• جمعه, 31 حمل 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

حقوق زن در اسلام

حقوق زن در اسلام

با ظهور اسلام، رسول اکرم (صلی ا... علیه و آله) با رفتار و گفتارش مقام زن را ارج نهاد و با معرفی برترین و والاترین الگوی زن مسلمان به جهانیان – فاطمه زهرا (سلام ا... علیها)، دیدگاه اسلام را نسبت به (زن) تبیین نمود.
 
چکیده:
یکی از مسائلی که در عصر حاضر در محافل مختلف مطرح می شود و غالبا هم مناقشه برانگیز است مسئله حقوق زن در خانواده و در جامعه  می باشد و معمولا فرض عام بر این است که آزادی زن وتساوی حقوق زن با مرد اساسی ترین مسئله در جامعه محسوب می گردد در حالی که از دیدگاه اسلام،  اساسی ترین مسئله در ارتباط با  حقوق زن ، حقوق خانوادگی است.  ازسوی دیگر ترویج فرهنگ و آموزه های غربی و تمامی بوق و کرناهایی که در زمینه تساوی حقوق زن و مرد در میان سایر فرهنگها و تمدن ها به راه انداخته اند سرعت روز افزونی داشته و فرهنگ و تمدن این کشورها را نشانه رفته است.
این آموزه ها و عناصر مقتضای ذات مدرنیته و تمدن غربی است که نشأت گرفته از آموزه های تفکر اومانیسم ، لیبرالیسم و دموکراسی هستند.
حاکمیت این عناصر و تفکرات آنها زمینه ساز ایجاد تفکرات افراطی فمینیستی شد و باعث خلق و ابداع آموزه ها و مکاتب جدیدی با شعار تساوی و احقاق حقوق زنان شد و پیامدها و آثار زیانباری را برای جوامع غربی به بار آورد .
مهمترین علت کج راهه رفتن این جنبش دوری از خدا و دوری از دین و عدم شناخت نیازمندیهای اساسی انسان است.

مقدمه:
در جامعۀ بشری از دیر باز تا کنون ، نظرات و عقاید مختلفی در ارتباط با تفاوت های مرد و زن وجود داشته است. متاسفانه اغلب این تفکرات و تئوری ها بر مبنای برتری مرد بر زن استوار است و هرگز نگاهی واقع بینانه به زن به عنوان نوع بشر نشده است ، لذا همواره در طول تاریخ حقوق حَقه ی جامعه زنان تضییع شده و این مسئله بدلایل مختلف از جمله عدم آگاهی زنان و روحیه گذشت و فداکاری آنان بسیار عادی تلقی شده و همه از کنار آن براحتی گذشته اند و در همین رابطه نیز برخی به اِصطلاح روشنفکران طرفدار حقوق بشر هم نِدای دفاع از حقوق زنان را سر داده اند و ادعا کرده اند که در برخی کشورهای اسلامی حقوق زنان پایمال می شود.
با ظهور اسلام ، رسول اکرم (صلی ا... علیه و آله) با رفتار و گفتارش مقام زن را ارج نهاد و با معرفی برترین و والاترین الگوی زن مسلمان به جهانیان – فاطمه زهرا (سلام ا... علیها)، دیدگاه اسلام را نسبت به (زن) تبیین نمود.

مفهوم شناسی
تعریف فمینیسم  (Feminism):  
1- عقیده به برابرى زن و مرد و مبارزه در راه وصول به این تساوى
2- مکتبی است که در جهت باز پس گیری حقوق، آزادی و نقش اجتماعی برای زنان فعالیت میکند.به عبارت دیگر آئینی است که طرفدار گسترش حقوق و نقش زن در خانواده است.
فمینیسم در سال 1837 وارد زبان فرانسه شد . در فرهنگ واژگان زبان فرانسه، فم(femme) به معنای موجود انسانی با جنسیت مؤنث و از ریشۀ کلمه لاتین  فمینا femina است. وارد شدن این کلمه به زبان فرانسه هم ریشه در تفکرات فمینیستی رایج در آن عصر دارد  و هنوز هم  برای اصلاح این اصطلاح  اقدامی صورت نگرفته است.  «Femme de chamre»  یعنی کلفت، خدمتکار. معنایی که برای این واژه قائل شده اند ناشی از تفکرات تحقیر آمیز درباره زن می باشد . یعنی خانم یا جنس مونثی که در خانه کار می کند.  اما اگر به معنای تحت الفظی آن توجه شود یعنی خانم خانه که معنای خوب و مثبتی دارد . اما معنایی که برای آن ثبت کرده اند  معنای کلفت و خدمتکار است .

ـ حق
1ـ حق عبارت است از توانایی که به اراده  اشخاص داده شده است.
2- حق عبارت است از نفعی که از نظر حقوقی حمایت شده است،
3- سلطه و اختیاری که نظام حقوقی هر کشور به منظور حفظ منافع اشخاص به آنها می دهد.
 
