• شنبه, 01 ثور 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

نفرت زنان و دختران شهر کابل، از فروشندگان لباس های زنانه

نفرت زنان و دختران شهر کابل، از فروشندگان لباس های زنانه

زنان، عاشق خرید هستند. با این‌که خریداری کردن برای چندین ساعت یک کار مشکل است، با آن هم زنان از این کار لذت می‌برند. خیلی لذت می‌برند؛ یعنی شاید یکی از کارهای خیلی مورد علاقه زنان همین خریداری باشد.
آنان هنگامی که بعد از تلاش چندین ساعت برای خرید، به کالای مورد نظرشان دسترسی پیدا می‌کنند و آن‌را خریداری می‌نمایند، تمام خستگی‌های شان از بین رفته و احساس سرور و اعتماد به نفس می‌کنند. در کنار این همه، اما گاهی اتفاقاتی رخ می‌دهد که تمام خوشی‌های شان به یک چشم برهم زدن از بین می‌رود.
زنان در این کار، اکثرا با رویدادهای غیر قابل باور رو به‌رو می‌شوند که تمام هیجان شان، تبدیل به وحشت و کابوس می‌شود. زنان افغان برای بیرون آمدن از خانه با انواع تهدیدات جانی و روحی مواجه اند. در نخست با خطر انتحاری رو به‌ رو اند که این روزها این خطر بیشتر شده است. در قدم بعدی، اذیت‌های خیابانی، بعدش از دزدانی که شکارشان زنان هستند و در نهایت هم فروشندگانی که نمی‌توانند مانع خود شوند و به بهانه‌های مختلف در پی آزار زنان اند و حتا تلاش می‌کنند به اتاقی کوچکی گاهی داخل شوند که زنان در آن باید لباس‌های را که انتخاب کرده اند، امتحان کنند که برای شان مناسب است یا نه.
در افغانستان، به ویژه در همین شهر کابل، همه بر خلاف آنچه در ظاهر نشان می‌دهند، رفتار می‌کنند. همین مردانی که حتا با یک حرف کوچک و با یک اتهام واهی و بیهوده دختران و زنان را تا سرحد مرگ لت و کوب کرده و گاهی به قتل رسانیده اند، در مکان‌های خصوصی با تمام توان در پی کام جویی از زنان اند. علاقه و میل بیش از حد به تظاهر و ریاکاری دارند. البته که تنها مردان هم مقصر نیستند. در خیلی از موارد شاید زنانی نیز هستند که خیلی بی‌میل نیستند با مردان به بهانه‌های مختلف بپیچند.


تلاش برای دست زدن به بدن زنان
با وجود اینکه بیشترین فروشگاه‌های لباس در شهر کابل، اتاق‌های کوچک برای امتحان کردن لباس دارند و یک مکان امن نیز به نظر می‌رسد؛ اما بیشتر زنان علاقه ندارند لباس‌های را که خریداری می‌کنند در آنجا امتحان کنند. دلیل هم واضح است. در بسیاری موارد مورد اذیت و آزار قرار گرفته اند. در خیلی از موارد از ترس این که در این اتاق‌های کوچک کمره‌های مخفی نصب نشده باشد، می‌ترسند و نمی‌خواهند خود را در آنجا لخت کرده و لباس‌های شان را امتحان کنند.
هرچند این کار برای شان توأم با سرگردانی نیز است. یعنی اگر لباسی را که خریداری می‌کنند مناسب جان شان نباشد، دوباره باید برای تبدیل آن به همان فروشگاه بروند و یک مقدار وقت شان را ضایع بسازند. اما راهی هم جز این ندارند.
فرشته دختر 19 ساله، یکی از کسانی است که پس از یک اتفاقی که برایش افتاده است حالا حتا حاضر نیست برای خرید لباس به ذوق خودش به بازار برود. او می‌گوید، در یکی از روزهای سرد زمستان سال گذشته، همراه با مادرش برای خرید لباس رفته بود اما با رویداد غیر قابل باوری رو به رو می‌شود. او زمانی که می‌خواهد لباسی را در اتاق کوچک که در گوشه‌ی فروشگاه لباس قرار گرفته است، امتحان کند که آیا این لباس به اندازه جانش است یا خیر، فروشنده به بهانه‌ی اندازه گرفتن لباس که چقدر باید کوچک شود، نیز داخل می‌شود و در حالی که مادرش در داخل فروشگاه حضور داشته، بدن او را دست می‌زند.
این کار فرشته را به شدت نسبت به فروشندگان لباس بی‌باور و حتا از آنان متنفر ساخته است. او به هشدار می‌گوید:«بعد از آن‌روز دیگر هیچ وقت برای خریداری و یا به اتاق امتحان لباس نرفتم و همه لباس هایم را مادرم به ذوق خودش برایم می‌خرد.»


