• سه شنبه, 28 حمل 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

تناقص گویی های حکمتیار پایانی ندارد

تناقص گویی های حکمتیار پایانی ندارد

حکمتیار می گوید که در کودتای 16 حوت 1368 با تنی ایتلاف نکرده بود بلکه با آصف شور رییس دفتر تنی که صنفی او بود هماهنگ بود.
اینجا سوال پیش می آید:
اول اینکه این ادعای حکمتیار قطعا دروغ است چون درباره ایتلاف حکمتیار و تنی اتفاق دیدگاه وجود دارد.
دوم اینکه اگر واقعا چنین نباشد پس فرق میان آصف شور و شهنواز تنی در چیست؟

حکمتیار می گوید: شماری به اصطلاح مجاهد که در ایتلاف با طرفداران ببرک کارمل رژیم کابل را به نفع مجاهدین سقوط دادند به نفع مجاهدین نبود اما اگر رژیم به دست تو با همکاری تنی سقوط می کرد به نفع اسلام بود؟ آن زمان که رژیم به دست جنرالان همتبار ات سقوط داده نشد مخالف منافع مسلمانان است؟ حکمتیار در مصاحبه اش به کنایه از فرمانده نبی عظیمی که فرمانده گارنیزیون کابل یاد کرد و گفت که وی به عنوان یک کمونیست حکومت را به، به اصطلاح مجاهدین تسلیم کرد اما اگر کودتای تنی موفق می شد و آصف شور فرمانده گارنیزیون کابل می شد و شخص تنی نظام را به حکمتیار تسلیم می کرد هیچ گپی نبود؟

در اینجا به روشنی دیده می شود که حکمتیار به عنوان یک رهبر جهادی قطعا به دنبال بیان حقایق و درستی ها نیست بلکه با سوء استفاده از فضای موجود و نبود رقیبان اصلی دنبال وارونه نشان دادن واقعیت ها و تبریه خود اش است. حکمتیار در کتاب "دسایس پنهان و چهره های عریان" از ارتباط اش با جنرال آصف شور و ده ها جنرال دیگر یاد کرد و حتی گفت که با اعضای بیرونی سیاسی حزب وطن مانند صالح محمد وزیری، نیاز محمد مومند، نظر محمد وزیر پیشین دفاع رژیم کمونیستی در ارتباط بوده است پس چطور ارتباط با جناح هایی که مخالف جمعیت اسلامی باشد را کفر می داند و ارتباط خود با کمونیست ها را روا می داند؟

حکمیتار در کتاب اش از به میان گذاشتن کودتای تنی با رهبران جهادی نوشته و گفته است که مساله را بطور مجمل با رهبران جهادی چنین مطرح کردم: عده ای از افسران ارتش پیام فرستاده اند که اگر شما به یک حکومت موقت و انتخابات موافقت نمایید آنها آماده اند که رژیم داکتر نجیب را سرنگون کنند و اما از جمله این رهبران دو تن آنها به داکتر نجیب اطلاح دادند که متوجه باشید که حزب اسلامی نقشه کودتا را در کابل ریخته و حکمتیار چنین و چنان گفت"

اما حکمیتار در کتاب اش از دو رهبر نام برده است ولی در مصاحبه اش از یکی آنها گفت. از کسی که یاد کرده که اکنون در قید حیات است و این یک تناقض آشکار است. فکر می کنم هدف اش از رهبر جهادی هم استاد سیاف باشد ولی او در جریان تناقض گویی اش جوانب مختلف قضیه را نادیده گرفته است. این را همه می دانند که ایتلاف حکمتیار با شهنواز تنی حتی سبب ایجاد فرکسیونی بر ضد حکمتیار در درون حزب اسلامی شد. این فرکسیون شامل هشت تن از اعضای رهبری حزب بود که به اثر فشارهای حکمتیار حاضر به استعفای دسته جمعی از رهبری حزب شدند.

دیگر اینکه جنرال عظیمی در کتاب اردو و سیاست می گوید: موضوع کودتای تنی توسط جنرال یعقوبی وزیر امنیت کشف شده بود و جنرال وکیل مسوول بخش تحلیل و تجزیه گارنیزیون صدای کبیر کاروانی رییس مخابره وزارت دفاع را که به دستور آصف شور رییس دفتر تنی گفته بود: به فرمانده فرقه 11 ننگرهار و فرقه سروبی دستور بدهید که با نیروی های حزب اسلامی در تماس باشند شنود کرده بود.

آقای حکمتیار! شما چند بار در مصاحبه تان از ارتباط رقبایتان با کمونیست ها حرف زدید اما خودتان جدا از بحث تنی با تعداد زیادی از کمونیست ها در ارتباط بودید و اکنون هم هستید. مگر هیات حزب اسلامی شما قدیر کریاب و غیرت بهیر با سلیمان لایق در لیبی ملاقات نکرده بودند؟ مگر در عراق سلیمان لایق و اسلم وطنجار با قدیر کریاب رییس سیاسی حزب اسلامی شما مخفیانه مذاکره نکرده بودند؟

مگر فراموش کرده اید که داکتر نجیب با شما در تماس بود و صحبت های هر دو تان چند بار روی ایتلاف میان تان متمرکز بود؟ مگر نمی دانید که این معامله به اثر فشار جنرالان طرفدار ببرک کارمل بی نتیجه ماند؟ مگر از ملاقات تان با جنرال رفیع معاون داکتر نجیب انکار می کنید؟ شما از کدام ارتباط و معامله و تبانی تان با کمونیست ها انکار می کنید؟ مگر جابجایی افراد حزب اسلامی به همکاری پکتین، جنرال رفیع، منوکی منگل و وطنجار در مناطق هودخیل، چهلستون، بیمارستان چهارصد بستر، وزارت داخله، قسمت شرقی ارگ، گارنیزیون و ریشخور، در نتیجه یک معامله و تبانی نبود؟

شما از بحث اصالت فکری و اصالت جهاد که سخن می گویید قطعا نزد شما مطرح نبوده و نیست. شما همواره از دین و جهاد به عنوان یک پوشش استفاده می کنید. در این تردیدی نیست.

گپ اخیر اینکه بارها حکمتیار به گونه مستقیم به دولت حامد کرزی تاخت و تاز کرد دلیل این هم واضح است و آن درانی بودن کرزی است اما بحث درددل حکمتیار با جمعیت اسلامی خیلی زیاد است و حرف های زیادی در آن مورد هست که باشد به فرصت دیگر. حکمتیار فکر می کند که رقبای اصلی اش از صحنه برداشته شده اند می تواند جولان بزند و میدانداری کند ولی بی خبر از اینکه با یک نسل از رهبران کارزما و پیروان میلیونی رهبر فقید و آمر صاحب شهید مواجه هستید.

  پربازدید ترین