ـ کرامت
کرامت واژه ای عربی است که در فارسی معادل مناسبی برای آن نیافته اند . مقصود از کرامت این است که انسان دارای حرمت است و حق دارد در جامعه محترمانه زندگی کند و کسی حق ندارد با گفتار و رفتارش حیثیت او را با خطر مواجه سازد ؛  حتی در تدوین و اجرای قانون باید به گونه ای عمل کنند که موجب بی حرمتی به شخص مجرم نگردد.
کرامت خود به دو نوع تقسیم می گردد ، کرامت ذاتی ، همچون وجود عقل که خداوند در انسان نهاده است و او را بر سایر موجودات طبیعی برتر و والاتر قرار داده است. نوع دوم کرامت ، اکتسابی است که مقصود از این کرامت و احترام اکتسابی، احترامی است که انسان با اختیار و تلاش خویش آن را بدست می آورد.

تاریخچه فمینیسم
برخی زمان شکل گیری فمینیسم سازمان یافته را همزمان با رشد سرمایه داری و تغییر و تحولات سیاسی و اقتصادی ناشی از آن دراوایل قرن 19 می دانند.
اولین بارقه های فمینیسم با اعلامیه حقوق زن نوشته المپ دوگوز و نیز در کتاب «استیفای حقوق زنان» نوشته کرافت ، نمود پیدا کرد.
در امریکا زنان به صورت مستقل در فیلادلفیا و بوستون ، انجمن های ضد برده داری تشکیل دادند اما در همایشی که در این زمینه ترتیب داده شد برای امضای اعلامیه اصول عقاید و یا پیوند با انجمن از زنان دعوت نشد. بدین نحو بود که زنان مبارزات خود را آغاز نمودند.
رهبران این گروه عبارت بودند از :   سارا داگلاس  ، لوکرشا مات ، سارا و انجلینا گریمکی ، که تلاشهای آنها در سال 1920 به تصویب حق رأی زنان منجر گردید.

زن از دیدگاه برخی اندیشمندان غربی
*افلاطون
رویارویی و جنگ با خانواده را می توان رسم دیرپایی دانست که از زمان افلاطون تا به امروز جریان دارد، به تحقیق می توان گفت بزرگ ترین و تندروترین متفکر و فیلسوف  ضد خانواده در تاریخ غرب ، افلاطون (347ـ427 قبل از میلاد) بود.
افلاطون با سخنان ضد خانواده و افراطی خویش زمینه ساز جریان های افراطی فمینیستی در جهان معاصر غرب گردید، او بر این امر تأکید داشت که:
مردان و زنان ما ... باید به وسیله ی قانون، از زندگی با یکدیگر در خانه های جداگانه منع شوند و تمام زنان باید برای تمام مردان مباح باشند.
همچنین کودکان باید به صورت همگانی نگهداری شوند، هیچ یک از والدین نباید فرزند خود را بشناسند یا کودکی والدین خود را بشناسد . فمینیست ها در نتیجه ی این گونه افکار اشتراکی و بنیان برافکن در خصوص خانواده ، بر ایجاد برابری میان زن و مرد تاکید می کنند و ادعا می کنند که خانواده صحنه ای نابرابر است که زنان در آن همچون برده و زندانی زندگی می کنند.

 *ژان ژاک روسو
زنان به طور عمومی به هیچ هنری علاقه ندارند،و درباره آن چیزی نمی دانند زیرا زنان از قدرت نبوغ و ابتکار تهی هستند و فقط به امور کوچکی مانند آرایش کردن می پردازند که مستلزم دریافت سریع و عدم تفکر است ، زنان از عُلُوّ طبع، و ابتکار و نوآوری به طور کلی عاری هستند.
روسو به صراحت بیان می نماید: که زن فقط برای مرد وجود دارد، برای این خلق شده است که پسند او واقع شود و از او اطاعت نماید، این اقتضای طبیعت است.

*ویل دورانت  
ویل دورانت در فصلی که تحت عنوان \" مردان و زنان \" نوشته است می گوید : کار خاص زن خدمت به بقای نوع است و کار خاص مرد خدمت به زن و کودک . ممکن است کارهای دیگری هم داشته باشند ولی همه از روی حکمت و تدبیر تابع این دو کار اساسی گشته است . این مقاصد ، اساسی است اما نیمه نا آگاه است و طبیعت معنی انسان و سعادت را در آن نهفته است ... طبیعت زن بیشتر پناه جویی است نه جنگجویی . به نظر می رسد که در بعصی انواع ماده اصلا غریزه جنگی وجود ندارد . اگر ماده خود به جنگ آید برای کودکان خویش است . زن از مرد شکیباتر است . گرچه شجاعت مرد در کارهای خطیر و بحرانی زندگی بیشتر است اما تحمل دائمی و روزانه ی زن در مقابل ناراحتی های جزئی بیشتر است ... جنگجویی زن در وجود دیگری است ؛ زن سربازان را دوست دارد و از مرد توانا خوشش می آید ؛ در مشاهده ی قدرت نوعی عامل عجیب خوشی فرودستانه ( مازوشیستیک ) او را تحریک می کند اگر چه خودش قربانی این قدرت باشد .

