• شنبه, 08 ثور 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

رییس جمهور مبتلا به بیماری لاعلاج است؟

رییس جمهور مبتلا به بیماری لاعلاج  است؟
<p style="text-align: justify;">در این روزها دغدغه مرگ احتمالی داکتر غنی محور اساسی بحث های قشر سیاسی کشور را تشکیل می دهد. مرگ داکتر غنی و چگونگی خلای قدرت بعد از مرگ وی ظاهراْ مبدل به مهمترین گفتمان سیاسی روز شده است. اظهارات کرزی، استاد سیاف، رزاق مامون، مقاله هشت صبح و برگزاری جلسات آنی و متعدد احزاب و گروهای سیاسی و غیره نشانگر جریان های غیر متداول در جو سیاسی کشور است. سقوط ناگهانی حکومت وحدت ملی و ایجاد حکومت موقت یا خلا قدرت سیاسی در کابل با گذشت هر روز زبانزد محافل داخلی و خارجی می شود.<br /> رزاق مامون در گزارشنامه افغانستان نوشته که "رایزنی بر سر مرگ احتمالی داکتر غنی و سپس صحبت درباره فرد جایگزین ایشان در سطح داخلی و بین المللی نهایی شده است.<br /> کرزی در مصاحبه های خود آمریکا را بیشتر از هر زمان متهم می کند و استدلال دارد که یکی از عامل اساسی ناکارآمدی رژیم وی وجود ستون فرامرزی یعنی آمریکا بود.<br /> استاد سیاف نخبه ترین و برگزیده ترین رهبر زنده مجاهدان از هر روز بیشتر موقف گیری ضد طالبان و پاکستان و قاطعیت وی علیه اینگونه گروها پر رنگ تر معلوم می شود. سیاف در مراسم گرامیداشت هفته شهید به نکته های تماس گرفت که قشر سیاسی کشور را سخت نگران کرده است. او در سخنرانی اش گفت وقتی اتوکرات ضیاالحق پاکستان در دهه ی هشتاد میلادی از اثر سقوط طیاره مرد، هیچ خلای سیاسی در پاکستان بوجود نیامد.<br /> سیاف نیز به ترور انور سادات، رییس جمهور پیشین مصر و مرگ ملک عبدالله ابن عبدالعزیز، پادشاه سعودی نیز اشاره کرد و گفت: با مرگ این دو رهبر سعودی عربستان و مصر دچار هیچگونه هرج و مرج و فروپاشی سیاسی نشد. او گفت: اگر این چنین اتفاق در افغانستان رخ دهد از آنجا که ما هیچ مرجع تصمیم گیری استراتژیک نداریم مدیریت خلای قدرت دچار مشکل خواهد شد.<br /> اکنون پرسش های اصلی این است که آیا رییس جمهور داکتر غنی در واقع مبتلا به مریضی بی درمان است یا که در پشت پرده چیزهای دیگر پخته می شود؟ به ظاهر رسانه ها، تحلیل گران و سیاسیون معتقد اند که موضوع اساسی سلامتی داکتر غنی است اما آیا این حقیقت است، تصور، پروپاگند و یا کانسپیرسیسیاسی است ؟ اگر حقیقت نیست پس چه کسانی در سیاست توطیه علیه رییس جمهور دست دارند و چرا داکتر غنی کاری برای جلوگیری این وضعیت نمی تواند انجام دهد؟<br /> بر اساس یک رشته اطلاعات تحلیل شده گفته می شود داکتر غنی از بعد سلامتی به مشکل جدی دچار نیست و این همه سروصدا، پروپاگند در مورد سلامتی او وگویا که داکتر غنی به مرض بی درمان مبتلا است و به زودترین فرصت دنیای فانی را الوداع می کند افترا، تصور، توطیه سیاسی و پرپاگندی بیش نیست.