به بهانه اشتباه گرفتن خانه ملت بجای مسابقات زیبایی!
جای شرم است بر کسانیکه با وزنه های پر ابهت اجتماعی و سیاسی و مذهبی همطراز یک زن بی هویت رنگ و لعاب دار مطرود اخلاقیات و صفات انسانی و حیا، در میدان انتخابات عرض اندام کرده و اندازه آن زن و حتی کمتر از او رای گرفته باشند!
برخی خانم ها و بانوان گرامی رفتن به خانه ملت را با مسابقات زیبایی اشتباه گرفته بودند. تا آنجا که رنگ و لعاب شان مانع تشخیص چهره ظاهری شان شده بود.
اینکه از چهره ظاهری شان بود ولی چهره باطنی افراد نیز با این رنگ و لعاب ها به تشخیص می رسید منتهی کمی دقت بکار داشت که متاسفانه این روزها کمتر یافت می شود.
اینکه گفته اند "عقل مردم به چشم شان است" شاید جمله درستی باشد! زیرا همه ظاهر افراد را می بینیم و درباره شان قضاوت می کنیم. در حالیکه ممکن است به اشتباه رفته باشیم!
هرچند ممکن است ظاهرالصلاح بودن با به عبارت دیگران! "همرنگ جماعت گشتن" از جمله خصوصیات بارز رعایت اصول اجتماعی باشد، اما این روزها در افغانستان همه چیز را تغییر داده اند.
خوبی ها را بد جلوه می دهند و بدی ها را خوب انعکاس داده اند!
ناز و عشوه زنان نامحرم را ترقی و پیشرفت و دموکراسی می نامند و حجب و حیا و شرم را عقب ماندگی اجتماعی!
بگذریم که این مقوله را در جای دیگری بحث خواهم کرد!
و اما انتخابات:
همانگونه که برخی از مردم به رنگ و لعاب خانم ها رای دادند، برخی دیگر نیز به پول و وعده های نامزدان مذکر در صحنه رقابت های انتخاباتی رای دادند.
بعضی نامزدان نقدا پول پرداخت کردند و برخی وعده پرداخت پول را دادند و در این بلبشوی انتخاباتی به گمان اینکه رفتن به مجلس به رای مردم بستگی دارد، خود را به زحمت انداختند و بسیار در این مسیر هزینه کردند.
درحالیکه در آن بالا کسانی نشسته اند و تشخیص می دهند که چه افرادی برای آینده اهداف غربی ها در این ویرانه مفید به فایده هستند و چه کسانی می توانند بظاهر چهره مخالف بخود گرفته و هیچ کاری هم از دست شان برنیاید و صرفا دو طرف منازعات را اشغال کنند تا در لابلای این منازعات و کشمکش ها به آنچه نیت و هدف غربی ها است رسیدگی شود.
قسمت جالب قضیه آنجایی بود که اکثرا باورشان شده بود که رفتن به مجلس به رای مردم بستگی دارد و حتی کسانیکه خود دستی در تنظیم تقلب ها و آگاهی نیم بندی از زد و بندهای انتخاباتی داشتند نیز مقهور این هجوم اتکا به رای مردم شدند و باور کردند که رای مردم اصل است! در حالیکه هرگز چنین نبوده و در این کشور تا سال هایی دیگر هم نخواهد بود.
در این میان عده محدودی نیز به افشاگری پرداختند که با برچسب های گوناگون از میدان بیرون شان کردند و زمینه را برای القائات روانی در راستای اهداف از پیش تعیین شده فراهم آوردند.
البته بعضی علاوه بر زد و بندهای انتخاباتی با بالاها، در پلو دادن مردم نیز ید طولایی داشتند تا در زمان برنده شدن کسی شک نکند که حساب های پشت پرده ای در کار بوده و تقلب هایی صورت گرفته است.
با این حال و روز انتخاباتی، کسانی نیز آمدند که چهره واقعی خود را بدون رنگ و لعاب و پول و پلو به نمایش گذاشتند و واقعیت وجودی خود را بر مردم عرضه داشتند که ایکاش نمی آمدند و خود را سبک نمی کردند و وزنه اجتماعی شان را با دیگر نمایندگان متقلب و هماهنگ شده به مسابقه نمی گذاشتند.
جای شرم است بر کسانیکه با وزنه های پر ابهت اجتماعی و سیاسی و مذهبی همطراز یک زن بی هویت رنگ و لعاب دار مطرود اخلاقیات و صفات انسانی و حیا، در میدان انتخابات عرض اندام کرده و اندازه آن زن و حتی کمتر از او رای گرفته باشند!
کسی نیست به اینها بگوید شما را به دموکراسی کفری و آمریکایی چه کار؟ شما بروید این صحنه های تزویر و ریا را بگذارید به اصحاب سیاسی (به معنای امروز) و خود را آلوده بازار مشاطه گران سیاست نکنید. اما کو گوش شنوا ! باشد تا اینها هم چوب دموکراسی بر بدن های نازنین شان نواخته شود تا طعم دموکراسی غربی را بهتر بچشند و قدر مردم و منزلت و جایگاه اجتماعی خود را بهتر بدانند! شاید دیگر آن زمان دیر شده باشد.
خداوند همه ما را به راه راست هدایت فرماید.