*نظریه یک خانم روانشناس
در مجله ی زن روز شماره صد و یک ، یک بحث روانشناسی از یک خانم روانشناس به نام کلیود السون نقل کرده است . این خانم می گوید :
به عنوان یک زن زوانشناس بزرگترین علاقه ام مطالعه ی روحیه ی مردهاست . چندی پیش به من ماموریت داده شد که تحقیقاتی در باره ی عوامل روانی زن و مرد انجام دهم و به این نتیجه رسیده ام :
1-    تمام زنها علاقه مندند که تحت نظر شخص دیگری کار کنند و به طور خلاصه از مرئوس بودن و تحت نطر رئیس کار کردن بیشتر خوششان می آید .
2-    تمام زنها می خواهند احساس کند که وجودشان موثر و مورد نیاز است .
سپس این خانم این طور اظهار عقیده می کند :  به عقیده من این دو نیاز روحی زن از این واقعیت سرچشمه می گیرد که خانمها تابع احساسات و آقایان تابع عقل هستند . بسیار دیده شده که خانمها از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابری می کنند بلکه گاهی در این زمینه ار آنها برتر هستند . نقطه ی ضعف خانمها فقط احساسات شدید آنهاست . مردان همیشه عملی تر فکر می کنند ، بهتر قضاوت می کنند ، سازمان دهنده ی بهتری هستند و بهتر هدایت می کنند . پس برتری روحی مردان بر زنان چیزی است که طراح آن طبیعت است . هر قدر هم خانمها تخواهند با این واقعیت مبارزه کنند بی فایده خواهد بود . خانمها به علت اینکه حساستر از آقایان هستند باید این حقیقت را قبول کنند که به نظارت آقایان در زندگی شان احتیاج دارند ... بزرگترین هدف خانمها در زندگی تامین است و وقتی به هدف خود نایل شدند دست از فعالیت می کشند . زن برای رسیدن به این هدف از روبه رو شدن با خطرات بیم دارد . ترس تنها احساسی است که زن در بر طرف کردن آن به کمک احتیاج دارد ... کارهایی که به تفکر مداوم احتیاج دارد زن را کسل و خسته می کند . ( مطهری ، 1358 ،174)
 
