بازی به آبرو وحیثیت یک انسان بی گناه
خواهر ابراهیم سوخته بود و در شفاخانه استقلال بستری شد؛ خود ابراهیم آشفته حال بود؛ ریشش رسیده و موهایش مانند ملنگ ها کشال و یک دستمال سر شانه اش افتاده بود. کسی فکر کرد ابراهیم انتحاری است، چون آشفته حال و خسته و نگران بود، پولیس هم هرکسی که چهره اش به سلمان خان و شاهرخ خان و اشوری رای نخورد بازداشت میکند، ابراهیم را دستگیر کردند، آمر حوزه فکر کرده بود تقدیر میشود، مردم هم خوشحال بودند که ابراهیم خودش را منفجر نساخت.
بعد از تحقیقات مشخص میشود ابراهیم انتحاری نیست و پایواز خواهرش در شفاخانه است، برایش سفارش میکنند از شامپوی ضد شوره استفاده کند و ریشش را مثل مایکل جکسون استایل بزند و پریشان حال و افسرده نباشد تا کسی او را خیال انتحاری نکند.
ابراهیم حالا انتحاری نیست، او موهایش را کوتاه کرده، از ژل مو استفاده میکند، ریشش را استیل فرانسوی زده و ماسک بادرنگ به صورتش مالیده و صد نفر هم بمیرد تشویش نمیکند.
وزیر داخله، رییس امنیت، نیروهای غیور امنیتی کشور، اهالی فیسبوک، داکتران شفاخانه و مردم شهید پرور و آمر حوزه پولیس خوشحال است که ابراهیم دیگر چهره انتحاری ها را ندارد.