• شنبه, 01 ثور 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

ترویج فرهنگ غربی، بسترساز سلطه ی غربی

ترویج فرهنگ غربی، بسترساز سلطه ی غربی

برای نخستین‌بار گروهی از دختران و پسران در کنار هم نمایش لباس‌های سنتی از اقوام گونه‌گون کشور را در شهر مزارشریف اجرا کردند.
این نمایش سه‌شنبه شب «22 حمل» در یکی از پارک‌های تفریحی شهر مزارشریف برگزار شد.
نزدیک به صد مهمان مشمول آوازخوانان، نویسنده‌گان، فرهنگیان، فعالان جامعه مدنی و خانواده‌ها در این برنامه شرکت کرده‌بودند.
این مُدل‌ها لباس‌های گوناگون مانند پیراهن‌های کوتاه و دراز و لباس‌های سنتی از جمله شال، چپن و پتو را به نمایش گذاشتند.
امّا...
یکی از مهم‌ترین راه‌های سلطه‌ی فرهنگی غرب، ترویج فرهنگ آن از طریق جنگ نرم می‌باشد. دشمنان اسلام برای رسیدن به مقاصد خود هزینه‌های بسیاری صرف آن می‌کنند. صهیونیسم و ایالات متحده‌ی آمریکا در این راستا، بر آن‌انند از طریق جریان‌های نفوذ مثل هالیوود و صنعت سینما و... با تغییر سبک زندگی مردم تدریجاً باورها و ارزش‌های جامعه ما را تغییر دهند. از این‌رو، قبل از هر چیز باید جریان‌های نفوذ فرهنگ غرب را شناسایی کرد و به مقابله با آن پرداخت.

نمی‌توان ادعا کرد که تمامی فرهنگ غرب ناشایست است و با موازین اخلاقی مطابقت ندارد. اما آنچه که غرب سعی در تزریق کشورهای دیگر می‌کند مربوط به آن بخش از فرهنگ غرب است که مطابقت با موازین اخلاقی به‌ویژه اعتقادات اسلامی ندارد و «بی‌بندوباری اخلاقی» و خوی «پرخاشگری» را ترویج می‌دهد. «فرهنگ غرب، فرهنگی است که در عین برخورداری از نقاط مثبت، نقاط منفی هم دارد. ما معتقد به تبادل فرهنگ‌ها هستیم.» غرب از یک سو، تهاجم فرهنگی خود را توسط عوامل خارجی برای دور کردن نسل جدید از فرهنگ باثبات نسل‌های قبلی آغاز نموده و از سوی دیگر، عوامل داخلی وابسته خود را برای بسترسازی مناسب در جهت نفوذ بیشتر ارزش‌های غربی بسیج کرده است. بیشترین ضربه را کشورهایی می‌بینند که در برابر جنگ نرم دشمن هیچ اقداماتی انجام ندهند.

ترویج فرهنگ غربی بسترساز «سلطه‌ی غربی»
در هر کشوری قوانینی وجود دارد که سبب نظم و امنیت در آن کشور می‌شود. این قوانین برگرفته از ارزش‌ها و اصولی است که در کتب دینی و قانون اساسی آن وجود دارد. اگر به هر دلیلی این قوانین به چالش کشیده شوند و مورد پیروی قرار نگیرند، نظم و امنیت جامعه نیز به خطر می‌افتد و جامعه به‌مرورزمان تضعیف می‌گردد. غرب برای سلطه‌ی فرهنگی به ترویج فرهنگ خود در کشورها می‌پردازد. این ترویج فرهنگ از راه‌های مختلف صورت می‌گیرد که معمولاً اعتقادات و باورهای جامعه را مورد هدف قرار می‌دهد. اما به‌راحتی نمی‌توان فرهنگ غرب را جایگزین اعتقادات و باورهای مردم یک کشور کرد. بر همین اساس غرب برای ترویج فرهنگ خود در کشورها به سراغ راه‌های جامعه‌پذیری فرهنگ آن کشورها می‌رود. نفوذ فرهنگی دشمن می‌تواند از طرق و مسیرهای مختلفی صورت گیرد که بسیار خطرناک‌تر از نفوذ اقتصادی و سیاسی است.

ترویج فرهنگ غربی در کشور به‌مرورزمان سبب گرفتن روحیه‌ی خودباوری و اعتمادبه‌نفس در ملت می‌شود، به این صورت که ذهنیت افراد نسبت به باورها و اعتقادات کشور تغییر پیدا می‌کند و آن‌ها به دلیل نفوذ ظواهر و رنگ و لعابی که فرهنگ غرب در ارکان جامعه پیدا کرده، مجذوب آن می‌شوند و آن را می‌پذیرند. درنتیجه فرهنگ «تقلید و دنباله‌روی» پرورش می‌یابد و افراد جامعه دچار «خودکم‌بینی» می‌شوند. وقتی‌که جامعه به مرحله تسلیم در برابر غرب و تقلید و پیروی کورکورانه برسد، آنجاست که «غرب‌زدگی» اتفاق افتاده و درنتیجه غرب به‌صورت غیرمستقیم با نفوذ به فکر و باور مردم سلطه خود را بر مردم تحمیل می‌کند. در «تهاجم فرهنگی» غرب یک مجموعه‌ی سیاسی یا اقتصادی، برای رسیدن به مقاصد خاص خود و اسارت یک ملت، به بنیان‌های فرهنگی آن ملت هجوم می‌برد. در این هجوم، باورهای تازه‌ای را به زور و به قصد جایگزینی بر فرهنگ و باورهای ملی آن ملت وارد کشور می‌کنند.

