عوامل افراط گرایی و راهکارهای مبارزه با آن
افراطگرایی بهعنوان یک پدیدهی جدید که رفتارهای خشونتآمیز و گسترش تروریزم محصول آن میباشد، ساختارها، هنجارها و ارزشهای یک جامعه را مورد هدف قرار میدهد و همواره مورد توجه جهان قرار داشته است، و کاوشها و تحقیقات متعدد علمی در مورد چندوچون این پدیده صورت گرفته است. سوال جدی و اساسی این است که چه عوامل و انگیزهها باعث افراطگرایی و رشد تفکر افراطگرایانه میگردد؟
در پاسخ به پرسش ارایهشده با توجه به تجارب تاریخی و مطالعات علمی که در خصوص افراطگرایی و چگونگی مقابله علیه آن انجام شده، میتوان گفت که یک مجموعه عوامل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و اقتصادی در یک جامعه بهصورت شبکهیی دست به دست هم میدهند تا در تبانی و همکاری با یکدیگر زمینههای افراطگرایی را مساعد سازند. افراطگرایان از ایدیولوژیهای دینی و برداشتهای خاص از متون و ارزشهای اسلامی بهعنوان بزرگترین ابزار استفاده مینمایند تا با پیوند زدن عوامل و متغیرهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی با برداشتها و قرائتهای دینی، فکر افراطی را ترویج و نهادینه سازند.
محرومیتهای تاریخی و اجتماعی یک گروه قومی در ساختارهای سیاسی-اجتماعی، تهاجم فرهنگی و نابودسازی ارزشها و ثروتهای فرهنگی یک ملت، عدم فراهمسازی فرصتهای برابر اقتصادی در یک جامعه، تبعیض و تعصب، تفوقطلبیهای قومی، زبانی و مذهبی در یک جامعه عوامل و زمینههای اساسی نضجگیری اندیشههای افراطی و مشوقهای افراطگرایی پنداشته میشوند.
در بسیاری موارد دیده شده است که باوجود فراهمسازی فرصتهای تحصیلی و کاری و عرضهی خدمات اساسی توسط دولت، بازهم افراد گرایشهای افراطی داشتهاند و به تعریف و تمجید فعالیتهای افراطگرایان و مخالفین مسلح دولت میپردازند، در حالیکه اگر مخالفین پیروز شوند، تمام فرصتها و امکانات از آنها گرفته شده و ممکن است بیشترین آسیب به آنها برسد.
این مسأله برمیگردد به ذهنیت و تفکر حاکم و غالب در جامعه که با وجود پیشرفتها و دستآوردها، بازهم فضایی بهوجود میآید که تلاشهای روشنفکرانه و فعالیتهای مدنی نتایج قابل توجه و موثریت نداشته، مجال تولید افکار و رفتارهای افراطی را مساعد میسازد.
نصاب درسی مراکز تعلیمی و دانشگاهها عامل عمدهی افراطگرایی میباشد که در این نصاب درسی، موضوعات بهصورت علمی و منسجم ارایه نگردیده، عدم تسلسل و تطبیقدهی مفاهیم دینی با واقعیتها و نیازمندیهای دنیای جدید در نصاب درسی مراکز دینی بهصورت واضح باعث تولید فکر افراطی گردیده وگسترش رادیکالیزم در نهادهای تحصیلی و دانشگاه یک نگرانی جدی فراراه ثبات، امنیت و توسعه در کشور محسوب میگردد.
از جانب دیگر تقسمبندی جهان به جهان کفر و جهان اسلام که در فرایند جهانی شدن ارزشها، هویتها، اصول و الگوها از یک منطقهی جهان به منطقهی دیگر در حال گردش و حرکت میباشد، عامل دیگر افراطگرایی میباشد. از جانب دیگر عدم تطابق و همسویی با افکار، رفتار، ارزشها و مفاهیم دنیای جدید که از طریق گفتمانها و جریانهای روشنفکری در سطح جهان، علم و فکر تولید میگردد، در جهان کمتر توسعهیافته و عقبمانده، زمینهی توسعهی دیدگاهها و روشهای افراطگرایانه را فراهم ساخته است.
پیشرفت و توسعهی دنیای غرب در تمام ابعاد در مقایسه با دنیای اسلام، یک نوع احساس حقارت و شکست را ایجاد نموده است که این احساس حقارت و عقبگرد در جوامع اسلامی، با عقدهمندیهایی بههمراه بوده که به افراطگرایی و انتقامگیری بیشتر از جوامع غربی منجر شده است، تا حدی که در جوامع غربی نیز مظاهر افراطیت را میتوان سراغ داشت که میتوان آن را زائیدهی دین یا زمینههای فرهنگی – اجتماعی جوامع خاص دانست که با وجود همهی امکانات و پیشرفتها افراد به طرف افراطگرایی سوق داده میشوند.
برخی عوامل تاثیرگذار بر روند افراطگرایی برشمرده شد، مستلزم دریافت راهکارهای اساسی و مبتنی بر الزامات و حقایق موجود برای پاسخگویی و رسیدگی به عوامل متذکره میباشد که باید در سطح داخلی و خارجی مورد تحلیل و ارزیابی دقیق و کارشناسانه قرار گرفته و برنامههای موثر و عملی برای مبارزهی علیه افراطگرایی در نظر گرفته شود.
نخستین عنصر یک راهکار و استراتژی موثر برای مقابلهی هدفمند در برابر افراطگرایی، ذهنیتسازی اجتماعی-فرهنگی، فعالیتهای مدنی و روشنفکری و افزایش سطح آگاهی، سواد و تجزیه و تحلیل مسایل میباشد که مجموع مسایل کمک میکند تا بهلحاظ ذهنی-فکری آسبپذیریهای افراد در برابر دیدگاههای افراطگرایانه کاهش یابد و افراطگرایان نتوانند بهراحتی افراد را به طرف خود بکشانند.
فراتر از ظرفیتسازی و آگاهیدهی باید به نیازمندیها، خواست و مطالبات شهروندان یک کشور رسیدگی صورت گیرد، اشتغالزایی و فراهمسازی سایر فرصتهای زندگی میتواند از پیوستن افراد به جانب افر اطگرایی جلوگیری نماید، افراد بیکار، فقیر و محروم که گرفتاریهای زیادی در زندگی دارند، از ناگزیریها و جبر روزگار به صفوف افراطگرایان میپیوندند.