• پنج شنبه, 09 حمل 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

به مناسبت سالروز فاجعه تخریب بقیع

به مناسبت سالروز فاجعه تخریب بقیع

قبرستان بقیع دو بار به دست اشرار سعودی و وهّابی، مورد حمله قرار گرفته است.
تخریب اوّل: مسعود بن عبدالعزیز (1163 - 1229 هـ . ق) امیر نجد در سال 1218 هـ . ق 1802 م، با لشکریانی وحشی و درنده خوی به مکه هجوم برد او و همراهانش به پیروی از مسلک وهّابیّت، دست به تخریب و ویرانی گنبدها و آثار دینی قبله مسلمانان زدند. بسیاری از گنبدها و مساجد و آثار مذهبی مکه از جمله گنبد زادگاه پیامبر (ص)، خانه علی (ع) و گنبد مقبره حضرت خدیجه را ویران کردند. آن جماعت نادان و وحشی در حال تخریب بناها و قبور طبل می نواختند و رجز می خواندند و به صاحبان قبور و گنبدها دشنام می دادند!!! و چون قدرت سعودی ها در مکه تثبیت شد در سال 1220 هـ . ق/ 1805 م به مدینه منوره حمله کردند، این حمله را حمله اول وهّابیان به مدینه و بقیع می دانند.[1]
تخریب دوّم: عبدالعزیز بن عبدالرحمان آل سعود(1293 - 1337 هـ . ق) که در کویت پناهنده بود در سال (1309 هـ . ق) در نجد قیام نمود و دوباره حکومت اشرار تبار سعودی را برقرار کرد و شهر ریاض را تصرف نمود. و در سال 1330 هـ . ق اَحْساء و قطیف دو مرکز شیعه نشین و نفت خیز را به زیر سیطره خود در آورد و سپس به حجاز لشکر کشید و حسین بن علی شریف مکه را شکست داد و دولت هاشمی را ساقط کرد و مکه را فتح و پایتخت خویش اعلام کرد (1343/اکتبر 1924) آن گاه سه امارت حجاز و نجد و اَحساء را کشور واحدی به عنوان (المملکة العربیه السعودیه) نامید و حاکمیت سیاه خود را بر سرتاسر آن گسترش داد.
نیروهای سعودی پس از  فتح مکه و ویرانی بسیاری از آثار و ابنیه دینی آنجا، قصد مدینه را کردند و ماهها مدینه را در محاصره خود نگه داشتند. در مدت محاصره، اوضاع مدینه به کلّی به هم خورد و رعب و وحشت و قحطی و بیماری و... بر مردم بیچاره مستولی گشت.
مردم مدینه گروه گروه از شهر می گریختند و به شهرها و قصبه های اطراف می رفتند و بسیاری نیز در اثر عوامل فوق هلاک شدند تا بالاخره در تاریخ (5 جمادی الاوّل 1344) (5) مقاومت مظلومانه مردم مدینه، شکسته شد و نیروهای سعودی در میان کشتار و ارعاب مردم، مغرورانه و بی ادبانه وارد شهر شدند. تا این که روز هشتم شوّال 1344 سپاهیان وهّابی به دستور امیر سعودی عبدالعزیز بن عبدالرحمن، چنگ و دندان نشان دادند و جنگ افزار خود را آماده کرده و به سوی بقیع حرکت کردند. وهابیون بداندیش ابتدا تمام اموال و اشیاء نفیس و ذخیره های موجود در بقیع را غارت نموده و در بین قبیله آل سعود و شیوخ تقسیم کردند.[2]
روز هشتم شوّال تلخ ترین روز شیعیان بلکه مسلمین در قرن چهاردهم هجری بود، چرا که در چنین روزی علاوه بر تخریب قبور هزاران نفر از یاران پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) و علمای بزرگ دینی مدفون در بقیع، مرقد و بارگاه مجلل و باشکوه چهار امام معصوم (ع) به صورت وحشیانه به دست وهابیون بیابانی و سعودی های بی فرهنگ و گستاخ ویران گردید. این حادثه داغ ابدی بر دل پیروان و عاشقان اهل بیت: نهاد. بدین علت شیعیان جهان روز هشتم شوّال را روز عزا اعلام نمودند.[3]
علت تخریب قبرستان بقیع به دست وهابیان را باید در عقائد وهابیت جستجو کرد.

