• شنبه, 08 ثور 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

مفهوم عدالت در اندیشه سیاسی امام خمینی رحمه الله

مفهوم عدالت در اندیشه سیاسی امام خمینی رحمه الله

عدالت یعنی نه ظلم بکن و نه زیر بار ظلم برو.
مسأله عدالت و تحقق آن در جامعه بشری از ضروریات اولیه حیات اجتماعی است. بعلاوه عدالت و قسط، عدالتخواهی و قسط طلبی شأنی از شؤون فطری انسان است که بدون آن انسانیت انسان معنا نمی یابد و آدمی که دارای عقل سلیم و پیراسته از هواجس نفسانی است با جذبه ای خاص به سوی عدل و داد در حرکت است. عدل و داد نه تنها عامل رشد، توسعه، رفاه و امنیت در جامعه که عامل وحدت و یکپارچگی جامعه نیز هست. عدالت و داد در وجود انسان «استقامت» و «اعتدال» می آفریند و در جامعه بشری نیز «استقامت»، «اعتدال»، «استحقاق»، «فضیلت» و «استقلال» را به بار می آورد.
در بررسی دیدگاه امام خمینی در مورد مفهوم عدالت و قسط علاوه بر بحث لغوی واژه و سیری که از لحاظ تاریخی در اندیشه اسلامی داشته است برخی از معیارهایی که در نزد ایشان حائز اهمیت است و در این نوشتار مورد توجه قرار گرفته است عبارتند از:
معیار و میزان بودن عدالت و قسط، ملاک شناسایی حق از باطل و اسلام از غیر اسلام، (تلازم عدل و حق) فراگیری و گستردگی (شمول)، فطری بودن و در عداد جنود عقل قرار داشتن، غایت انسان و جامعه بودن، وظیفه و مسئولیت انسانی و فریضه بودن، سیره پیامبران و اوصیای حق، و نیز عامل رشد و شکوفایی استعدادها و توسعه و رفاه جوامع بشری.
در دیدگاه امام خمینی با توجه به معیارها و موازین مزبور می توان به چند رهیافت کلی از عدالت رسید که عبارتند از:
ـ عدالت خصلتی فطری و گرایشی و از جنود عقل می باشد و این خصلت فطری می تواند در سه شکلی تجلی یابد.
ـ عدالت ملکه ای نفسانی و حالتی شهودی و درونی است.
ـ عدالت بیانگر وجود اعتدال، استقامت و فقدان افراط و تفریط است. و لذا عدالت نافی ظلم و ظلم پذیری (انظلام) است.
ـ عدالت ویژگی جامعه و ابعاد و مقررات آن می باشد.
از دید حضرت امام عدالت نه تنها کیفیتی نفسانی است که انسان را به رعایت تقوا و پاکی و انجام واجبات و ترک محرمات می خواند بلکه دارای بعد گسترده اجتماعی و سیاسی و اقتصادی نیز هست. و لذا فضیلتی است که به نهادها، گروه ها، شؤون اجتماعی و جامعه نیز تعلق می گیرد. و جامعه را به سامان می آورد و دنیا را اصلاح و سعادت دنیایی و اخروی فرد و جامعه را تأمین می نماید. به تعبیر حضرت امام با ایجاد عدالت و قسط در جامعه «انسان» ساخته می شود. انسانی که در مسیر حنیفیت و صراط مستقیم حرکت می کند.
عدالت و قسط در اندیشه و سیره امام خمینی جایگاهی بس والا دارد به گونه ای که می توان والاترین آرمان و خواسته امام خمینی را تحقق عدل و قسط و مبارزه با ظلم و ستم دانست. بررسی آراء و افکار امام خمینی بیانگر این است که عدل بنیان و اساس اسلام و بعلاوه مقصد آن است. حکومت برای تحقق عدل و قسط بوجود می اید وضع و اجرای قوانین بر اساس عدالت صورت می گیرد و سیاست و راه بردن جامعه بر اساس موازین عدل و قسط می باشد.
و بر همین اساس تحقق و اجرای عدالت امری اجتناب ناپذیر است که باید سرلوحه هدف تمامی افراد و گروهها و نهادهای سیاسی و اجتماعی باشد.
