• چهار شنبه, 19 ثور 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

دغدغه خیابانی زنان؛ عبور از جاده های کابل که شبیه جاده های مرگ اند

دغدغه خیابانی زنان؛ عبور از جاده های کابل که شبیه جاده های مرگ اند

شش ساله بودم دشوار ترین کار برایم عبور از جاده‌ها بود و همیشه از یکی کمک می‌خواستم تا مرا از جاده عبور دهد، چون احساس ترس داشتم از موترهای که در جاده بودند و با سرعت می‌گذشتند. می‌ترسیدم زیر موتر شوم و زندگی ام را از دست بدهم.
با خودم می‌گفتم وقتی بزرگ شوم دیگر این ترس از بین می‌رود و مجبور نیستم برای عبور از جاده‌ها از کسی کمک بخواهم. حالا 22 سال عمر دارم، اما باز هم یک ترسی است. ترسی که حالا مرا همراهی می‌کند؛ با ترسی که در کودکی داشتم متفاوت است.
حالا از این نمی‌ترسم که ممکن موتری مرا زیر بگیرد، بل ترس از آدم‌ها و مردانی دارم که درون موترها اند. آدم‌های که قصد ندارند، به صورت فیزیکی به من آسیب بزنند، اما در پی آسیب رساندن به روان من هستند. موتر دارانی که به هر نحوی می‌خواهند مرا آزار بدهند و به شکلی مانع عبور من از سرک شوند.
 حتی موترهایی که عادی می‌گذرند و سرعت شان نورمال است به محض دیدن من کنار جاده، غیر عادی می‌شوند و با زیاد کردن سرعت‌شان و یا هم با آهسته کردن سرعت موترشان، وقتی من وسط جاده می‌رسم، مرا می‌ترسانند. کل هدف شان آزار دادن است. از این کار شاید لذت می‌برند.
این ترساندن‌ها گاهی با صدای بلند هارن و بی خبر صورت می‌گیرد. تمام آرامشت را برهم می‌زند. تکان خوردن من و ترسیدن من برای شان لذت بخش است. تنها من نه، صدها و هزاران زن و دختری که روزانه در شهر گشت و گذار می‌کنند، همین گونه اند.
من از ایستادن در کنار جاده برای سوار شدن تکسی و یا عبور از جاده هراس دارم، چون گاهی راننده با فاصله خیلی اندک موتر شان را از مقابلم با سرعت زیاد عبور می‌دهند. شاید مواظب نباشم، پایم را زیر بگیرد. نفسم بند می‌شوند، احساس بد و نا امن برایم دست می‌دهد. این زندگی هر روز من است. زندگی درد آور هر روز صدها دختر و زن جوان در کابل. شاید در ولایت‌های دیگر نیز این گونه باشد.
\"\"
مردان موتردار در پی فرصت برای اذیت دختران
در اوایل فکر می‌کردم، شاید تنها من دچار این ترس و اضطراب هستم و این فقط تصوراتم هست که من را از درون می‌خورد؛ اما پس از صحبت با دختران دیگر، پی بردم که اکثر دختران و زنان با این مشکل مواجه اند. گاهی به این فکر می‌کنم که پسران افغانستان، چقدر خوش بخت اند که از این دغدغه در امان اند. با هر کدامش که صحبت کنی، گذشتن از سرک برایش ترس ناک نیست، چیزی که آرزوی هر دختر نوجوان و جوان در این شهر است.
زهرا نظری از خاطرات تلخ‌اش هنگام عبور از جاده‌های کابل می‌گوید که چقدر همیشه این مساله برایش وحشت ناک بوده است و هنوز نیز ادامه دارد. او می‌گوید، هر زمانی که می‌خواهد از سرک عبور کند هراس دارد، چون بارها و بارها افرادی بوده اندکه او را ترسانده است و این حالا آن رویدادها تبدیل به یک کابوس برایش شده است.
در افغانستان، به دلیل سنتی بودن و یا نبود اقتصاد خوب، زنان و دختران راننده کمتر دیده می‌شود. یک چند نفری هم که خود رانندگی می‌کنند، در سال‌های اخیر این کار را کرده اند و اتفاقا آنان هم خیلی راحت نیستند. مردان موتر دار در مسیر جاده، حتا دختران و زنان راننده را نیز آزار می‌دهند و به هر نحوی دل شان را حتا از رانندگی بد می‌سازند.
آزار دادن دختران، در حدی است که دست کم هر بانوی جوان باور کرده است که عبور کردن زنان از سرک برای رانندگان مرد، بهترین فرصت برای اذیت کردن آنان است. مردان خیلی مهربان و دوست داشتنی هم هستند. این ادعاهای که صورت می‌گیرد، عمومی و فراگیر نمی‌باشد. آنان که دلیل ترس دختران در جاده‌های کابل شده اند، مشخص اند و خیلی‌ها می‌دانند.
زهرا نظری به هشدار می‌گوید:«دلیل ترس من این است، که بارها و بارها با رفتارهای زشت رانندگان رو به رو شدم. به طور مثال یک باره سرعت گرفتن، بوق زدن، و چراغ روشن کردن… همه‌ای این‌ها صرف به منظور اذیت کردن است و من از آن می‌ترسم.» مریم مهتر دختر جوان دیگری است که بزرگ‌ترین کابوس زندگی اش اذیت شدن در جاده‌های کابل از سوی مردان است. حتا این مساله در حدی عمومی و فراگیر شده است که به گفته مریم، گاهی کراچی داران هم تلاش می‌کنند، به نحوی دختران و زنان را آزار بدهند.