زن از دیدگاه اسلام
قرآن زن و مرد را از یک سرشت می داند:
از جمله مسائلی که در قرآن کریم به صراحت مطرح شده است  موضوع خلقت زن و مرد است . قرآن در این زمینه سکوت نکرده و به یاوه گویان مجال نداده است که از پیش خود برای مقررات مربوط به زن و مرد فلسفه بِتراشند و مبنای این مقررات را نظرِ تحقیرآمیزِ اسلام نسبت به زن معرفی کنند . اسلام ، پیشاپیش نظر خود را درباره زن بیان کرده است.
قرآن با کمال صراحت در آیات متعددی می فرماید که زنان را از جنس مردان و ازسرشتی نظیر سرشت مردان آفریده ایم .
قرآن درباره حضرت آدم (علیه السلام ) می فرماید: (( همه شما را از یک پدر آفریدیم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار دادیم (سوره نساء آیه 1) ودرباره همه آدمیان می فرماید : ((خداوند از جنس خود شما برای شما همسر آفرید)) (سوره نساء و سوره نحل و سوره روم ).
در قرآن از آنچه در بعضی از کتب مذهبی هست که زن از مایه ای پست تر از مایه مرد آفریده شده ویا اینکه به زن جنبه ی طُفِیلی و چپی داده اند و گفته اند که همسر آدم  از عنصری از اعضای طرف چپ او آفریده شده ، اثر و خبری نیست.
بنابراین  در اسلام نظریه تحقیرآمیزی نسبت به زن از لحاظ سرشت و طینت وجود ندارد.  
* یکی از نظریات تحقیرآمیزی که در گذشته وجود داشته است و در ادبیات جهان آثار نامطلوبی بجا گذاشته است  این است که زن عنصر گناه است ، از وجود زن شر و وسوسه بر می خیزد ، زن شیطان کوچک است . شیطان ، زن  را وسوسه می کند و زن مرد را. می گویند آدم که فریب شیطان را خورد واز بهشت سعادت بیرون رانده شد ، از طریق زن بود شیطان حوا را فریفت و حوا آدم را .  
   قرآن داستان بهشت آدم را مطرح کرده ولی هرگز نگفته که شیطان حوا را فریفت و حوا آدم را . قرآن نه حوا را به عنوان مسوول اصلی معرفی می کند و نه او را از حساب خارج می کند . قرآن آنجاکه پای وسوسه شیطان را به میان می کشد ضمیرها را به شکل ( تثنیه ) می آورد ، می گوید فوسوس لهما الشیطان (1) شیطان آندو را وسوسه کرد فدلیهما بغرور (2) شیطان آندو را به فریب راهنمایی کرد و قاسمهما انی لکما لمن الناصحین (3) یعنی شیطان در برابر هر دو سوگند یاد کرد که جز خیر آنها را نمی خواهد . به این ترتیب قرآن بایک فکر رایج آن عصر و زمان که هنوز هم در گوشه و کنار جهان بقایایی دارد ، سخت به مبارزه برخاست و جنس زن را از این اتهام که عنصر وسوسه و گناه و شیطان کوچک است مبرا کرد.
  * یکی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی که نسبت به زن وجود داشته است در ناحیه استعدادهای روحانی و معنوی زن است : می گفتند زن به بهشت نمی رود ، زن مقامات معنوی و الهی را نمی تواند طی کند، زن نمی تواند به مقام قرب الهی آنطور که مردان می رسند برسد. قرآن در آیات فراوانی تصریح کرده است که پاداش اخروی و قرب الهی به جنسیت مربوط نیست، به ایمان و عمل مربوط است، خواه از طرف زن باشد و یا از طرف مرد. قرآن در کنار هر مرد بزرگ و قدیسی از یک زن بزرگ و قدیسه یاد می کند .  گویی قرآن خواسته است در داستانهای خود توازن را حفظ کند و قهرمانان داستانها را منحصر به مردان ننماید.
قرآن درباره مریم، مادر عیسی ، می گوید : کار او به آنجا کشیده شده بود که در محراب عبادت همواره ملائکه با او سخن می گفتند و گفت و شنود می کردند ، از غیب برای او روزی می رسید ، کارش از لحاظ مقامات معنوی آنقدر بالا گرفته بود که پیغمبر زمانش را در حیرت  فرو برده ، او را پشت سر گذاشته بود و زکریا در مقابل مریم مات و مبهوت مانده بود.
اسلام در  _ سیر من الخلق الی الحق _ یعنی در حرکت و سفر به سوی خدا هیچ تفاوتی میان زن و مرد قائل نیست . تفاوتی که اسلام قائل است در ( سیر من الحق الی الخلق ) است، در بازگشت از حق به سوی مردم و تحمل مسوولیت پیغامبری است که مرد را برای این کار مناسبتر دانسته است .
* یکی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی که نسبت به زن وجود داشته است، مربوط است به ریاضت جنسی و تقدس تجرد و عزوبت. چنانکه می دانیم در برخی آیینها رابطه جنسی ذاتاً پلید است . به عقیده پیروان آن آیینها تنها کسانی به مقامات معنوی نایل می شوند که همه عمر مجرد زندگی کرده باشند . اسلام با این خرافه سخت نبرد کرد : ازدواج را مقدس و تجرد را پلید شمرد. اسلام دوست داشتن زن را جزء اخلاق انبیا معرفی کرد و گفت : (( من اخلاق الانبیاء حب النساء )) . پیغمبر اکرم می فرمود : من به سه چیز علاقه دارم. بوی خوش، زن، نماز.
برتراند راسل می گوید : در همه آیینها نوعی بدبینی به علاقه جنسی یافت می شود مگر در اسلام . اسلام از نظر مصالح اجتماعی حدود و مقرراتی برای این علاقه وضع کرده اما هرگز آن را پلید نشمرده است.
* از نظرات تحقیرآمیزی که درباره زن وجود داشته این است که می گفته اند زن مقدمه وجود مرد است و برای مرد آفریده شده است . اسلام هرگز چنین سخنی ندارد. اسلام اصل علت غایی را در کمال صراحت بیان می کند. اسلام با صراحت کامل می گوید زمین و آسمان ، ابرو باد ، گیاه و حیوان ، همه برای انسان آفریده شده اند اما هرگز نمی گوید زن برای مرد آفریده شده است.
  اسلام می گوید هریک از زن و مرد برای یکدیگر آفریده شده اند : (هُنَّ لباسٌ لَکُم و اَنتُم لِباسٌ لَهُنَّ = زنان زینت و پوشش شما هستند و شما زینت و پوشش آنها ).
اگر قرآن زن را مقدمه مرد و آفریده برای مرد می دانست قهراً در قوانین خود این جهت را در نظر می گرفت ولی چون اسلام از نظر تفسیر خلقت چنین نظری ندارد و زن را طُفِیلی وجود مرد نمی داند ، در مقررات خاص خود درباره ی زن و مرد به این مطلب نظر نداشته است.
*نظر تحقیرآمیز دیگری که در گذشته درباره زن وجود داشته این است که زن را از نظر مرد یک شر و بلای اجتناب ناپذیر می دانسته اند.
بسیاری از مردان با همه بهره هایی که از وجود زن می برده اند او را تحقیر و مایه بدبختی و گرفتاری خود می دانسته اند . قرآن کریم مخصوصاً این مطلب را تذکر می دهد که وجود زن برای مرد خیر است ، مایه سکونت و آرامش دل اوست .