«عدالت» و «قسط» دیرین ترین خواسته و بنیادی ترین آرمان آدمی است. این آرمان از عالیترین ارزشهای حاکم بر اندیشه و زندگی انسان می باشد. بشر عاقل و اندیشمند همیشه از عدالت سخن گفته است و در تلاش برای تحقق آن در جامعه خود بوده است. میل به عدالت، گرایش به قسط و عدالتخواهی و قسط طلبی امری است برخاسته از نهاد و طبع درونی انسان و به تعبیری در خمیر مایه او رشته شده است.
انسان دارای شناختها و گرایشهای فطری است. در حوزه شناختها و نگرشها، اموری ریشه در نهاد و عقل او دارند که نیاز به آموختن آنها از جایی دیگر ندارد و با تصور آنها می تواند به تصدیق برسد. نظیر قاعده بزرگتر بودن کل از اجزاء. در حوزه گرایشها و تمایلات نیز انسان دارای تمایلاتی است که
در فطرت او قرار دارند. فطریات انسان در دو حوزه عمده شناختنها و گرایشها قرار دارند. در حوزه شناختها، فطریات اموری هستند که انسان نیاز به آموزش و استدلال در مورد آنها ندارد و در حوزه گرایشها، تمایلاتی طبیعی در نهاد انسان وجود دارد.
بنابراین انسان موجودی است که فطرتاً دارای یک سری گرایشها و تمایلات است. به بیان استاد شهید مرتضی مطهری: «پس بحث فطریات انسان را اینطور طرح می کنیم: یک سلسله مسائلی بوده که امروز این مسائل را به نام «انسانیت» مطرح می کنند. هیچ مکتبی نیست که منکر یک سلسله ارزشهای انسانی ـ به قول امروز ـ باشد».
ما از این نوع گرایشها و تمایلات و ارزشهای انسانی تحت عنوان گرایشها و تمایلات عالی و ارزشمند یاد می کنیم، زیرا به کارگیری این گرایشها می تواند انسان را در مسیر صحیح زندگانی قرار داده و به سوی کمال راستین و سعادت به پیش ببرد؛ هر چند به تعبیری غرایز یا گرایشهای پست نیز در وجود او قرار دارد.
برخی از مهمترین گرایشهای متعالی انسانی عبارتند از:
1ـ حسّ حقیقت جویی و کنجکاوی
2ـ حسّ عدالت طلبی و قسط ورزی (گرایش به خیر و فضیلت)
3ـ حسّ زیبایی خواهی
4ـ حسّ خداگرایی (گرایش به پرستش) خداجویی جنبـه معرفی دارد و در صورتیکه گرایش به پرستش جنبـه عملی دارد.
5ـ گرایش به خلاقیت و ابداع
از ویژگیهای این گرایش ها این است که اموری جهانشمول، طبیعی (غیر قابل اکتساب) بوده و همگان در دارا بودن آنها یکسانند، هر چند ممکن است در برخی به دلایلی چند ـ همانند آتشی که در زیر خاکستر پنهان می شود ـ برای مدتی نادیده گرفته شوند و ظاهر و آشکار نباشند. در انسانی که دارای عقل سلیم و طبع سالم است، این گرایشها بروز جدی و آشکار دارد. همچنین است در جوامعی که از سلامت عقل و طبع برخوردارند. برای نمونه در جوامع اولیه بشری که تضادها هنوز رشد نیافته و برخورد منافع هنوز چندان مطرح نیست، گرایشهای فطری انسان به صورت جدی مطرح است.
یکی از این گرایشهای متعالی در وجود انسان «تمایل و گرایش به عدالت» یا «عدالت خواهی» و «قسط طلبی» است. از ویژگیهای این گرایش والا این است که اولاً امری فطری و لذا غیر اکتسابی و غیر آموزشی است.
ثانیاً: غیر تقلیدی است.
ثالثاً: همگانی است، یعنی همگان در دارا بودن حس عدالتخواهی و قسط طلبی برابر هستند، سیاه و سفید، سرخ و زرد، آسیایی و اروپایی، عرب و عجم، همه و همه دارای این گرایش هستند و در اصل دارا بودن این
حس بین آدمیان تفاوتی نیست.
رابعاً: جهانشمول (همه جایی) و کلّی است.
خامساً: انسان در وجدان خود و نفس خود برای آن یک نوع قداست و پاکی قائل است.
