• شنبه, 01 ثور 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

بهاره: پس از کشته شدن شوهرم براى آیندۀ اولادهایم نگرانم

بهاره: پس از کشته شدن شوهرم براى آیندۀ اولادهایم نگرانم
<p style=\"text-align: justify;\">بهاره؛ خانمى که شوهرش را در جنگهاى اخیر قندوز از دست داده مى گوید که پس از کشته شدن شوهرش، باوضعیت بد اقتصادى روبرو بوده و مجبور گردیده تا خودش کار کند و مصارف خانواده اش را فراهم سازد.<br /> این خانم که 40 سال عمر دارد و در ناحیه دوم شهر قندوز، در یک خانه کرایى زندگى مى کند گفت که شوهر 45 ساله اش (سیدجان) در شهر قندوز رهنمای معاملات داشت و یگانه نان آور خانواده بود که در رویداد سقوط قندوز کشته شد.<br /> درششم میزان سال 1394 در پی حمله طالبان بالای شهر قندوز، این شهر به دست طالبان سقوط کرد و حدود 14 روز جنگ شدید در کوچه و جاده هاى این شهر ادامه داشت تا بالاخره نیروهاى امنیتى توانستندکه این شهر را دوباره تصرف کنند.<br /> در جریان این درگیرى ها بیش از 300 تن از شهروندان مُلکى شهر قندوز کشته شدند و تعدادى هم مجروح گردیدند.<br /> بهاره که یکى از بازماندگان قربانیان این رویداد است افزود که در چهارمین روز جنگ، زمانی که درگیری ‌ها در کوچه ‌های شهر قندوز جریان داشت و مردم از خانه هاى شان بیرون شده نمی ‌توانستند، آنان درخانه نان نداشتند و از شدت گرسنگی اعضاى خانواده؛ شوهرش مجبور شد برای پیدا کردن لقمه نانی از خانه بیرون شود.<br /> وى درحالیکه حکایت این رویداد برایش سخت تمام می ‌شد و اشک می‌ریخت گفت: "صبح وقت شوهرم بخاطر آوردن نان رفته بود، شما میدانید که در 10 میزان وضعیت امنیتی در قندوز خوب نبود، شوهرم  بخاطر خریدن نان، ناگزیر به بندرامام صاحب که صرفاً یک نانوایى باز بود رفته، که در همین وقت جنگ بین نیروهای امنیتی ومخالفین مسلح شروع میشود و شوهرم زخمی میشود."<br /> وى که اشک هایش را با نوک چادرش زود زود پاک میکرد و گریه بیشتر مجال صحبت کردن برایش نمیدادگفت که ساعت 9 صبح اقارب نزدیک شان، شوهرش را به شفاخانه انتقال دادند؛ اما درآنجا درمانش نشد و از آنجا  به شفاخانه اردوى ملی انتقال گردید و نزدیکى شام همان روز بود که شوهرش جان داد.<br /> بهاره که 2 دختر و یک پسر10 تا 18ساله دارد گفت که پس از مرگ شوهرش مجبور گردید تا خودش کار کند و مصارف خانواده اش را فراهم سازد و اکنون دریکى از رسانه هاى محلى قندوز، صفاکاراست؛ اما پول ناچیزى به دست مى آوردکه حتى نیازمندى ابتدایى خود و فرزندانش را برآورده ساخته نمى تواند.<br /> او افزود که با وضعیت بد اقتصادى روبرواست؛ با آنکه دولت برای شماری از خانواده های قربانى جنگ هاى اخیر قندوز پول کمک کرده؛ اما او تا هنوز از این کمک مستفیدنشده است.<br /> محمد سید برادر شوهر بهاره گفت که برادرش وضعیت اقتصادی خوب نداشت و پس از کشته شدن وی، مسوولیت خانواده به دوش خانم برادرش "بهاره" قرار گرفته و و ضعیت شان بدتر شده است.<br /> وى افزود: "وضعیت اقتصادی خودم هم خوب نیست که بتوانم به خانم و فرزندان برادرم کمک کنم، میدانم که فامیل برادرم در وضعیت خراب قرار دارد، دولت هم براى شان کمک نکرده، امید ما هم از دولت خلاص شده؛ بخاطریکه دولت به خودش چیزی کرده نمیتواند چه برسد که برای خانواده های قربانیان کمک کند."<br /> این درحالی است که میرآقا اعتبار رییس اداره مبارزه با حوادث در قندوز گفت که دولت برای خانواده های کشته شدگان رویداد اخیر قندوز، 50 هزار افغانى مساعدت کرده؛ اما وى تایید کرد که این کمک، به تمام خانواده هاى قربانیان توزیع نگردیده است.<br /> به گفته اعتبار، قراربود برای خانواده هایی که از این کمک مستفید نشده بودند، یکی از موسسات کمک رسان، مساعدت نماید؛ اما این موسسه نیز به وعدۀ خود عمل نکرد و شماری از خانواده های قربانیان محروم باقی ماندند.<br /> این تنها بهاره نیست که با از دست دادن شوهرش در جنگ قندوز، با مشکلات دست و گریبان بوده و از آیندۀ نا معلوم نگران است، بلکه درنتیجه این جنگ ده‌ها خانواده دیگر با سرنوشت مشابه بهاره و حتا بدتر از آن روبرو شده اند.<br /> خدیجه زن جوان دیگری است که او نیز شوهرش را در این جنگ از دست داده و اکنون یگانه سرپرست خانواده اش است؛ اوسه پسر و یک دختر دارد، که فرزند کلانش دختر 12ساله است.<br /> خدیجه که از کمک های دولت و موسسات نیز مستفید شده است مى گوید که وضعیت اقتصادى اش بهتر نیست، نه خودش کارکردن بلد است و نه فرزندانش قادر به کارکردن هستند و اکنون با مشکلات فراوان زندگی را به پیش می برند.<br />  خدیجه به پژواک گفت: "یک مقدار کمک هایی را که دولت و موسسات به ما کده بودن، تا حالی با آن گذاره کدیم؛ اما بعدازاین نمیدانم که چه خواهد شد! پیسه مکتب اولادایم، نان، لباس و همه چیز را از کجا کنم؟ شوهرم کار میکد و ما از هیچ چیز خبر نبودیم؛ اما یک دفعه ای مصیبت کلان آمد، غم یتیم شدن اولادایم از یکسو و بیکاری و بی چاره گی از طرف دیگه؛ خدا خودش رحم کنه."<br /> شش میزان سال گذشته (سقوط قندوز) به عنوان یک رویداد تلخ در ذهن و روان مردم قندوز باقی مانده است، اکنون که بیش از هفت ماه از این رویداد می‌گذرد؛ اما هنوز هم باشندگان قندوز نتوانسته اند خاطره های خونین این رویداد را فراموش کنند؛ بخصوص خانواده های قربانیان این جنگ، شاید بار مصیبت این رویداد را تا سالهای سال به دوش بکشند.<br /> خانوداه‌های قربانیان 6 میزان قندوز، از وضعیت بد اقتصادی شان شکایت کرده مى گویند تا کنون کمک‌های لازم که بتواند امکانات زندگی شان را فراهم و آیندۀ فرزندان شان را تضمین کند، به آنها صورت نگرفته است و بیشتر این خانواده ها که نان آوران اصلی شان را در این جنگ از دست داده اند، اکنون در فقر و بیچاره‌گی به سر می برند و از آیندۀ خود و خانواده‌های شان نگران اند.</p>

  پربازدید ترین