• جمعه, 07 ثور 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

بازی موش و گربه غنی با عطا: آیا اشرف غنی متحد قابل اعتماد است؟

بازی موش و گربه غنی با عطا: آیا اشرف غنی متحد قابل اعتماد است؟

هر چند انتطار برده می‌شد تا مطابق به توافق صورت‌گرفته میان رییس‌جمهور غنی و عطا محمد نور، والی بلخ و رییس اجرایی جمعیت اسلامی، آقای غنی در مراسم جهنده‌بالا و تجلیل از نوروز به مزارشریف برود، اما بنابر دلایلی این سفر صورت نگرفت و به جای آقای غنی، سرور دانش، معاون دوم وی به بلخ رفت تا به عنوان عالی‌ترین مقام دولتی در مراسم رسمی نوروز و جهنده‌بالا در پایتخت نوروزی افغانستان اشتراک کند.
عدم اشتراک آقای غنی در مراسم نوروز سبب شد تا آقای نور در سخنرانی خویش در این مراسم، ناراحتی خود را از عدم حضور رییس‌جمهوری نتواند پنهان کند. همان بود که آقای نور به صورت مستقیم اعلام کرد که تا هنوز رییس‌جمهوری وعده‌های خود را مبنی بر نصب شماری از حامیان و طرفداران آقای نور در پست‌های مختلف حکومتی عملی نکرده است. بر اساس اطلاعات به دست آمده، آقای غنی تعهد سپرده تا در بدل استعفای آقای نور از ولایت بلخ، چشم‌پوشی وی از تبدیل شدن نظام ریاستی به پارلمانی، درج واژه افغان در شناس‌نامه‌های الکترونیک و حمایت از برنامه‌های حکومت آقای غنی و در نهایت نامزدی در پست معاونت اول ریاست‌جمهوری در انتخابات بعدی، موارد آتی را عملی کند:
1. دادن حق معرفی بیست تن از سفرای افغانستان؛
2. معرفی و تعین 30 معین به وزارت خانه‌‌های مختلف حکومت؛
3. معرفی و تعین 15 تن از والی‌ها به شمول والی بلخ؛
4. معرفی و انتصاب 15 سناتور انتصابی در مجلس سنا؛
5. معرفی و تعیین 50 درصد از جنرال کنسول‌های افغانستان.
روزنامه 8صبح نوشت: از مجموع این توافقات تا کنون موارد بسیار اندکی از آن عملی شده است که از آن جمله می‌توان به انتصاب عبدالرحمان اوغلی به عنوان سفیر افغانستان در اوکراین، گل زلمی یونس، به عنوان سفیر در تاجیکستان، عبدالجبار آریایی به عنوان مستشار و وزیر مختار در سفارت افغانستان در آلمان و چند مورد دیگر اشاره کرد. در زمینه انتصاب سناتورها، والی‌ها و جنرال‌کنسول‌ها به استثنای یک مورد، هیچ‌یک از موارد یادشده عملی نشده‌اند.
البته یکی از دلایلی که این وعده‌ها عملی نشده‌اند،‌ این است که بخشی از این پست‌ها پیش از این به حساب سهم ریاست اجراییه در اختیار حامیان آقای عبدالله‌ عبدالله، متحد قبلی آقای نور می‌باشد.
در این شکی نیست که مذاکره و توافق میان آقای غنی و نور به هدف تضعیف هرچه بیشتر ریاست اجراییه و تشویق آقای عطا به کنار گذاشتن بحث تمرکززدایی از قدرت صورت گرفته است. آقای غنی به دلایل متنوع به ویژه دلیل قومی به هیچ صورتی پشتیبان تمرکززدایی از قدرت نیست، زیرا با تمرکززدایی از قدرت شخص آقای غنی بخش زیادی از صلاحیت‌های خود را از دست داده و در پهلوی آن قادر نخواهد بود تا برای خود حوزه نفوذ و حمایت ایجاد کند. زیرا در حال حاضر مناطقی که به لحاظ قومی به آقای غنی رای دادند و یا در آنجا برای وی آرای تقلبی ساخته شد، به صورت عمده در اختیار طالبان، داعش و حزب اسلامی است.
کمبود مشروعیت، نبود حوزه نفوذ لازم و فقدان یک ساختار منسجم سیاسی در پهلوی آقای غنی سبب شده است تا او به دلیل ترس و هراس به تمرکز بیش از حد قدرت توجه کند. به همین خاطر است که تمرکز بیش از حد قدرت،‌ حلقه‌های عمده سیاسی کشور را بیش از پیش به وی محتاج و دست‌نگر ساخته است.
