• پنج شنبه, 09 حمل 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

افغان هایی که با امریکا کار کرده اند، حالا در ایالات متحده با فقر و خشونت روبرو هستند

افغان هایی که با امریکا کار کرده اند، حالا در ایالات متحده با فقر و خشونت روبرو هستند

 مصطفی رفیع، مهندس برق و اهل افغانستان، با کار برای ارتش آمریکا در افغانستان، زندگی خود را به خطر انداخت. از آنجایی که او با تهدیدِ جدی از سوی طالبان مواجه بود، او و خانواده‌اش در ماه جون 2015 با ویزای مهاجرتی به ساکرامانتو در مرکز کالیفرنیا نقل مکان کردند.
بیست روز بعد از رسیدن به آمریکا، او مرده بود.
مصطفی در حالی‌که با پسر هفت ساله‌اش، عمر، در خارج از آپارتمان مخروبه‌اش دوچرخه سواری می‌کرد، موتری به او زد و او را کشت. همسرش ملالی، که نه زبان انگلیسی بلد بود و نه از رانندگی چیزی می‌فهمید، بعد از مرگِ شوهرش سرپرست سه طفل یتیم شد؛ به شمول عمر که در اثر تصادف، شدیدا مجروح شده بود.
داستانِ مصیبتی که بر سر آن‌ها وارد آمده بود و روزِ خاکسپاری، توسط روزنامه محلی “ساکرامانتو بی” به همراه تصویرِ عاطفی‌یی که توسط عکاس پال کیتاگاکی جونیور برداشته شده بود؛ تحت پوشش قرار گرفت. بعد از آن، این داستان ممکن بود خیلی زود از حافظه‌ی عموم پاک شود، اما رِنه بایِرکه همسر پال کیتاگاکی است توسط آن عکس وادار شد که بیشتر در باره‌ی داستانِ مرگ مصطفی بپردازد. نتایج کارِ وی این هفته در جشنواره عکس “ویزا پورتال تصویر” در پرپینیان فرانسه به نمایش گذاشته شده است.
خانم بایِربا تماس گرفتن به بیمارستان های محل و بعد از چند هفته، به خانم رفیع و شفاخانه مورد نظر برای ثبت داستان آنها دسترسی یافت. خانم بایِر در جامعه افغانی بوده و این را میدانسته که خیلی از افغان‌هایی که بخاطر کار با خارجی‌ها زندگی خود را در معرض خطر قرار داده بودند، به ساکرامانتو منتقل شده و در مجتمع‌های مسکونی، که سازمان‌های اسکانِ مجدد برای آنها در نظر گرفته با فقر و خشونت دست و پنجه نرم می‌کنند. خانم بایِرمیگوید: “بعضی از آنها از شدت ناامیدی، خودکشی را تنها راه آرام شدن میدانسته اند”. او میگوید: “این وضعیت در آمریکا غیر قابل قبول است”.
خانواده‌هایی را که او و گزارشگر‌انش استفان مگگنینی دنبال کرده‌اند، با استرس ناشی از فشار روحی، تفاوت‌های فرهنگی و موانع زبانی دست و پنجه نرم میکرده‌اند. سازمان‌های اسکان مجدد تنها برای سه ماه از سوی دولت آمریکا برای حمایت از افغان‌ها بودجه دریافت می‌کنند و پس از آن افغان‌ها باید خود امور زندگی شان را بدست بگیرند. خانم بایِرمی‌گوید که افغان‌های که زندگی خود را با کار برای دولت آمریکا به خطر انداخته‌اند، حالا گرفتار یک سیستم پشتیبانی شکسته شده‌اند.
خانم بایِرمی‌گوید: “آنها مهندس، معمار، معلم و داکتر اند. با چمدانی پر از اعتبار و دیپلم به آمریکا آمده‌اند اما در اینجا، همه‌یی آن اعتبار و دیپلم به “هیچ” ترجمه شده اند”. آنها با تقریبا کمترین دستمزد، به عنوان نگهبان، قصاب یا هم معمولا در شیفت شب یک تعمیرگاه آیفون در شاخه‌یی از فروشگاه‌های اپل کار می‌کنند. بسیاری از سوژه‌های خانم بایِردر مجتمع‌های مسکونی سوسک زده و کهنه در محله‌های خطرناک زندگی می‌کنند.
فیصل رازمل، مترجم سابق ارتش آمریکا در افغانستان، پس از اینکه یک عضو باند تبه‌کار به قصد سرقت وارد خانه‌اش شد و به صورت وی با تفنگ شعله‌وراش شلیک کرد، بینایی یک چشم خود را از دست داد. در میان سوژه‌های که از بی‌پناهی در ساکرامانتو رنج می‌برند، خانم بایِریک نقطه‌یی روشن دیده است: یلدا کبیری که مترجم ارتش آمریکا در افغانستان بوده، حالا کارِ مراقبت از کودک را شروع کرده و در کالجی هم مصروف تحصیل است.
آنها از اینکه از جنگ رهایی یافته خوشحال اند اما از اینکه روند پیچیده گذار به جامعه متفاوت را طی می‌کنند، نا امیداند. آن‌ها برای خانواده‌های شان در افغانستان دلتنگ می‌شوند و بعضا دختران شان بخاطر پوشیدن حجاب مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرند. خانم بایِر می‌گوید، بدتر از همه این است که بعضی از آن‌ها «تهدید آمیز»، و از نا امیدی در تلاش خودکشی اند. ایالات متحده باید با این افراد که زندگی خود را برای کمک به نیروهای آمریکایی به خطر انداخته‌اند رویکردِ بهتری در پیش گیرد. آن‌ها کسانی‌اند که به این‌جا بصورت غم‌انگیزی آمده‌اند، از بودن در منطقه‌یی جنگی رنج کشیده‌اند و حالا با زندگی‌یی مقابله می‌کنند که نه من و نه شما هیچ وقت نمی‌خواهیم که خانواده‌های ما با آن روبرو شوند.

  پربازدید ترین