زن در نگاه عارفان
جناب محی الدین عربی سِرِّ محبوب بودن زن را که در بیان پیامبر گرامی اسلام آمده است در این می داند که چون ذات اقدس خداوند مُنَزَّه از آن است  که بدون تجلی و مظهر مشاهده شود ، پس هر مظهری که بیشتر جامع اسماء و اوصاف الهی باشد ، بهتر خدا را نشان می دهد . و زن در مظهریت خدا کامل تر از مرد است ، زیرا مرد فقط مظهر قبول و انفعال الهی است ، اما زن مظهر فعل و تاثیر الهی نیز هست ، چون در مرد تصرف می کند و آن را مجذوب خویش قرار داده و محب خود می سازد ، و این تصرف و تاثیر نموداری از فاعلیت خداست ، از این جهت زن کامل تر از مرد است ، اگر مرد بخواهد خدا را در مظهریت خود مشاهده کند، شهود او تام نیست ولی اگر بخواهد خدا را در مظهریت زن بنگرد ، شهود او به کمال و تمام می رسد ، لذا زن محبوب پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم  قرار گرفت و در آن حدیث فرمود : از دنیای شما زن و بوی خوش محبوب من قرار داده شده و نور چشم من نماز است.
 
اشتراکات تکوینی زن و مرد از دیدگاه اسلام:
از وجوه اشتراک زن و مرد می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
1ـ انسانیت
می توان گفت انسانیت از وجوه مشترک میان این دو است، بر اساس آیات الهی این دو از جنس مشترک خلق شده اند، «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً » _ و از نشانه های او آن است که برای شما از جنس خودتان همسرانی بیافرید.
با یافتن معنای واژه ی «مِن» در «من انفسکم» می توان معنای جنس را افاده نمود. یکی دیگر از آیاتی که در این زمینه می توان آورد، آیه یک سوره نساء می باشد، یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها ... ای مردم! از پروردگارتان که شما را از نفس واحدی آفرید و جفتش را [نیز] از او آفرید... پروادارید.
آیه دیگری که دلالت بر اشتراک انسانیت زن و مرد می کند آیات 36 و 39 سوره مبارکه قیامت که در واقع انسان ها را به دو دسته زنان و مردان تقسیم می کند: أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن یُتْرَکَ سُدىً، أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِن مَنیٍّ یُمْنَى، ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى، فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى.آیا انسان گمان می کند بی هدف رها می شود؟ آیا او نطفه ای از منی که در رحم ریخته می شود نبود؟ سپس به صورت خون بسته در آمد و خداوند او را آفرید و موزون ساخت و از او دو زوج زن و مرد آفرید.

اشتراکات دیگری که در قرآن میان زنان و مردان معرفی نموده است عبارتند از آفرینش زن و مرد از جفت انسانی
ـ تأکید بر آثار همانند میان زن و مرد همچون مرگ، حیات، پیری ـ جوانی ـ کودک ـ تغذیه، خواب، کار و تلاش، گفتن، خندیدن، گریستن، تولید مثل، بیماری و تعقل، تفکر و ...
2 ـ دارا بودن سرشت واحد
الف ـ فطرت توحیدی
ب ـ شناخت خیر و شر
ـ برخورداری از کرامت الهی
ـ برخورداری از اختیار و انتخاب
ـ قابلیت های مشترک همچون کمال یابی، جاودانگی، معرفت طلبی، فضیلت خواهی، خلیفۀ الاهی، قرب به خدا، هدایت، سقوط و گمراهی و امور دیگر را می توان نام برد.
ـ تفاوت های زن و مرد از منظر آموزه های اسلامی و برخی اندیشمندان غربی
ـ فزونی درک تعقل مردان نسبت به زنان:
در این رابطه می توان آیه 34 سوره نساء را بیان نمود. که به نوعی بیان کننده ی نقش مدیریتی و سرپرستی مرد بر خانواده می باشد: « الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ۚ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ ۚ وَاللَّاتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ ۖ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلًا ۗ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیًّا کَبِیرًا [4:34] »
مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است، و بخاطر انفاقهایی که از اموالشان (در مورد زنان) می‌کنند. و زنان صالح، زنانی هستند که متواضعند، و در غیاب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ می‌کنند. و (امّا) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دوری نمایید! و (اگر هیچ راهی جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را تنبیه کنید! و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدّی بر آنها نجویید! (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترین قدرتهاست.)
هم چنین آیه 18 سوره مبارکه زخرف می فرماید : ( أَوَمَن یُنَشَّأُ فِی الْحِلْیَةِ وَهُوَ فِی الْخِصَامِ غَیْرُ مُبِینٍ )  که بیان کننده بالا بودن عاطفه و احساسات و نیز شرم و حیای زیاد در زنان می باشد، با توجه به این دو آیه و آیات دیگر در این زمینه می توان گفت که زنان به علت احساسات و عواطف زیاد از نظر قدرت تصمیم گیری با مردان متفاوتند چرا که تفکر واقع بینانه ، ژرف و عمیق فقط در فضای خالی از عواطف صورت می پذیرد و چنانچه بگوئیم تعقل مرد بیشتر است ناشی از نوعی فضیلت و برتری برای مرد نیست بلکه  ناشی از ضعف عوامل ضد  تعقل در اوست.
پروفسور « ریک » روانشناس مشهور آمریکایی که سالیان دراز به تفحص و جستجو در احوال زن و مرد پرداخته ، به برخی از تفاوتهای زن و مرد اشاره می کند : \" دنیای مرد با دنیای زن بکلی فرق می کند . اگر زن نمی تواند مانند مرد فکر کند یا عمل کند از این روست که دنیای آنها با هم فرق می کند \" .
    وی می گوید : در تورات آمده است : « زن و مرد از یک گوشت به وجود آمده اند » . بلی با وجودی که هر دو از یک گوشت به وجود آمده اند جسمهای متفاوتی دارند و از نظر ترکیب به کلی با هم فرق می کنند . علاوه بر این احساس این دو موجود هیچ وقت مثل هم نخواهد بود و هیچ گاه یک جور در مقابل حوادث و اتفاقات عکس العمل نشان نمی دهند . زن و مرد بنا به مقتضیات جنسی رسمی خود به طور متفاوت عمل می کنند و درست مثل دو ستاره روی دو مدار مختلف حرکت می کنند . آنها می توانند همدیگر را بفهمند و مکمل یکدیگر باشند ولی هیچ گاه یکی نمی شوند و به همین دلیل است که زن و مرد می توانند با هم زندگی کنند ، عاشق یکدیگر بشوند و از صفات و اخلاق یکدیگر خسته و ناراحت نشوند . ( شهید مطهری ، 1358 ، 170 )