اساس آئین وهابیت را دو چیز تشکیل می دهد:
1- هدم و نابودی آثار رسالت و اصالتهای باقی مانده از دوران پیامبر (ص) و صحابه و تابعان به گونه ای که چیزی ملموس از آن زمان باقی نماند و همه این کارها را در پوشش «توحید» و مبارزه با «شرک» انجام می دهند. از این جهت کلیه قبور متعلق به صحابه و عترت پیامبر و تابعان و علما و شخصیت های اسلامی را نابود کرده و با خاک یکسان می کنند. و اگر از مسلمانان جهان نمی ترسیدند، قبر پیامبر را نیز ویران کرده و به صورت مصلی در می آوردند.
به خاطر این عقیده نامعقول، قبور ائمه چهارگانه شیعه و عموّی پیامبر (ص) و قبر عبداللّه پدر آن حضرت و قبور کلیه صحابه در بقیع ویران گردید، و به صورت تل خاکی در آمد.
2- پایین آوردن مقام و موقعیت شخصیتهای الهی از پیامبران و اولیاء در حال حیات و ممات به عنوان این که آنان تنها بازگو کنندگان دستورات الهی بودند و رسالت آنها در این قسمت با مرگ آنان پایان یافته و تفاوت چندانی با امت خود ندارند.

این در اصل دو پی آمد بسیار ناگوار داشت:
الف: آئین اسلام به صورت یک آئین خشک معرفی شد که هر نوع حرکت و تحولی، رنگ شرک و دوگانه پرستی به خود گرفت، به گونه ای که احترام آموزگاران الهی به صورت برگزاری یادواره نیز شرک اعلام گردید. گوئی باید ارتباط بشر با گلهای سرسبد آفرینش قطع شود، و از اسلام جز کتاب و احادیث (کذائی) چیزی باقی نماند.
ب: ایجاد تفرقه در میان مسلمین، به گونه ای که جهان تسنن دچار تفرقه شد و جنگهای خونین به راه افتاد، بیشتر دانشمندان به جای دفاع از حملات مسیحیان و مادیها، صرف دفاع از شبهات محمد بن عبدالوهاب شد و اندیشمندان بزرگ مصر و عراق و شام و لبنان در این سه قرن پاسی از وقت خود را صرف نقد این مسلک نمودند.

اساس آئین وهابیت همان دو اصل است و دیگر عقائد آنان روی این دو اصل استوار است مانند:
1- تحریم ساختن سقف و سایبان روی قبور.
2- تحریم خواندن نماز در مشاهد مشرفه.
3- تحریم مسافرت به قصد زیارت پیامبر اسلام و دیگر اولیاء و نیکان.
4- تحریم توسل به اولیاء الهی پس از مرگ.
5- تحریم درخواست شفاعت از شافعان واقعی.
7- تحریم برگزاری یادواره پیامبران و اولیاء الهی.
8- تحریم سوگند به غیر خدا.
9- تحریم نذر بر اولیاء الهی.
گوئی از دیدگاه وهابیها اسلام حکمی جز تحریم، و دعوتی جز مبارزه با فطرت انسان نداشته و ندارد.

پی نوشت ها:
[1]. الهاجری، یوسف، بقیع، ترجمه: محمدرضایی، فصل دوم.
[2]. دایرة المعارف تشیع، ج3، ص385 - بقیع 119.
[3]. صحتی سردرودی، قلی زاده، محمد، مصطفی، سیمای مدینه، سازمان تبلیغات اسلامی، ص 142.

  پربازدید ترین