همه چیز زیر سایه بت حکمتیار

گلبدین حکمتیار به اراده و اختیار خود وارد خاک کابل نشده است بلکه غربی ها پشت پرده دلایل بیشماری برای رو کردن این برگ برنده یا بازی گرفتن از آخرین مهره های سوخته خود دارند.
درحالیکه مشکلاتی نظیر نفاق و تفرقه میان سران ارگ نشین و برخی حلقات خاص سیاسی بیداد می کند و فقر، ناامنی، اعتیاد، فساد، باندبازی و لابی گری، رشوت خواری و معامله ی خارجی ها بر سر خاک کشورمان سر به فلک کشیده است؛ از حکمتیار بتی ساخته اند که همه چیز را تحت الشعاع قرار داده است.
در بحبوهه ای که حکومت از همه طرف های داخلی و خارجی اعم از منطقه و جهان تحت فشار است حکمتیار زیر ذره بین شخصیت های سیاسی و رجال قدرتمند و صاحب نامی قرار گرفته که همه ی مسایل مهمتر امنیتی، سیاسی و اقتصادی را وا نهاده اند و صرفا به دنبال این هستند که گلبدین کجا می رود و چه می کند و چه می گوید.
متاسفانه همچون اکثریت قریب به اتفاق موارد شاهد هستیم که مطبوعات و رسانه ها و به تبع آن نهادهای مدنی و مردم ملکی چشم بر حوادث تلخ و تامل برانگیز چیرامون خود نظیر سقوط چندین باره ی قندوز، سربازان قربانی، گرانی و کمیاب شدن تیل و ارزاق ضروری، صفحات شمال، تحرکات طالبان، باج دادن های بی پایان به مخالفان مسلح و غربی ها بسته اند و تیاتر خیابانی حزب اسلامی را دنبال می کنند.
این همه در حالی است که جای هیچ تردیدی وجود ندارد که گلبدین حکمتیار به اراده و اختیار خود در این موقعیت استراتژیک زمانی و مکانی وارد خاک کابل نشده است بلکه غربی ها یا قدرت های منطقه پشت پرده دلایل بیشماری برای رو کردن این برگ برنده یا بازی گرفتن از آخرین مهره ی سوخته خود دارند.
البته پیش از این بارها و به تفصیل درخصوص طبل توخالی بودن رهبر حزب اسلامی قلم فرسایی و آگاهی دهی شده و این بار این حکمتیار نیست که در راس مساله قرار دارد بلکه آنچه حایز اهمیت و نیز تاسف برانگیز است بت ساختن از وی و قرار گرفتن مسایل در اولویت ملت و دولت زیر سایه آن است.
در افغانستان افکار عمومی به قدری در معرض شایعات واهی، التهابات زودگذر و هیجانات کاذب قرار گرفته است که به کمترین مکر رسانه ای و فریب سیاسی جای مسایل اهم و مهم را با مسایل بی اهمیت و روزمره دگرگون می پندارد و سرانجام خود را بازنده و غفلت زده می یابد.
باید منتظر ماند و دید گلبدین ناخودآگاه و ناخواسته دستمایه ی کدام طرح توطئه آمیز غرب و منطقه قرار گرفته است و به لطف قدم نهادن بر دیدگان نوکران و چاکران خود کدام مسایل معلوم را به مجهول و مغفول تبدیل کرده است؟ الله اعلم.