شاهکار خلقت
صَرف نظر از اینکه تفاوت های زن و مرد موجب تفاوت هایی در حقوق و مسئولیت های خانوادگی زن و مرد می شود یا نمی شود اساساً این مساله یکی از عجیب ترین شاهکارهای خلقت است ؛ درس توحید و خداشناسی است ، آیت و نشانه ای است از نظام حکیمانه و مدبرانه جهان ، نمونه ی بارزی است از اینکه جریان خلفت تصادفی نیست ، طبیعت جریانات خود را کورمال کورمال طی نمی کند ، دلیل روشنی است از اینکه بدون دخالت دادن اصل « علت غایی » نمی توان پدیده های جهان را تفسیر کرد .
قانون خلقت زن و مرد را طالب و علاقه مند به یکدیگر قرار داده است اما نه از نوع علاقه ای که به اشیاء دارند ، علاقه ای که انسان به اشیاء دارد ازخودخواهی او ناشی می شود ؛ یعنی انسان اشیاء را برای خود می خواهد و به چشم ابزار به آنها نگاه می کند و می خواهد آنها را فدای خود و آسایش خود کند . اما علاقه زوجیت به این شکل است که هر یک ازآنها سعادت و آسایش دیگری را می خواهد و از گذشت و فداکاری در حق دیگری لذت می برد . ( شهید مطهری ، 1358 ، 171 )

دوگونگی احساسات مرد و زن نسبت به هم
نه تنها علاقه خانوادگی زن و مرد به یکدیگر با علاقه به اشیاء فرق می کند بلکه علاقه خود آنها به یکدیگر نیز متشابه نیست . یعنی نوع علاقه مرد به زن با علاقه زن به مرد متفاوت است . با اینکه تجاذب طرفینی است اما به عکس اجسام بی جان ، جسم کوچکتر جسم بزرگتر زا به سوی خود می کشاند . آفرینش ، مردرا مظهر طلب و عشق و تقاضا و طن را مظهر محبوبیت و معشوقیت قرار داده است . احساسات مرد نیاز آمیز و احساسات زن ناز خیز است . احساسات مرد طالبانه و احساسات زن مطلوبانه است . ( شهید مطهری ، 1358 ، 172 )
 
نقش مادری و همسری زن در خانواده
زن ،  از منظر آموزه های اسلامی با قرار گرفتن در جایگاه مادر و همسر به عنوان محور اصلی ساختار نهاد خانواده نقش بزرگی در حفظ کیان خانواده و تربیت نسلی بالنده دارد.از نگاه دین اسلام زن در درون خانواده کرامت مضاعف پیدا کرده و ارزش و جایگاه واقعی خویش را در نقش همسر و مادر پیدا می کند. که این دو امر هیچ گونه تبعیض و یا اجحافی در حق  زن محسوب نمی گردد.
به تعبیر استاد شهید مطهری تمامی تفاوتهای زن و مرد را باید به حساب « تناسب»گذاشت و نه نقص یکی و کمال دیگری . قانون خلقت خواسته است با این تفاوتها تناسب بیشتری میان زن و مرد که قطعا برای زندگی مشترک آفریده شده اند به وجود آورد.
  به رغم اهمیت و اعتباری که اسلام به نقش پدر و مادر در خانواده داده  است و از این دو با عنوان موجوداتی ارزشمند یاد نموده است  عملا در سیستم تفکر غرب چنین اهمیت و جایگاهی نسبت به پدر و مادر وجود ندارد ، به گونه ای که امروزه در جوامع غربی ، خانواده ای  که فقط پدر برای کار به بیرون از منزل می رود و مادر برای مراقبت از کودکان در خانه می ماند ، جداً کم یاب است و تنها درصد کمی از خانواده ها این گونه هستند. جمله مشهوری از گلوریا استینم فمینیست افراطی بیانگر این نگرش است: زن به مرد نیاز دارد همان طور که ماهی به دوچرخه نیاز دارد.A Woman needs a man like a fish need a bicycle.
یعنی همان گونه که دوچرخه هیچ جایگاهی در زندگی ماهی ندارد ، مرد نیز در زندگی زن عنصر ضروری نیست و زنان می توانند مستقل باشند.
جملاتی که بدین طریق و بر اساس چنین نگرش های پوچ بی پایه و اساسی نسبت به خانواده و ازدواج صادر شده است باعث ایجاد پیامد های زیان باری همچون سقط جنین ، همجنس گرایی و امور دیگر گردید است .
 پدیده سقط جنین از جمله پیامدهای زیانبار و مخرب  تفکر فمنیستی است. به گونه ای که جنین را به انگلی تشبیه نموده اند که به رحم مادر چسبیده و باعث سلب آزادی از  زن می شود.
آموزه های اسلامی کثرت و افزایش نسل را از افعال و نعمت های الهی می شمارند و مسلمانان را به این امر تشویق می کنند .