در رابطه به تمرکز بیش از حد قدرت می‌توان به مرکزی‌سازی تدارکات ملی، تقسیم سکتور‌های اجرایی حکومتی به چندین کمیته‌ سکتوری که در راس آن شخص آقای غنی قرار دارد و حتا مداخله وی در تعیین نوع یونیفورم دانش‌آموزان دختر، اشاره کرد.
همین دلایل بود که آقای غنی با وجود توافق‌نامه حکومت وحدت ملی که از سوی ایالات متحده و سازمان ملل متحد تضمین شده، به داکتر عبدالله و ریاست اجراییه هیچ‌گونه فضایی باز باقی نگذاشت تا سرحدی که آقای عبدالله در حال حاضر، حتا قادر به تعیین یک مامور رتبه دوم در ادارات دولتی نمی‌باشد. زیرا اداره امور، تعینات از سوی ریاست اجراییه و معاونین رییس‌جمهوری را به رسمیت نشناخته و از ثبت آنها در مدارک رسمی حکومتی، خودداری می‌کند. این مساله سبب می‌شود که حتا اگر ریاست اجراییه و یا معاونین رییس‌جمهوری کسی را به پستی هم بگمارند، وزارت مالیه که در اختیار آقای غنی است، معاشات آن مقام را اجرا نمی‌کند و آن را شامل تشکیل نهاد مربوطه نمی‌داند.
با توجه به همین موارد است که می‌توان به سادگی ادعا کرد که آقای غنی هم به دلیل ترس و فقدان مشروعیت و هم به دلیل علاقه بیش از حد به تمرکزگرایی، متحد قابل اعتمادی نیست. همه به یاد داریم که‌ آقای غنی در دوران انتخابات با انتصاب جنرال دوستم به معاونیت اول خویش، قادر شد تا رای ازبک‌‌‌ها را از آن خود کند، اما وقتی به قدرت رسید، نخستین کسی را که خلع قدرت کرد، جنرال دوستم بود. در رابطه به احمدضیا مسعود نیز عین برخورد را انجام داد و پشیمانی او از توافق با حکمتیار نیز نشان داد که‌ آقای غنی، در اجرای تعهدات و وعده‌های خود صادقانه عمل نمی‌کند.
عرصه سیاست عرصه منافع است. یک گروه یا یک سازمان و یا یک شخصیت سیاسی زمانی وارد تعامل و امتزاج با یک جناح دیگر می‌شود که منافعش در آن تعامل مدنظر باشد و طرفش نیز به اجرای تعهدات خود صادقانه عمل کند. وقتی داکتر غنی در رابطه به تعهدات خود نسبت به چندین جریان قومی، سیاسی و چندین شخصیت نتوانسته صداقت خود را در طول دوران زمامداری‌اش حفظ کند و حتا بعد از برآورده شدن اهدافش به آنها پشت پا کند، پس سوال اصلی این است که آیا وی به وعده‌های داده‌شده به آقای عطا محمد نور صادق خواهد ماند؟
آقای عطا با توجه به همین نگرانی‌ها، به رییس‌جمهور غنی ده روز دیگر وقت داده است تا وعده‌های داده‌شده عملی شوند، در غیر آن آقای عطا از ولایت بلخ نه تنها استعفا نخواهد داد، بلکه هم‌چنان بر فشارهای خویش مبنی بر عملی شدن توافقات حکومت وحدت ملی ادامه خواهد داد.
این در حالی است که آقای نور می‌داند که مذاکرات وی با داکتر غنی هزینه‌های زیادی برای وی داشته است. اختلافات در رهبری جمعیت اسلامی، نگرانی حامیان نزدیکش از عدم صداقت داکتر غنی و نیز شکر رنجی میان داکتر عبدالله و آقای نور شامل بخشی از هزینه‌های است که آقای عطا همین اکنون آنها را پرداخته است. حالا سوال این است که اگر آقای نور از پست ولایت بلخ استعفا بدهد و داکتر غنی مثل همیشه به تعهدات خود وفادار نماند،‌ آقای نور چه خاکی را به سر خود خواهد کرد؟‌ واضح است که آقای نور می‌داند که هیچ صیاد ماهری به قول فروغ فرخزاد در «جوی حقیری که به گودالی می ریزد، مرواریدی صید». نمی‌کند.

  پربازدید ترین