<br /> همه می دانیم که نسخه حکومت وحدت ملی که بر مبنای توافقنامه سیاسی بالای ملت افغانستان تحمیل شد یک تجریه ناکام است. با گذشت هر روز ملت از حکومت فاصله گرفته چون حکومت در انجام تعهدات سیاسی همواره ناکام ظاهر شده و وضعیت افغانستان حتی از رژیم پیشین بدتر و نامطلوب تر شد. در این حال کرزی بزرگترین اپوزیسیون سیاسی غیر رسمی است و موقف آخر وی از سوی مردم در افغانستان پذیرش فوق العاده داشت. بر مبنای محبوبیت کرزی در بین توده های مردم و ناکامی حکومت گفته می شود کرزی و تیم آن در تلاش ایجاد حکومت موقت است.در این حال اختلافات شدید بین ریاست اجرایی و ریاست جمهوری موجب ناهماهنگی و سکتگی در اتخاذ تصمیمات استراتیژیک حکومتی شده است.<br /> داکتر غنی هرچند تیم خود را در حرکت اول نامعقول سیاسی از دست داد بانهم با حمایت قاطع جامعه جهانی و آمریکا حرف اول را در حکومت وحدت ملی می زند. تیم داکتر عبدالله بعد از یکسال مبارزه اکنون به این نتیجه رسیده که در وجود داکتر غنی به اهداف خود نمی توانند دست یابند.<br /> این وضعیت موجب شد تیم داکتر عبدالله جلسات آنی و متعدد منعقد کنند. گفته می شود استاد سیاف نقش اساسی در تنظیم این نوع مجالس دارد. سیاف چهره فوق العاده ضد طالب توانسته است از یکطرف توجه جامعه بین الملل و از سوی دیگر اجماع قشر مجاهدان سمت شمال را بخود جلب کند. او در تلاش رسیدن به قدرت بعد از مرگ احتمالی داکتر غنی است و همواره برای اتحاد مجاهدان نقشی محوری به عهده دارد اما جمعیت و شورای نظار به هیچ عنوان موازنه رهبریت را نمی خواهند طرف سیاف واقع شود، آنها همواره از سیاف بعنوان یک مهره شطرنج موثر در سیاست سؤء استفاده نموده اند. مثلا زمانی که استاد سیاف خود را نامزد ریاست جمهوری اعلام کرد قشر سیاسی سمت شمال به استاد سیاف حتی تا مرحله دشنام پیشرفت کردند و همواره استاد سیاف را به نام نمک حرام در محافل سیافی زبان زد کردند. تیم مجاهدان با رهبری استاد سیاف، داکتر عبدالله و استاد نور بعد از جلسات متعدد ظاهرا تصمیم گرفته اندکه با داکتر غنی تداوم این حکومت به نفع مجاهدان جمعیت، شورای نظار و اتحاد زیر چتر ایتلاف کلی مجاهدان حکومتی نیست.<br /> برای از میان برداشتن داکتر غنی بر اساس تحلیل بعضی گروهای سیاسی ظاهرا سه گزینه وجود دارد: اول، بی اعتبار کردن حکومت و به این وسیله سقوط احتمالی داکتر غنی، دوم، تشکیل اپوزیسیون و انجام فعالیت های سیاسی مداوم و سوم ترور داکتر غنی و اعلام فوت آن بر اثر مرضی عاید حالش. گزینه اول دو مشکل دارد. اول وجود کرزی بعنوان شخصیت مطرح بعد از سقوط حکومت وحدت ملی و دوموقت گیر بودن این پروسه سیاسی است. در گزینه دوم نیز حداقل دو مشکل وجود دارد. اول، برای تشکیل اپوزیسیون بزرگ اجماع اکثر احزاب سیاسی در کار است که کار دشوار یا هم ناممکن به نظر می رسد و دوم تشکیل اپوزیسیون و فعالیت های سیاسی تضمین کننده بدست آوردن قدرت نیست. امکان دارد داکتر غنی در برنامه های خود برنده شود یا هم پروسه ها و سیستم های انتخاباتی را طوری طرح ریزی و تنظیم کند که برای بار دوم نیز برنده شود اما گزینه سوم با وجود یک سلسله مشکلات، عقلایی و قابل تحقق به نظر می رسد. مشکل در گزینه سوم این است که نخست باید ذهنیت سازی شود که غنی دچار مرض بی درمان است و به زودترین فرصت امکان مرگ آن می رود.