حق طلاق
الف) بن بست طلاق
در مسئله طلاق این سئوال پیش می آید که اگر مردی سر ناسازگاری دارد و درعین حال  حقوق و وظایفی را نیز که اسلام بر عهده او گذاشته است که بعضی مالی است (نفقات ) و بعضی اخلاقی است ( حسن معاشرت ) و بعضی مربوط به امر جنسی است ( حق همخوابگی و آمیزش ) انجام نمی دهد ، خواه هیچ یک از این حقوق و وظایف را ادا نکند یا بعضی از آنها را، در عین حال حاضر نیست زن را طلاق دهد ؛ در اینجا چه باید کرد ؟ آیا اصل لازم و مورد اهمیتی از نظر اسلام وجود دارد کهاسلام به حاکم یا قاضی شرعی اجازه مداخله بدهد ( همان طوری که در مورد اموال چنین اجازه ای را می دهد ) یا چنین اصلی وجود ندارد ؟

نظر علامه حلی
معظم له در رساله ای به نام « حقوق الزوجیه » درباره ی این مطلب نظر داده اند . خلاصه نظریه ایشان در آنچه مربوط به حقوق زن است از این قرار است :  ازدواج پیمان مقدسی است . در عین حال نوعی شرکت میان دو انسان است و یک سلسله تعهدات برای طرفین به وجود می آورد . تنها با انجام آن تعهدات است که سعادت طرفین تامین می گردد . بعلاوه سعادت اجتماع نیز بستگی دارد به سعادت آنها و انجام یافتن تعهدات آنها در برابر یکدیگر . حقوق عمده ی زوجه عبارت است از نفقه و کسوه ، حق همخوابگی و زناشویی ، حسن معاشرت اخلاقی . اگر مرد از انجام تعهدات خود نسبت به زن شانه خالی کند و از طلاق نیز خود داردی کند ، تکلیف زن چیست و چگونه باید با مرد مقابله شود ؟ در اینجا دو راه فرض می شود : یکی اینکه حاکم شرعی حق دخالت داشته باشد و با اجرای طلاق کار را یکسره کند ، دیگر اینکه زن نیز به نوبه خود از انجام تعهدات خود در برابر مرد خودداری کند . اما از نقطه نظر اول یعنی دخالت حاکم شرعی ببینیم روی چه اصل و چه مجوزی حاکم شرعی در این گونه موارد حق دخالت دارد . قرآن کریم در سوره بقره چنین می فرماید : « الطلاق مرتان فامساک بمعروف او تسریح باحسان » یعنی حق طلاق ( و رجوع ) دونوبت بیش نیست . از آن پس یا نگهداری به شایستگی و یا رها کردن به نیکی . و باز در سوره بقره می فرماید : « و اذا طلقتم النساء فبلغن اجلهن فامسکوهن بمعروف او سرحوهن بمعروف و لا تمسکوهن ضرارا لتعتدوا و من یفعل ذالک فقد ظلم نفسه » یعنی هر گاه زنان را طلاق دادید و موقع عده آنها رسید ، یا از آنها به خوبی نگهداری کنید و یا به خوبی جلوشان را باز بگذارید . مبادا برای اینکه به آنها ستم کنید آنها را به شکل زیان آوری نگهداری کنید . هر که چنین کند باید بداند که به خویشتن ستم کرده است . مرد است این است :
از این آیات یک اصل کلی استفاده می شود و آن این که هر مردی در زنگی خانوادگی یکی از دو راه را باید انتخاب کند : یا تمام حقوق و وظایف را به خوبی و شایستگی انجام دهد ( امساک به معروف = نگهداری به شایستگی ) و یا علقه زوجیت را قطع و زن را رها کند ( تسریح به احسان = رها کردن به نیکی ) . شق سوم یعنی اینکه زن را طلاق ندهد و به خوبی و شایستگی هم از او نگهداری نکند از نظر اسلام وجود ندارد . جمله « ولا تمسکوهن ضرارا لتعتدوا » همان شق سوم را نفی می کند . و بعید نیست که جمله فوق مفهوم اعمی داشته باشد ؛ هم شامل مواردی بشود که زوج عمدا و تقصیرا زندگی را بر زن سخت و زیان آور می کند و هم شامل مواردی بشود که هر چند زوج تقصیر و عمدی ندارد ولی به هر حال نگهداری زن جز زیان و ضرر برای زن چیزی نیست .
محتوی و فحوای این آیات یک اصل کلی است و حقوق زوجیت را در همه وقت و هم حال بیان می کند ؛ یعنی زوج به طور کلی در زندگی باید یکی از دو راه مذکور در این آیات را انتخاب کند و راه سومی برایش وجود ندارد . ( شهید مطهری ، 1358 ، 280 )