او به هشدار می‌گوید:«تنها موتر دارها نیستند که باعث اذیت دختران می‌شوند؛ بلکه موتر سیکلت، دوچرخه و حتی کراچی وان‌ها هم به نوعی می‌خواهند سهم بگیرند و با ترساندن دختران لذت ببرند.» مریم ادامه می‌دهد که روزی می‌خواستم از سرک عبور کنم، یک موتر سکلیت آمد، سه جوان پسر سوارش بودند، با کمال پر رویی به من گفت: «دختر خاله، بیا سوار شو، لاغر هستی جای میشی.»
شاید این قصه برای خیلی‌ها خنده آور باشد و یا سرگرمی، اما برای دخترانی که با آن هر لحظه رو به رو اند، درد آور است و آزار دهنده. دخترانی که فکر می‌کنند با این وضعیت مردان هیچ گونه حرمتی به آنان قایل نیستند و برخوردهای به شدت جنسیتی و متعصبانه دارند.
\"\"
مشکل در کجاست؟
روان شناسان، دلیل این گونه عکس العمل‌ها را مشکلات روانی و تربیتی عنوان می‌کنند. مرتضی احمدی یک روان شناس در کابل می‌گوید، افرادی که این گونه رفتارهای نامطلوب انجام می‌دهند، کمبودی‌ها و خلاهای روانی دارند که از طرف خانواده، مردم و یا اجتماع مورد توجه قرار نگرفته است.
به باور آقای احمدی، بیشتر افرادی که دست به چنین رفتارهای ناشایست می‌زنند، احتمال می‌رود به این دلیل است که می‌خواهند با این روش، توجه مردم و دیگران را به خود جلب کنند. اما در این میان، مشکلات  تربیتی و خانوادگی – فرهنگی جدی‌تر و حادتر است.
احمدی باور دارد که مشکلات و عقده‌های روانی در کودکان که در خانواده‌های فقیر و پر جمعیت ایجاد می‌شود، بیشتر تا سن‌های خیلی بالاتر و در موارد این مشکلات حتا تا میان سالی نیز در افراد باقی می‌ماند، آنان به هر نحوی تلاش می‌کنند مورد توجه افراد قرار بگیرند، حتا اگر این توجه در نتیجه رفتارهای نا مناسب هم ایجاد شود.
بخش دیگر این رفتارها بر می‌گردد به مشکلات فرهنگی. روان شناسان باور دارند که افرادی که مشکلات از این ناحیه دارند، تلاش می‌کنند با آزار دادن دختران به دوستان شان نشان بدهند که با اعتماد به نفس و شوخ طبع  اند، بدون این که متوجه شوند پیامد رفتارهای شان روی طرف چقدر تاثیر بدی به جا می‌گذارد.
البته که در افغانستان مشکلات آموزشی نیز تاثیر خود را دارد. مکاتب در افغانستان بستر مناسب برای تربیت سالم نیست و کودکان و نوجوانان در مکتب‌ها فرصت بیشتری برای کسب اخلاق‌های مردم آزارانه پیدا می‌کنند و ناخواسته به این سمت کشیده می‌شوند.
\"\"
اما نتیجه این کار، به نظر روان شناسان روی افرادی که مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند، در بیشتر موارد منجر به بیزاری از جنسیت شان می‌گردد. دختران جوان و نوجوان به ویژه، از ساختار شخصیتی و هویت جنسی خودش احساس خوبی نخواهند داشت و ادامه این روند، سبب خودداری از فعالیت‌های آموزشی و اجتماعی شان می‌گردد.
جمعه خان محمدی، جامعه شناس و استاد دانشگاه باور دارد، مشکلاتی که جامعه افغانی دارد،  فاصله‌های اجتماعی بین زنان و مردان موجود است. آقای محمدی به هشدار می‌گوید:«جامعه‌ی ما به گونه‌ای است که پسران را در دنیای خاص و زنان را در نگاه خاص تربیت می‌کنند. یکی از مشکلات این است که دختران را طوری بار می‌آورند و به آنان ذهنیت می‌دهند که نسبت به مردان، جنس پایین‌تر هستند و اگر در جاده‌ها مورد تعرض قرار می‌گیرند به او گفته می‌شود که سکوت کن.»
از دید این استاد دانشگاه، مشکل دیگر، نظارت‌های اجتماعی و کنترول‌های اجتماعی می‌باشد که ضعیف است و در جایی که نظارت و کنترول وجود نداشته باشد، خود به خود میکانیزم اجتماعی و نظم اجتماعی از هم می‌پاشد و ارزش‌های اخلاقی پامال می‌شود.
شاید این‌ها فقط دلایلی خاصی اند که از دید روان شناسان، منجر به وقوع چنین وضعیتی می‌گردد. اما آنچه به حال خود باقیست و شاید هم روز به روز بیشتر می‌گردد، ادامه این وضعیت است که دختران را بیشتر از پیش صدمه می‌زند و من به عنوان یک دختر جوان، ترسم از جاده‌های کابل بیشتر می‌گردد و از مردان کابل نیز بیزارتر می‌شوم.

* نرگس میرزایی

  پربازدید ترین