آزادی یا تسیلم و اسارت!
از دیشب تا حالا بر این باور بودیم که قوماندان علیپور آزاد شده است؛ اما با انتشار این سند و تعهّد، آشکارا معلوم گردید که علیپور رسماً و قانوناً، تسلیم و اسارت را پذیرفته است:
1) علیپور در این تعهدنامه، خود را خطاکار و گناهبار خوانده، رسما تقاضای عفو و بخشش کرده است. درخواست عفو، دقیقاً به معنای قبول مجرمیت است؛
2) علیپور رسماً پذیرفته که خلع سلاح شود و تمام تسلیحات و امکانات خود را به دولت تحویل دهد؛
3) قوماندان شمشیر رسماً پذیرفته است که اعمال و افعالِ گذشتهاش را تکرار نکند؛
4) علیپور رسماً پذیرفته است که پس از این مطیع دولت و قانون باشد و به حیث یک «سرباز» در خدمت حاکمیت باشد؛
5) رسماً پذیرفته است که در ادامهی تحقیقات و محاکمه، با دستگاههای امنیتی و عدلی همکاری کند؛
6) رسماً پذیرفته است که در کابل، تحت نظر (زندانی غیررسمی) باقی بماند و بدون اجازۀ دستگاههای امنیتی و عدلی از کابل خارج نشود.
با این اوصاف، آیا تعهّد و الزام و خواستهای مانده است که علیپور آن را نپذیرفته باشد؟
با این وجود، آیا سخن گفتن از «آزادی» علیپور، بینهایت مضحک و مبتذل نیست؟ اگر آزادی اینگونه هست، پس اسارت و قید و بند چگونه است؟
آیا این بود ثمرۀ خونِ هفت قربانی و صدها مجروح و مصدوم؟