• سه شنبه, 28 حمل 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

زنان، سکوت و بازتولید خشونت

زنان، سکوت و بازتولید خشونت
<p style="text-align: justify;">پدیده دردناک خشونت خانگی علیه زنان به شکل جسمی، جنسی و روانی با وجود تحولات رو به جلوی اجتماعی دهه های گذشته، همچنان چالشی است که در کنج چهاردیواری خانه ها به کمین زنان بی پناه نشسته و سلامت آنان را به خطر انداخته است.<br /> صفحه ی حوادث نشریه ها را که ورق بزنیم، کم نیستند اخبار ناگوار خشونت علیه زنان؛ خبرهایی که دل هر مخاطبی را در این به اصطلاح قرن بیست و یکم میلادی به درد می آورد. خودسوزی زنی که از سوء ظن همسرش به ستوه آمده، مردی که به خاطر شک های بی مورد در مقابل دیدگان فرزندان همسرش را تا سر حد مرگ کتک می زند و حتی با ضربه های چاقو به قتل می رساند، فرزند معتادی که مادر پیر خود را مسموم می سازد و ... از این دست اخبار است که روان و احساس مخاطب را می خراشد.<br /> <strong>1-</strong>خشونت علیه زنان پدیده یی است جهانی که مرزها، فرهنگ ها و نژادها را در می نوردد. گزارش ها و آمارهای تکان دهنده از حوادث و رخدادهای ناگوار در مورد زنان در گوشه و کنار جهان، حکایت از نقض حقوق بشر در مورد آنان دارد. بر اساس گزارش تازه ی برنامه ی توسعه ی ملل متحد 60 درصد از زنان جهان در طول عمر خود شاهد خشونت های فیزیکی یا جنسی بوده اند. این گزارش می افزاید هنوز در 35 کشور جهان تجاوز به زنان جرم محسوب نمی شود و بیش از 603 میلیون زن در کشورهایی زندگی می کنند که خشونت های خانوادگی علیه زنان در آن جرم به شمار نمی آید.<br /> <strong>2-</strong>آسیب شناسان اجتماعی هر عمل خشونت آمیز از جمله سوء استفاده های جسمی و روانی، خرید و فروش زنان و دختران و در مجموع فرمانبری اجباری و تحمیلی آنان را تعریف خشونت علیه زنان می دانند که از عوامل نابودکننده ی سلامت زنان به شمار می رود. البته باید گفت خشونت خود دارای جنبه های مختلفی است که از مهمترین آن می توان به خشونت خانگی اشاره کرد؛ واقعیتی آزار دهنده و غیر قابل انکار که محیط خانه به عنوان پناهگاهی برای آسودگی ساکنانش را به جهنمی بدل کرده که آتش دشمنی، خشم، خشونت، کینه و انتقام در آن هر لحظه شعله ورتر می شود.<br /> خشونت خانگی به عنوان شایع ترین نوع خشونت، علاوه بر آسیب رساندن به سلامت زنان، سلامت دیگر اعضای خانواده به خصوص فرزندان را نیز در معرض تهدیدهای جدی قرار می دهد.<br /> <strong>3-</strong>از منظر آسیب شناسی اجتماعی و روانی، آثار خشونت خانگی اگرچه ممکن است در ردیف دیگر انواع خشونت قرار گیرد اما به دلیل اعمال از طرف نزدیکانی چون پدر، مادر، برادر، همسر، آشنایان، وابستگان سببی یا نسبی فرد که چیزی جز محبت و دوستی از آن ها انتظار نمی رود، بسیار مهم شمرده می شود.<br /> انواع گوناگون این نوع خشونت عبارت است از خشونت کلامی، جسمی، جنسی و روحی که به طور معمول از سوی افراد همخون یا همپیوند صورت می گیرد. در این ارتباط، صمیمیت مورد انتظار به بدرفتاری و حتی گونه های شکنجه تغییر شکل می دهد اما زنان اغلب بر اساس باورهای سنتی و به دلیل حفظ حریم خانوادگی یا ترس از تشدید خشونت از بیان آن خودداری و این درد را در سکوت خود پنهان می کنند.<br /> از ویژگی های این پدیده ی نامطلوب اجتماعی منحصر نبودن آن به طبقه یا قشر خاص است به این معنا که در همه طبقه های و قشرهای اجتماعی، میان افراد با سطح های گوناگون سنی، دانش آموختگی، رفاهی و ... دیده می شود. بنابراین، چنین پدیده یی را می توان یکی از رایج ترین جرایم اجتماعی و آشکارترین جلوه های مرد سالاری زن ستیزانه در جهان امروز دانست که مرزی ملی، قومی یا نژادی نمی شناسد.