سادساً: خودمحورانه و مبتنی بر سود نیست.
البته برخی گرایش عدالت خواهی را بخشی یا جزئی از گرایش به خیر و نیکی یا همان گرایش به خیر و نیکی دانسته اند. برای نمونه ایثار نمونه ای از اینگونه گرایشهاست و به بیان قرآن:
«و یؤثِرون َ علی اَنفُسِهِم ولو کانَ بِهمْ خصاصَةٌ».
«یعنی (دیگران را) بر خود مقدم می دارند در حالی که خود کمال احتیاج را بدان دارند».
بدین معنا که عدالتخواهی و قسط طلبی ریشه در نهاد بشر دارد و انسان همانگونه که گرایشهای فطری چندی نظیر حس محبت و مهرورزی، حس زیبایی طلبی، حس پرستش و خداگرایی و... دارد، دارای گرایش و احساسی است که با وجود او سرشته شده است و این احساس یا گرایش عدالت خواهی و تمایل به ایجاد تعادل در جوامع بشری است. وحدت اولیه جامعه بشری نیز بر چنین گرایشی مبتنی است. این است که می بینیم آنجایی نیز که قرآن سخن از وحدت اولیـه بشری به میان می آورد، بدین امر هم نظر دارد که انسان اولیه بر مبنای عدل و قسط دارای
وحدت بوده است، زیرا بدون وجود «عدل و قسط» سخن گفتن از وحدت جامعه بشری ناممکن است؛ بدین معنا که فقدان عدل و وجود ظلم تحقق امت واحده و وحدت را غیر ممکن می سازد. این است که خداوند در کتاب خود می فرماید:
«کانَ الناسُ امة واحدة»
«[در آغاز] مردم امتی واحد بودند».
«عدالت» عامل وحدت جامعه بشری و اجتناب از اختلاف و پراکندگی است. در جامعه عادلانه یا مبتنی بر قسط نشانه ای از اختلاف، فتنه و آشوب دیده نمی شود. ولی در جایی که عدالت وجود ندارد، تبعیض حاکم است و تبعیض منشأ عمده فسادها و اختلافات در جامعه است. جامعه مبتنی بر تبعیض جامعه نامتعادل و ناهمگون است.
پیامبران الهی نیز برای تحقق قسط و عدل ـ همراه با توحید ـ برانگیخته شدند و انزال کتب و میزان نیز در همین راستا صورت گرفته است:
«لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزل معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس...»
«هر اینه فرستاد گان خود را با نشانه های آشکار فرستادیم و همراه با آنان کتاب و میزان را نازل کردیم تا اینکه مردم به قسط قیام نمایند و آهن را فرو فرستادیم، [که] در آن سختی شدید و سودهایی برای مردم است...».
پیامبران پیام آور و تحقق بخش دو اصل اساسی «دعوت به توحید» و «قیام به عدل و قسط» هستند. دعوت به توحید بیانگر قرار گرفتن کامل انسان در مدار عبودیت و ایجاد ارتباط با «الله» منشأ و مبدأ تمام کمالات و قیام به قسط نشاندهنده کلیت اداره زندگی انسان است. بنابراین این دو، منشأ تمامی اعتقادات و برنامه های حیات مادی و معنوی انسان می باشند و با تحقق آنها انسانیت انسان کمال می یابد. این است که دیده می شود پیامبر اسلام(ص) در جهت تحقق این دو امر مهم از هیچ گونه تلاش و از تحمل هیچ شکنجه ای دریغ نورزید. به بیان امام خمینی(س) :
«پیغمبر اکرم از همه گرفتاریهایی که ما داشتیم، بیشتر گرفتاری داشت. چندین سال در شعب ابوطالب محصور بود و معذلک مقاومت کرد».
