• شنبه, 01 ثور 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

طرح پشتونیزه کردن افغانستان از دهه پنجاه روی دست کارشناسان و متخصصان آمریکایی قرار گرفت

طرح پشتونیزه کردن افغانستان از دهه پنجاه روی دست کارشناسان و متخصصان آمریکایی قرار گرفت

طرح پشتونیزه کردن افغانستان از دهه پنجاه روی دست کارشناسان و متخصصان آمریکایی قرار دارد. این طرح جهت اجرای بهتر نقشه های آمریکایی در راستای تک قطبی شدن جهان به نفع آمریکا و دستیابی آمریکایی ها به معادن و ذخایر آسیای میانه و ضعیف شدن روسیه، روی دست گرفته شده است.

از اول آمریکایی ها می دانستند که افغانستان بهترین مکان برای اجرای نقشه های آنان است. به همین جهت نقشه های بلند مدت را طراحی کرده و با عملیات روانی منطقه ای بترتیب اجرا نمودند.
برخی از شخصیت های این طرح از قبل پیش بینی شده و تعیین گردیده بودند و برخی دیگر در زمان اجرای نقشه ها انتخاب شدند.

افرادی مانند زلمی خلیلزاد، علی احمد جلالی، حامد کرزی و اشرف غنی، آگاهانه در راستای منافع آمریکا هرکدام در نقش خودشان جاده صاف کن طرح های آمریکایی شدند و برخی دیگر مانند انورالحق احدی، حنیف اتمر، فاروق وردک، عمر زاخیلوال و چند تن دیگر ناخودآگاه در مقام ماموران پایین رتبه اجرایی نقشه های آمریکایی در افغانستان انجام وظیفه کردند.

طرح آمریکایی ها در حاشیه ایجاد ناامنی و رعب و وحشت، این بود که پشتون های فاشیست و سرسپرده را به عنوان سران قوم پشتون معرفی کنند و تمامی سران آگاه این قوم شریف را یکی پس از دیگری ترور و از صحنه سیاسی و قدرت قومی حذف نمایند. تا بدینوسیله هم از اختلافات درونی قبایل پشتون ها در ایجاد ناامنی بیشتر استفاده کنند و هم این قوم را بجان دیگر اقوامی که سال ها با هم زندگی کرده اند، بیندازند و بتدریج به وسیله پشتون ها بقیه اقوام را در حاشیه قرار دهند.

با این مقدمه به این نتیجه می رسیم که گام های سیاسی و عملیات روانی آمریکایی ها تا اینجا درست عملی شده و نقشه ادغام قسمتی دیگر از پشتون ها به بدنه قدرت قومی در افغانستان به مرحله زمانی اجرا رسیده است.

اگر از زوایه دیگری به قضیه نگاه کنیم، این اشرف غنی نیست که مدیریت کشوری و حکومتی ندارد، بل این سیاست آمریکایی است که هرکسی بجای وی بود باید اینگونه عمل می کرد تا در اجرای درست نقشه های از قبل طراحی شده آمریکایی ها خللی وارد نشود. پس تقصیر ها بر گردن اشرف غنی و کرزی نیست، اینها ماموران اجرای نقشه های آمریکایی هستند.

همانگونه که حکمتیار را از بدنه دولت ربانی جدا نمودند و اینک او را به عنوان یک کتله بزرگ سیاسی و قومی وارد حکومت کردند و قسمتی از سهمیه کرسی های دیگر اقوام را به وی واگذار نمودند، طالبان را نیز وارد بدنه حکومت می کنند تا قسمت دیگری از سهمیه دیگر اقوام را نیز به آنان واگذار نمایند.

آمریکایی ها در میانه این طرح، هم مخالف حکومت را پشتونیزه ساختند و هم تمام قدرت و اختیار حکومت را به پشتون های فاشیست از غرب آمده و متعصبین ناخلف این قوم اگذار نمودند و از طرفی هم تقریبا تمامی سران غیر پشتون و یا پشتون های متعهد را حذف و یا فاسد ساختند و هرکدام را به طریقی بدنام کردند.

اینک نیز می شود به این نتیجه از بازی و فریب خلیلزاد و غنی رسید، که در نخست خلیلزاد برای راضی کردن دیگر اقوام و گروه ها با آنان نشست می کند و تشکیل دولت موقت را به آنان می قبولاند و سپس با اشرف غنی هماهنگ می کند که چهره مخالف بخودش بگیرد و با نقشه آمریکایی در تشکیل دولت موقت مخالفت کند تا بدینوسیله سران دیگر احزاب و اقوام که با غنی درگیر هستند و مشکل دارند، اینجا نیز از در مخالفت با غنی درآمده و از طرح تشکیل دولت موقت پشتیبانی نمایند. همانگونه که کرزی سالها با چهره دروغین مخالفت با آمریکایی ها درآمد و بسیاری از جمله ایران را کامل و تا حدی روسیه و هند را نیز فریب داد.

به تمامی سران و بزرگان احزاب و اقوام توصیه می کنیم که کمتر به منافع شخصی و وعده های دروغین آمریکایی دلخوش کنند و بیشتر به دور دست ها و آینده این سرزمین و فرزندان این مملکت بنیدیشند.

خداوند به همه ما توان درست دیدن و درست اندیشیدن و درست عمل کردن را عنایت بفرماید.
و من الله التوفیق

  پربازدید ترین