<br /> مشکل دوم این است که امکان دارد داکتر غنی از پلان های آشوبی این گروه اطلاع یابد و واکنش سیاسی نشان دهد. بانهم ترور داکتر غنی برای دشمنان سیاسی اش بهترین و عقلایی ترین گزینه در بین این سه گزینه به نظر می رسد. از آنجاکه قبلاْ نیز ذهنیتی وجود دارد که داکتر غنی مریض است. بنابر این برای مردم مبتلا بودن داکتر غنی به مرض بی درمان تعجب آور نخواهد بود. حتی امکان دارد عده قشر سیاسی نیز فریب این حرف ها را بخورند.<br /> برای تطبیق گزینه سوم کارشناسان و رسانه ها نقش فوق العاده دارند. نخست باید رسانه های معتبر و نویسندگان سیاسی درجه یک مانند رزاق مامون خریده شود. بعد توسط آنها ذهنیت مبتلا بودن داکتر غنی به مرض بی درمان پروپاگند شود. اکنون این مرحله آغاز شده است و رسانه های مانند 8 صبح و تحلیل گران سیاسی مانند رزاق مامون در مقالات خود از مرگ احتمالی داکتر غنی از اثر بیماری خبر داده اند. این درست همان توطیه سیاسی است که توسط قدرت موازی با ریاست جمهوری در کابل طرح ریزی شده است و اکنون به عمل پیاده می شود.<br /> بر اساس گزارش های دقیق گفته می شود داکتر غنی مبتلا به کدام مرض بی درمان نیست و صحت آن مشکل جدی ندارد. حالا اینکه داکتر غنی واقعا مبتلا به مرض بی درمان است یا این همه شایعات وکانسپیرسی سیاسی است پاسخ آن را زمان خواهد داد اما اگر داکتر غنی ترور گردد کشور به یک بحران عمیق فروخواهد رفت و احتمال جنگ های داخلی نیز وجود دارد. جامعه بین الملل و آمریکا هیچگاه چنین چیزی را به ظاهر نمی خواهند. اشاره سیاف از تشکیل مجلس یزرگان و خلاء قدرت سلسله همان توطیه سیاسی به نظر می خورد.<br /> مجاهدان اکنون به زودترین فرصت می خواهند با تشکیل مجلس بزرگان داکتر عبدالله را به صفت صدراعظم کشور رسمیت دهند و سیستم سیاسی کشور از ریاستی به فدرالی تبدیل شود. این کار زمینه قدرت را به گروه مجاهدان بیشتر فراهم خواهد کرد. اگر در آن زمان داکتر غنی از بین برود حکومت در دست گروه مجاهدان خواهد افتاد. هرچند نظر به ماده 67 قانون اساسی کشور اگر رییس جمهور فوت یا به دلیل ضعف جسمی قادر به ادامه کار نباشد تمام مسوولیت او تا زمان برگزاری انتخابات مجدد بر عهده معاون اول وی خواهد بود اما مجاهدان هیچ گاه نمی خواهند قدرت به دست دوستم بشکل انفرادی قرار گیرد. قرار گرفتن قدرت به دست دوستم اعلان مرحله سوم جنگ های داخلی در افغانستان خواهد بود.<br /> در این حال داکتر غنی و امنیت ملی از دسیسه ترور داکتر غنی و پخش شایعات مبتلا بودن آن به مرض بی درمان آگاه است اما تا حال کدام واکنش نشان نداده است. گفته می شود داکتر غنی با آمریکا در تماس است و می خواهد از آنها در این مورد دستور بگیرد. جو سیاسی ملی نیز به نفع داکتر غنی بنظر نمی رسد. موضوع کلمه افغان و اسلام در تذکره های الکترونیک محبوبیت داکتر غنی را در بین پشتون ها، تاجیک ها و دیگر اقوام ملی گرا کاملا از بین برده است اما اینکه داکتر غنی خواهد توانست جلوی این توطیه را بگیرد یا خیر یا آیا بحث بیماری داکتر غنی و حتی فوت آن که از زمان سخنرانی استاد سیاف داغ شد واقعیت دارد یا خیر؟ برای پاسخ باید منتظر ماند و دید که این شایعات بخشی توطیه سیاسی است یا واقعیت انکار ناپذیر!</p> <p style="text-align: justify;">محمد ظریف امین یار</p>

  پربازدید ترین