• جمعه, 07 ثور 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

مادری که سه فرزندش در صفوف نیروهاى امنیتى کشته شده گدایى میکند

مادری که سه فرزندش در صفوف نیروهاى امنیتى کشته شده گدایى میکند

خانم 65 ساله اى که سه فرزندش در صفوف نیروهاى امنیتى کشته شده است، مى گوید که با فقر دست و پنجه نرم مى کند و بدون آنکه براى آیندۀ بهتر روزنۀ امیدى داشته باشد، شب و روز را با درد و رنج سپرى مى کند.
خانم سرور که چهره اش پر از خطوط درد، رنج و مصایب روزگار است و لباس کهنه و مندرسی به تن داشت، در گفتگو با پژواک گفت که به دلیل ناتوانى جسمى، نمیتواند براى تامین معیشت روزگار کارى کند و برخی از باشندگان محل، برای او لقمه نانی مى دهند و شماری به دستگیری اش مى شتابند.
وى که زندگى را با تمام بدبختى و بیچارگى به پیش میبرد افزود که  فشارها  و مصایب نا باب زندگی کمرش را خم ساخته و او ناتوان تر از آن است تا به دردها و غصه های زندگی اش رسیدگی  کرده و بر قلب داغدیده اش مرهم نهد.
خانم سرور که در زمان حکومت ظاهرشاه، از ولسوالى قوش تپۀ جوزجان به شهر شبرغان آمده است گفت: "سال ها قبل شوهرم را نسبت مریضی از دست دادم و با سه فرزندم درشهر شبرغان زندگی بی سر و صدایی داشتم؛ اما جنگ ها خوشی های زندگی ام را گرفت  و بی سرپرستم ساخت."
موصوف که مریضى شکر و زردى دارد و از طریق گدایی زندگی اش را به پیش مى برد افزود: "برای تامین معیشت ما یکی از پسرانم به صفوف نیروهای امنیتی جذب شد و پس از مدتی رهسپار ولایت سرپل گردید؛ اماپس از گذشت اندکی زمان، جسدش را برایم تحویل دادن؛ او در جنگ طالبان با نیروهای امنیتی جان خود را از دست داد."
این زن که نسبت مصایب روزگارش زار زار مى گریست گفت که پسر دیگر ش در صفوف نیروهاى امنیتى درکابل و پسر سومى که در نیروهاى خیزش مردمى وظیفه داشت، در شهر شبرغان کشته شدند و اکنون که با وضعیت بد اقتصادى قراردارد، هیچ کس از وى احوال نگرفته و کمک نکرده است.
 خانم سرور، درحالیکه زارزار میگیریست و کمتر مجال صحبت کردن برایش دست میداد، گفت: "یکتعداد موسسات، کمک های خوراکی و غیرخوراکی به مردم توزیع مى کنند؛ اما من ازاین کمک ها کاملاً محروم هستم."
او که  فعلاً در ساحۀ قریه یکه باغ  شهرشبرغان، با دختر و دامادش زندگى مى کند گفت: "شوهر دخترم چاه کن است و گاهی کار پیدا مى کند و گاهی هم نه، و خودم هم تکلیف شکر دارم؛ زیاد پیاده گردی کرده نمى توانم؛ اما با آنهم به در و دروازۀ مردم سر میزنم و گدایی میکنم."
وی ضمن اشاره به مشکلات زندگی اش گفت که درد نبود اولادهایش رنج آوراست و یاد خاطرات آنها تا مغز استخوانش کار مى کند و او را مى آزارد.
این خانم که برف پیرى کاملاً برسرو رویش باریده، افزود: "فعلاً در روی میدان مانده ام، پرسانگر ندارم، زندگی داماد و دخترم  از من بد تر است، خیلی بیچاره ام و برای آینده اى، بهتر هیچ امیدوار نیستم؛ تنها امیدم را به خدا کرده و به همینگونه پیش میروم؛ ببینم که چه اتفاق مى افتد."
گفتنى است که به تازگى یک نهاد مدنى با شمارى از خانواده هاى بى بضاعت، مواد خوراکى مساعدت کرده است که خانم سرور نیز از آن مستفید گردید.
سید رسول سادات مسوول دفتر ولایتی مجمع ملی جامعه مدنی افغانستان، به آژانس خبرى پژواک گفت موادی که برای خانواده هاى  بى بضاعت توزیع گردید، از مردم محل جمع آوری شده است که شامل لباس، روغن و یک مقدار مواد خوراکى دیگر مى شود.
 سادات افزود: "ما برای شناسایى  این خانواده ها به محلات رفتیم و ضمن برقراری تماس با بزرگان و روحانیون محل، مستحق ترین افراد را برای توزیع این مساعدت ها انتخاب کردیم و قرار است در پروگرام های بعدی، برای اطفال روی جاده نیز پروگرام  آموزش حرفه و توزیع مواد خوراکی را راه اندازى کنیم."
وی خاطرنشان کردکه قبل از توزیع مواد، به این خانواده ها گفته شد که اگر آنها مشتاق باشند، برای آنها کورس های آموزش حرفه در چوکات این نهاد به راه انداخته خواهد شد تا آنها بتوانند از طریق فراگیری این آموزه های حرفوی، لقمه نانی به دست آرند.

  پربازدید ترین