این بود خلاصه ی بسیار مختصری از نظریه ی یک فقیه طراز اول . چنانکه ملاحظه فرمودید جمله « امساک بمعروف او تسریح باحسان » یک اصل و قاعده ی کلی است که قرآن کریم در چهارچوب آن حقوق زوجیت را مقرر داشته است . علیهذا اسلام به حکم این اصل و به خصوص به موجب تاکیدی که با جمله « ولا تمسکوهن ضرارا لتعتدوا » فرموده است به هیچ وجه اجازه نمی دهد که مرد از خدا بی خبری از اختیارات خود سوء استفاده کند و زنی را نه به خاطر زندگی با او بلکه به خاطر در مضیقه قراردادن او و جلوگیری از ازدواج با مرد دیگر در قید ازدواج نگه دارد.

زن در سایر آیین ها
بیشتر امتهای قدیم نیز معتقد بودند که عبادت و عمل صالح زن در درگاه خدای تعالی پذیرفته نیست ، در یونان قدیم زن را پلید و دست پرورده شیطان می دانستند ، و رومیان و بعضی از یونانیان معتقد بودند که زن دارای نفس مجرد انسانی نیست و مرد دارای آن هست و حتی در سال 586 میلادی در فرانسه کنگره ای تشکیل شد تا در مورد زن و اینکه آیا زن انسان است یا خیر بحث کنند ! بعد از بگومگوها و جرو بحثهای بسیار ، به این نتیجه رسیدند که بله زن نیز انسان است اما نه چون مرد انسانی مستقل ، بلکه انسانی است مخصوص خدمت کردن به مردان .
در سفر جامعه تورات آمده : من و دلم بسیار گشتیم ( من با کمال توجهِ بسیار گشتم ) تا بدانم از نظر حکمت و عقل جُرثومه ی شر ، یعنی جهالت و حماقت و جنون چیست، و کجا است ؟  دیدم از مرگ بدتر و تلخ تر زن است که خودش دام و قلبش طناب دام است و دستهایش قید و زنجیر است تا آنجا که می گوید من در میان هزار نفر مرد یک انسان پیدا می کنم ، اما میان هزار نفر زن یک انسان پیدا نمی کنم .

نتیجه گیری:
مهم ترین نتیجه ای که می توان از بحث های مطرح شده در اطراف حقوق زن در اسلام گرفت این است که این گونه روشنگریها و تحقیقات می تواند بسیاری از ابهامات و اشکالات مطرح شده در مورد حقوق زن در اسلام را مرتفع سازد و راه هر گونه ایراد گیری و بهانه جویی و در نتیجه راه هر گونه شایعه پراکنی درمورد قوانین و احکام اسلام در مورد زنان و اینکه در اسلام حقوق زن مراعات نمی شود و مسائلی از این قبیل را مسدود خواهد کرد.
البته این گونه تحقیقات ازآنجا که جامع و کامل نیستند هرگز نمی توانند منبع کامل و بی نقصی باشند بطوری که بطور کامل جوابگوی تمامی سئوالات و ابهامات در این زمینه باشند لیکن به نحو حداقلی می توانند نوعی نشانه و آدرس باشند که چنانچه کسی طالب دست یافتن به حقیقت موضوع باشد می تواند با مراجعه به منابع اصیل و کامل اسلامی به جواب های محکم و قانع کننده دست یابد. از این رو این گونه کَنکاشها در مورد موضوعاتی از این دست می تواند راهگشای بسیاری از افرادی باشند که نسبت به این مسائل حساس هستند و یا می خواهند بدانند که دین اسلام که گفته می شود کاملترین دین و دین خاتم است درباره همه مسائل حیات بشر نظر داده است و از همه مهمتر اینکه برنامه ی جامعی برای زندگی بشر و به سعادت رساندن انسان در سایه ایجاد حیات طیبه و زندگی پاکیزه ارائه داده است یا خیر؟ به نظر می رسد این نحو مقالات و تحقیقات به نوبه خود می توانند سر نخی باشند برای پیگیری موضوعات بسیار مهمتر و اساسی تر در حوزه معرفت شناسی و هستی شناسی به گونه ای که حتی دانشجویان و طالبان دانش که دغدغه برخی مسائل کلامی و فقهی را دارند به این عرصه ها ورود پیدا کرده و به تحقیقات و کنکاشهای بیشتر و گسترده تری دست بزنند . امید است که چنین باد.   

گرد آورنده : محسن فرهادی

  پربازدید ترین