عشق ملکه ثریا عامل (به اصطلاح) استقلال کشور

امان الله خان آدمی نبود که به استقلال بیندیشد و به فکر اقرار گرفتن از انگلیس ها برای استقلال کشوری بنام افغانستان باشد.

ملکه ثریا دختر محمود طرزی، دختر زیبا مقبول و دلنشین بود، که حتی حبیب الله پدر شاه امان الله خان قصد ازدواج با ثریا را داشت اما ثریا و پدرش محمود طرزی علاقمند به امان الله خان بودند اما در نهایت، سیاست های عجیب محمود طرزی سبب شد تا ثریا به عقد امان الله خان در آید اما حبیب الله خان از این نامزدی و ازدواج خشمگین بود.

محمود طرزی شخص هوشیار و نویسنده بود. در آن زمان رسم خاندان شاهی بر این بود که در شب اول عروسی که داماد نزد عروس می رفت، چادر عروس را از رُخش بر میداشت و در جمع از اعضای خانوداه‌ی دو طرف، داماد به عروس می گفت: چه آرزو داری که برآورده کنم و همین کار میان شاه امان الله خان و ملکه ثریا نیز عملی شد.

ثریا که درس عمیق از پدرش محمود طرزی گرفته بود، وقتی امان الله چادر را از رُخ زیبای ثریا برداشت و گفت: ثریا چه آرزو داری که بر آورده کنم. ثریا گفت: استقلال افغانستان را از تو می خواهم.
به قول تاریخ نویسان، امان الله خان تا یک دقیقه سکوت کرد و گفت: ثریا جان چنین انتظاری از تو نداشتم.

پس از آن شب، امان الله بی نهایت تلاش کرد تا از انگلیس ها اقرار بگیرد که کشوری بنام افغانستان استقلال دارد.

برخی تاریخ نویسان به این باور اند که اندیشه‌ استقلال طلبی، فقط در ذهن محمود طرزی بود و او از احساسات پاک معشوقان دلبسته به هم استفاده کرد که استفاده اعظم این به اصطالح استقلال را اوغانها بردند.