مدافع ناموس در خانه، بلای جان ناموس دیگران
این اتفاقات در همین جامعه به شدت سنتی جریان دارد. در همین شهری که شماری از مردان بدون اینکه حتا فکر کنند با اتهام یک تعویز نویس، یک دختر جوان را در روز روشن، در مقابل چشمان پولیس کشتند و جسدش را به آتش کشیدند.
شاید همین مردانی که در پی آزار دیگران هستند، یک هزار حرف و حدیث روزانه و یا شبانه به خواهران و یا همسران شان دارند که چگونه خود را از مردانی که در پی استفاده جویی از زنان اند، دور نگهدارند؛  اما خودشان از کوچکترین فرصت استفاده می‌کنند تا به دختران دیگر آسیب روانی و حتا فزیکی برسانند.
احمدضیا، فروشنده یکی از فرشگاه‌ها می‌گوید، از وقتی که در مورد آزار و اذیت خانم‌ها در اتاق‌های امتحان لباس شنیده است، دیگر جرات نمی‌کند تا به زنان به راحتی بگوید که حتما لباس‌های شان را پیش از خرید در فروشگاه او امتحان کنند؛ زیرا به گفته‌ای او مبادا دختران و یا زنان قبلا اذیت شده باشند و با این حرف او، از خرید لباس منصرف شوند و احساس ناامنی کنند.
سما، دختر 23 ساله‌ای که برای خریداری به یکی از فروشگاه‌های شهر کابل رفته بود، از اتفاق بدی که برایش افتاده است، با لحن غم انگیزی به ما خاطره اش را قصه می‌کند. او به هشدار می‌گوید: «بعد از دانشگاه‌ام برای خرید لباس در یکی از فروشگاه‌های شهر رفتم. به محض داخل شدن به  اتاق امتحان، فروشنده لباس قصد داخل شدن به اتاق را داشت و با پایین کردن دستگیر دروازه می‌خواست به زور داخل بیاید. مه بسیار ترسیدم. با عجله چادرم را پوشیدم و فرار کردم.»
 سما می‌گوید، بعد از این اتفاق وحشتناک دیگر جرات ندارد به تنهایی برای خرید به بازار برود و هیچ گاه به اتاق امتحان لباس نمی‌رود، با وجود اینکه با مادر و یا خواهرش یکجا برای خرید می‌رود. این موضوع تنها به زنان بر نمی‌گردد؛ بلکه مردان و اجتماع هم از این اتفاقات متاثر می‌شوند و دیگر هیچ شخصی نمی‌تواند به فروشندگان اعتماد کند.
اکنون در کابل، خیلی از مردان شریفی وجود دارد که مصروف لباس فروشی هستند. اما سخت است حتا به  همان مردان شریف هم اعتماد کرد. این کار افراد استفاده جو، حیثیت و اعتبار تمام مردان را زیر سوال برده است. کمتر زنانی جرات می‌کنند وقتی به تنهایی برای خرید لباس می‌روند، لباس‌های مورد نظر شان را پیش از خرید در فروشگاه امتحان کنند.


فقر جنسی عامل اصلی آزار زنان
در افغانستان فقر جنسی در میان زنان و مردان جوان، بیداد می‌کند. شاید آنچه روان شناسان و جامعه شناسان به آن باور دارند، یکی از عواملی این گونه آزار و اذیت‌های آشکار و غافل‌گیر کننده، به دلیل همین فقر جنسی باشد که مردان جوان را مجبور می‌سازد حتا در درون فروشگاه‌های شان دست به کارهای بزنند که برای خیلی از زنان سخت تمام می‌شود.
البته تنها همین مردان شاید مقصر نباشند. در بسیاری موارد دختران و زنان جوان نیز که با همین مشکل رو به رو اند، علاقه دارند دست مردانی آنان را لمس کند و حتا برای لحظه‌ی کوتاهی در یک محل خیلی کوچک هم، لذت ببرند و یا عقده‌های ناشی از حقارت‌های جنسی شان را سرکوب نمایند.
جامعه شناسان در کابل می‌گویند، دلیل عمده‌ی این کار مردان فروشنده، فقر جنسی است و این که آنان به لحاظ عاطفی در وضعیت بدی قرار دارند و به مجرد فراهم شدن فرصت، اقدام به کاری می‌کنند که احتمال دارد در برخی از موارد پیامدهای وحشت ناکی داشته باشد. دست کم در جامعه کنونی پیامد این گونه رفتارها، برای زنان بیشتر زیان بار است. آنان باور دارند که این دست مردان، حتا از یک فرصت کوچک نیز برای ارضای حقارت‌های عاطفی خود استفاده کرده و تلاش می‌کنند به نحوی خود را ارضا کنند.
با این حال، مسعود یکی از لباس فروشان در شهر کابل، می‌پذیرد که اوضاع در فروشگاه‌های شهر کابل طوری است که کمتر زنان به آنان اعتماد می‌کنند. او نیز از این حالت رنج می‌برد. او به هشدار می‌گوید، بیشتر مشتری‌هایش اصرار می‌ورزند تا لباس‌های شان را در خانه‌ امتحان کنند و در صورتی که مشکل داشته باشد، دوباره برای تبدیل کردن پیش او می‌آورند.
اما این کار برای مسعود درد سر دیگری نیز همراه دارد. به طور مثال برخی از مشتریان ثابت او، چندین روز و یا چند هفته پس از بردن لباس دوباره پیش او می‌آیند و خواستار تبدیل کردن لباش می‌شوند. او می‌گوید این کار برایش درد سر است و نمی‌تواند به این دست از مشتریانش اعتماد کند و لباسی را که از بردن اش روزهای بیشتر می‌گذرد، پس بگیرد و این سر آغاز یک جنجال دیگر برای این فروشنده لباس است که همزمان با مشکل بی‌کاری و رکود بازار رو به رو است.
اما روی هم رفته، منشای تمامی این درد سرها، همان مردانی اند که درپی کام جویی از زنان خریدار اند و عرصه را برای فروشندگان دیگر نیز تنگ ساخته و بی‌اعتمادی وحشتناک را نیز میان زنان نسبت به مردان ایجاد کرده اند.

* نرگس میرزایی و مرسل دهاتی

  پربازدید ترین