<br /> <strong>4-</strong>در یافتن علت های اعمال این نوع خشونت، جامعه شناسان و روان شناسان هر یک از زاویه ی دید خود به تحلیل زمینه های بروز خشونت پرداخته اند و الگوهای رفتاری و تاثیر یادگیری هنجارها، انتقال ارزش ها و رفتارهای مرتبط با این پدیده از والدین، مردسالاری آشکار و پنهان در روابط زناشویی، عوامل اقتصادی همچون فقر، قوانین تبعیض آمیز، اعتیاد و ضعف کنترل اجتماعی را از عوامل خشونت خانگی برشمرده اند.<br /> <strong>5-</strong>با توجه به نقش اصلی و مهم مادر در خانه و تربیت فرزندان، بی شک رفتارهای خشن علیه او آثار نامطلوب و ویرانگری بر دیگر اعضای خانواده به ویژه فرزندان خواهد گذاشت. بنا به گفته ی کارشناسان، مادرانِ در معرض خشونت هرگز نمی توانند در تربیت فرزندان موفق باشند و فرزندانی با سلامت روان و اعتماد به نفس تربیت کنند. همچنین، تحقیقات نشان می دهد کودکانی که مادرانشان مورد خشونت قرار گرفته اند آمادگی زیادی برای ابتلا به بیماری های روانی و اختلال های رشد به ویژه نارسایی کلامی دارند و چون از لحاظ بدنی ضعیف تر از بزرگسالان هستند، به انواع بیماری مبتلا خواهند شد. آنان با از دست دادن اعتماد به نفس خود، کارایی کمتری نسبت به دیگران داشته و در ایجاد روابط صحیح با دیگران موفق نخواهند بود.<br /> از نگاه آسیب شناسان و جامعه شناسان، یکی دیگر از پیامدهای خشونت خانگی، سست شدن بنیان خانواده و در نهایت فروپاشی و جدایی است. به دنبال این رخداد، بسیاری از آسیب های اجتماعی جبران ناپذیر از جمله افسردگی تدریجی، نابسامانی های روانی، اختلال های شخصیتی در زنان ایجاد می شود. به این ترتیب آسیب های زیادی متوجه فرزندان طلاق خواهد شد که شایع ترین آن گرایش به بزهکاری، اعتیاد و ناهنجاری های رفتاری گوناگون است.<br /> <strong>6-</strong>بر پایه ی شواهد موجود در آسیب های اجتماعی، ماندگاری و بازتولید، یکی از ویژگی های بسیار مهمی است که در پی اعمال خشونت به وجود می آید. احتمال دارد افرادی که در خانواده با سوء رفتار روبه رو هستند بیشتر از افراد معمولی در آینده ی خود به عنوان قربانیان خشونت مطرح شوند. از سوی دیگر احتمال اینکه افراد خشونت دیده خود به عامل خشونت ورزی تبدیل شوند بسیار زیاد است. همچنین می توان گفت تاثیر خشونت تنها به فرد قربانی محدود نمی شود و بر افراد دیگر، نهادهای اجتماعی و در نهایت کل جامعه تاثیر می گذارد.<br /> با توجه به آنچه گفته شد، جامعه شناسان به دنبال یافتن تدبیرهای جلوگیری، کاهش و در مواردی پیشگیری از بروز چنین معضلی به چاره جویی پرداختند اما از آن جا که این نوع خشونت در کانون خانواده صورت می گیرد و افراد خشونت دیده از بیان آن سرباز می زنند، با دشواری های فراوانی در ارایه ی راه حل مناسب مواجه شدند. با این حال، کارشناسانِ آسیب های اجتماعی به عنوان راه حل اولیه، ایجاد مکان های امن و تامین امکانات قابل دسترس از طریق مرکزهای عمومی، انتظامی و نظام های مناسب حمایتی از قربانیان برای بهره مندی در مواقع بحرانی را ضروری عنوان کرده اند. این کارشناسان همچنین وجود قوانین شفاف در زمینه ی خشونت خانگی علیه زنان و حمایت های قانونی از این قربانیان در کنار ارایه ی اطلاعات، آگاهی و آموزش به زنان در هنگام برخورد با مقوله ی خشونت خانگی را از گام های اساسی در پیشبرد برنامه های پیشگیری از خشونت خانگی علیه زنان می دانند.<br /> از سوی دیگر، داده های نظری و تجربی نشان می دهد مهمترین عامل عادی شدن خشونت در خانواده ها، بی قدرتی زنان و وابستگی آنان به مردان است که در نهایت به عجز و ناتوانی در تصمیم گیری، ساقط شدن توانمندی زنان و محروم ماندن آنان از مشارکت و ابراز عقیده در تصمیم گیری های سرنوشت ساز اجتماعی منتهی می شود. از این رو توانمندسازی زنان یکی مهمترین عوامل بازدارنده برای توقف خشونت مردان است. </p>

  پربازدید ترین