فرهنگ غرب را «فرهنگ مهاجم» نیز می‌نامند، چراکه فرهنگ غرب در هر جا که سرایت کند هویت و ذهن ملت‌ها را بر اساس باورهای غلط خود شست‌وشو می‌دهد. پایه‌های فرهنگ غربی بر مادی‌گرایی، لیبرالیسم، سکولاریسم، فردگرایی، پوچ‌گرایی و… بنا شده است. در جامعه‌ای که دین بر اساس انگاره‌های شخصی تعریف می‌شود، تنوع‌طلبی رواج پیدا می‌کند، سرانجام تنوع‌طلبی، انسان به پوچ‌گرایی می‌رسد و در مقابل توحید و خداشناسی از زندگی انسان رخت برمی‌بندد. با این شرایط انسان هیچ ثباتی در زندگی ندارد و این زمینه‌ساز بی‌بندوباری در جامعه می‌شود. پروژه‌ی نفوذ فرهنگی غرب در جهت زوال و یا انقراض فرهنگ‌های دیگر عمل می‌کند؛ اما در ابتدا غرب سعی بر این دارد تا فرهنگ غربی را با ظواهر فرهنگ‌های دیگر بیاراید تا به‌صورت ناخودآگاه موردپذیرش قرار گیرد تا در طی زمان فرهنگ بومی از درون استحاله گردد و آنچه که می‌ماند عناصر پلید فرهنگ غرب است. یکی از اهداف دشمن در جنگ نرم، تزلزل بنیان خانواده در جامعه ما است. دشمنان فرهنگی تلاش دارند از طرق گوناگون، بنیان خانواده را متزلزل کنند؛ چراکه پرورش و تربیت دینی از خانواده شکل می‌گیرد. دین از طریق خانواده، آموخته و انتقال داده می‌شود و اساس تربیت دینی، خانواده است؛ لذا دشمن می‌خواهد مفهوم خانواده را ویران کند زیرا تضعیف عنصر خانواده در افراد و جامعه، سبب تضعیف رکن رکین هویت و شخصیت افراد و سرگرمی به امور کم‌اهمیت و مبتذل شده و این امر، نفوذ و رخنه فرهنگی و نهایتاً عملیات «تغییر» را میسر می‌سازد و این دقیقاً نقطه مقابل جایگاه مطلوب خانواده در جامعه اسلامی است.

 رسانه‌ها به‌ویژه ماهواره به‌صورت تدریجی و در درازمدت بر شکل‌گیری تصویر ذهنی مخاطبان از دنیای اطراف و مفهوم‌سازی آنان از واقعیت اجتماعی تأثیر به سزایی دارند. هرچقدر که مردم زمان بیشتری را صرف تماشای ماهواره کنند باورها و فرض‌های آنان در مورد زندگی و جامعه بیشتر با پیام‌های مکرر و ثابت در برنامه‌های هنری، تفریحی و سرگرمی ماهواره همخوان خواهد شد. بنابراین، فرهنگ غرب به‌صورت تدریجی از طریق ماهواره و یا دیگر رسانه‌ها در ناخودآگاه ذهن مخاطب نفوذ کرده و مخاطب را از فرهنگ خودی بیگانه می‌سازد. رسانه‌ها فقط یکی از راه‌های ترویج فرهنگ غرب است. کتب و نشریات، دانشگاه، پوشش و البسه و… نیز از دیگر راه‌های ترویج فرهنگ غرب می‌باشد. فرهنگ غرب وقتی به‌صورت مختلف در جامعه نفوذ پیدا کند. تمام زندگی افراد جامعه را مورد هدف قرار می‌دهد. پوشش، نوع حرف زدن، غذا خوردن، ساخت خانه و کلاً سبک زندگی افراد را دگرگون می‌سازد. در شرایطی که فرهنگ و آداب زندگی و معاشرت مردم به شیوه‌ی غربی تغییر پیدا کند، آنجاست که غرب به‌راحتی می‌تواند در بخش‌های دیگر جامعه نیز نفوذ پیدا کند، چراکه جامعه، پذیرای غرب می‌شود و مردم جامعه به‌جای اطاعت از دستورات و فرامین اسلام و بزرگان دین، فرهنگ غربی را الگوی زندگی خویش قرار می‌دهند. با این شرایط اتحاد و انسجام ملی کشور به خطر می‌افتد و غرب به‌راحتی بر ذهن و باور مردم سلطه پیدا می‌کند.

  پربازدید ترین