تحمل شکنجه ها و گرفتاریهای پیامبر اسلام(ص) برای تحقق عدل و قسط در جامعه بود و این امر یعنی از طریق ایجاد حکومت پیامبر(ص) در مدینة النبی صورت عملی به خود گرفت. بنابراین از مهمترین اهداف تحقق دین اسلام توحید و عدل در جامعه بود و طرح تشکیل حکومت در اسلام نیز در همین راستا صورت گرفت. امام خمینی نیز در اهمیت تحقق عدل و حکومت عدل گستر در جامعه می فرماید:
کسی که احکام اسلام و گسترش آن در تمام شؤون جامعه بنگرد، چه احکام عبادی و چه قوانین اقتصادی و حقوقی، اجتماعی و سیاسی، خواهد دید که اسلام تنها عبارت از احکام عبادی و اخلاقی نیست چنانکه بسیاری از جوانان مسلمان پنداشته اند، بلکه اسلام برای تأسیس حکومتی عدالت گستر برپا گشته است.
بعد از پیامبر(ص) نیز عترت پاک او به ادامه این راه پرداختند و در راه تحقق قسط و عدل از هیچ کوششی دریغ نورزیدند. پس از آن نیز آرمان مطلوب و ایده آل تمام فلاسفه، فقها و اندیشمندان اسلامی مسأله قسط و عدل بوده است. عدالت همچنین اصلی است که جامعه بشری را حیات و زندگانی می بخشد و بدون آن جامعه دچار مرگ تدریجی می گردد. عدالت چون آبی می ماند که درخت وجود و هستی جوامع بشری و حیات انسانی بدان سرسبز و خرم است و بدون وجود آن این درخت می خشکد و به سوی نیستی می رود.
عدالت و قسط برای ستمگران و ظالمان، تلخ ترین دارو و برای اهل ایمان و انسانهای آزاده و پاک، شیرین تر از عسل بوده است. این است که ستمگران تاب تحمل عدالت را ندارند، زیرا عدالت آنها را برابر با انسانهای زیر دست قرار می دهد و ستمگران این برابری ـ در حقوق ـ را مغایر خواسته های خود می دانند. از دید اینان انسانها یکسان نیستند. برخی برتر از برخی دیگر هستند پس باید از امکانات بیشتری برخوردار باشند و امتیازاتی داشته باشند که دیگران از آن محروم هستند. بعلاوه دیگران باید برده وار به اطاعت از آنها مشغول شوند.
در حالیکه جوهره عدالت مغایر چنین وضعیتی است. در عدالت مبنا و اساس، لیاقت و شایستگی و حق است، به گونه ای که هرچیز درست در سر جای خود قرار گیرد.
این است که به تعبیر قرآن همانگونه که پیامبران آماج حملات ستمکاران هستند انسانهای عدالت خواه نیز آماج تیرهای آنان هستند:
«و یقتلون النبیین بغیر الحق و یقتلون الذین یأمرون بالقسط من الناس فبشرهم بعذاب الیم».
اما بشارت برای آنان عذابی دردناک است. آری عدالت و عدالتخواهی همیشه امید بخش زندگی انسانهای آزاد و سوزاننده بنیان ستمکاران بوده است اما آنچه قبل از هر چیز در این باب دارای اهمیت می باشد این است که عدالت چیست؟ عدالت به چه معنا و چه مفهومی می باشد و این موضوعی است که همواره مورد توجه و عنایت متفکران، فلاسفه، فقها و رهبران انقلاب و انسانهای بزرگ تاریخ بشر بوده است. کمتر انسان اندیشمند و صاحب نظری بوده است که در این میدان وارد بحث نشده باشد.
در این میان امام خمینی نه تنها بعنوان یک اندیشمند و صاحب نظر برجسته و نیز یک مرجع دینی بیدار و آگاه دل‌نگران مسأله عدالت و قسط است بلکه بعنوان رهبر یک انقلاب عظیم اسلامی تمام همّ و غم خود را در راستای تحقق قسط و عدل به کار گرفته و حکومت اسلامی را نیز در جهت تحقق عدل و قسط تشکیل داده است زیرا از دید ایشان عدل و قسط حدِ وسطِ افراط و تفریط یعنی اعتدال است و چون هر یک از افراط و تفریط نقص می باشند و نقص از دید فطرت ناپسند است، پس اعتدال و عدل و قسط امری فطری و از جنود عقل هستند. به زعم نگارنده بالاترین آرمان و خواست حضرت امام تحقق عدل در نفس انسانی و تحقق عدل و قسط در جامعه بشری است به گونه ای که جایی برای هیچگونه افراط یا تفریط باقی نماند و هر چیز درست در سر جای خود قرار گیرد.

  پربازدید ترین