پیوستن دو دختر به خانواده های شان پس از 21 سال
یک خانواده پس از بیست و یک سال دو دخترش گم شدۀ شان را پیدا کرده است.
مادر یکی از این دختران می گوید که تهمینه و زینت با هم دختر عمه و ماما استند و هنگامی که دو ساله بودند، در شهر مزار شریف دزدیده شدند و اکنون پس از بیست و یک سال پیدا شده اند.
زینت با پسر خانواده یی که از او نگهداری کرده بود، ازدواج کرده است و اکنون سه فرزند دارد.
زینت یکی از این دو دختر است که بیست و یک سال را در خانواده بیگانه پرورش یافت و با پسر این خانواده ازدواج کرده است.
می گوید هنگامی متوجه شد که فرزند این خانواده نیست که همسایه گان این خانواده او را با خبر ساختند و از آن روز هر دو دختر کوشیدند تا خانواده های اصلی شان را پیدا کنند.
زینت عزیزی گفت: «هرکسی را که می دیدم در باره گذشته برای آنان قصه می کردم که این مدت است که ما گم شده ایم و دنبال خانواده ما استیم ما فکر نمی کردیم که بتوانیم پیدای شان کنیم اما سرانجام قصه های ما نتیجه داد و امروز با خانواده ما استیم.»
تهمینه می گویند که اعضای آن خانواده را همچو اعضای خانواده اصلی دوست داشت اما در جست و جوی خانواده اصلی اش نیز بود.
تهمینه می گوید که این خانواده نادار و فقیر بودند و در یک روستایی در ولسوالی آقچه ولایت جوزجان زنده گی می کردند.
تهمینه نوابی گفت: «عید که می شد ما جای رفتن نداشتیم و خانه می نشستیم. هرکسی که خانه بستگان و پدر و مادر شان می رفتند، باز ما می گفتیم که کاش پدر و مادر خود را پیدا کنیم که ما هم دست کم یک شب را نزد |آنان سپری کنیم.»
تهمینه و زینت در این بیست و یک سال می پنداشتند که با هم خواهر استند.
فریبا و زبیده پس از بیست و یک سال و جست و جو و تلاش، به دختران شان رسیده اند.
فریبا نوابی مادر تهمینه نوابی گفت: «تلاش بسیار کردیم. تقریبا تابیست روز در روضه مبارک نشستیم و فرزندان گم شده دیگران پیدا شدند اما از ما نشد.»
زبیده عزیزی مادر زینت عزیزی گفت: «در کدام کبابی رفته اند و قصه کردند که گم شده اند در آنجا زنان دهقان های ما بودند، برای شان گفتند که که ما را بیست و یک سال پیش از روضه مبارک گم شدیم و ما را دزدی کردند آن زن دهقان ما از جای خود بلند شده است و گفته است دو نواسه سردار را دزدی کرده اند. هم دختر و نیزا ز پسرش را آن زن گفته است که به یاری خدا مادر و پدرتان را پیدا می کنیم.»
مردی که با زینت عروسی کرده است کشاورزی میکرد و پس از درگذشت پدر و مادرش برای کار به شهر مزار شریف آمد.
کاظم شوهر زینت گفت: «این هردو دختر را کدام خانم گرفته بود مدتی نزد آن بود اما از فقر نگهداری نتوانسته است و به پدر و مادر من داده است و خودش به کدام کشور دیگری رفته است.»
سیاوش عزیزی برادر زینت گفت: «حالا هم اگر آن اشخاص را پیدا کنیم به چنگ قانون می سپاریم.»
این دو دختر پس از بیست و یک سال با خانواده های شان یک جا شدند، اما در این بیست و یک سال در خانواده متفاوتی پرورش و بزرگ شده اند و شاید زمان گیرد تا با خانواده های اصلی شان خو گیرند.