</p>

  پربازدید ترین