بیداری اسلامی؛ تقابل اسلام و غرب برمبنای اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)
تاریخ جوامع اسلامی تا کنون با نهضتها، جریانهای فکری و جنبشهای مختلفی رو به رو بوده است. به دلیل وجود بحرانهای داخلی که حول استبداد و استعمار در این کشورها شکل گرفته بود جریان اصلاحی برخاسته از زمینههای مذهبی و فرهنگی این کشورها پدید آمد. این جریان که ماهیتی اسلامی داشت در دهههای اخیر برجستگی خاصی پیدا کرده است. بحران داخلی جوامع مسلمان و نفوذ و سلطه استعمار بر فراز و نشیب این جریان افزود. بررسی جریان بیداری اسلامی بیانگر هویت تقابلی این جریان در برابر غرب است که موجودیت آن را شکل داد و اعتراضها و خیزشهایی را بر این اساس شکل داد. این تحولات که در غرب از آن به عنوان بهار عربی یاد شد؛ آغاز نوینی برای موج بیداری اسلامی گردید. اتفاقاتی که خود تقابل دو جریان اسلامی و غربی را به رخ کشید. تقابلی که تحولات جهانی را تحت تأثیر خواهد گذاشت. افول غرب به عنوان یکی از نتایج این تقابل مطرح است و به عنوان اثرگذاری بیداری اسلامی بر تحولات جهان غرب مسأله اصلی این مقاله را شکل داد. در همین راستا این مقاله با روشی توصیفی -تحلیلی به بررسی این موضوع خواهد پرداخت.
شاید بتوان با توجه به تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر مسیر پر نشیب و فراز بیداری اسلامی، اندیشه امام خمینی(ره) را به عنوان یکی از مهمترین اندیشههایی دانست که توانست از عرصه نظر تا عمل حرکت کند و حتی الگویی حکومتی بر مبنای اصول مذهبی را ارائه دهد. امام که خواهان تغییر وضع موجود و تبدیل آن به نظمی مطلوب از طریق دگرگونی بنیادین در ساختار سیاسی - احتماعی و تحولی عمیق در باورهای ملت ایران بود با تکیه بر ارزشهای اسلامی و وحدت کلمه، حرکتی را پایهریزی کردند که اولاً سازمان یافته ثانیاً زیربنایی و ثالثاً در برگیرنده حداکثر نیروهای اجتماعی باشد. اندیشه امام خمینی(ره) حول محوریت اسلام و تبدیل آن به یک برنامه عملی محرک و تعیین کننده میگردد. این اندیشه بر نفی سلطه غرب، مبارزه با استعمار، وحدت جهانی مسلمین و ایجاد یک حکومت جهانی شکل گرفت. در اندیشه امام(ره) سایر مفاهیم در راستای تبیین و تعیین این محورها معنا مییافتند. برای نمونه امام خمینی(ره) معتقد بودند که شهادت نه تنها موجب تحول در داخل و نیز در استراتژی دفاعی دولت اسلامی میگردد که موجبات ایجاد موج اسلامگرایی و آزادیخواهی را در جهان فراهم خواهد آورد. بدین ترتیب روحیه شهادتطلبی موجب تحکیم جایگاه و موقعیت مستضعفان، آزادیخواهان و مسلمانان در جهان و احیای اسلام به عنوان جبههای ثالث و تعادل بخش در نظام بینالملل و حاکمیت مستضعفان بر جهان خواهد شد.
امام خمینی(ره) انقلاب ایران را به عنوان مقدمه حکومت جهانی اسلامی میدانستند و از مهمترین دستاوردهای اسلامی قیام را «ایجاد پیوند و ارتباط هرچه بیشتر بین شیعه و سنی و تشکل آنها به عنوان یک نیروی واحد و قدرتمند جهانی در برابر قدرتها» میدانست و بنابراین اعتقاد داشت انقلاب اسلامی ایران میتواند با صدور ارزشهای خویش در جهت بیدارسازی و آگاهی مسلمانان جهان گام بردارد و بدین ترتیب به ارائه چهره واقعی از اسلام اهتمام ورزد. دشمنشناسی و استکبارستیزی از مهمترین مفاهیم سیاسی در اندیشه امام(ره) است که بر مبنای آیهی قرآنی «و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» و اصل نفی سبیل، بر آن تأکید دارد و به توصیهی مبارزه با آن در قالب استعمار میپردازد: «از اصول مهم است که مسلمین نباید تحت سلطهی کفار باشند. خدای تبارک و تعالی برای هیچ یک از کفار، سلطه بر مسلمین قرار نداده است و نباید مسلمین این سلطهی کفار را قبول بکنند».
«ما باید سالهای طولانی زحمت و مشقت بکشیم یا از فطرت ثانی خود متحول شویم و خود را بیابیم و روی پای خویش بایستیم و مستقل گردیدیم و دیگر احتیاجی به شرق و غرب نداشته باشیم و ... اگر این مهم را انجام دادیم، مطمئن باشید که هیچکس و هیچ قدرتی نمیتواند به ما ضربه بزند. اگر ما از نظر فکری مستقل باشیم آنها چگونه میتوانند به ما ضربه بزنند». او بر حفظ قدرت خود در برابر این قدرتهای بیگانه تأکید میکند: «مسلمین ... دنبال این نباشند که در آغوش آن یکی برویم برای نگهداری ما از آن یکی، خیر، همه گرگ هستند و همه شما را میخورند. باید خودتان را حفظ کنید.» امام خمینی(ره) بر ارتباط کشورهای مسلمان به منظور تحکیم وحدت بین ملتهای اسلامی تأکید داشتند تا از این رهگذر قدرت معنوی اسلام در عرصه بینالمللی به منصه بروز و ظهور برسد. «از سوی دیگر تجمعات اسلامی همچون حج، به مثابه کنگره بینالمللی مورد تأکید ویژه قرار گرفت چرا که این گونه اجتماعات وسیع، زمینه را برای تبادل نظر و گفتگو فعال شدن پایگاههای اسلامی و همبستگی و اتفاق میان مسلمانان جهان فراهم میکند و برائت و بیزاری آنان را از اقدامات مداخله جویانه قدرتهای استکباری فراگیر میداند».
در عمل نیز امام خمینی(ره) به منظور ترویج اندیشه آزادی حمایت از نهضتهای آزادیبخش و جنبش مستضعفان را در مناطق مختلف جهان وجهه همت خود قرار داده بودند و وظیفه نظام اسلامی میدانستند که برای نجات ملل تحت ستم و مستضعف تلاش کند تا از این رهگذر بسیج انقلابی طرفداران عدمتعهد به دو بلوک شرق و غرب در سراسر گیتی تحقق یابد و هستههای مقاومت در تمامی جهان به وجود آید تا قدرتهای استکباری به سرشکستگی سوق داده شوند: «شما ای جنبشهای آزادیبخش و ای گروههای در خط به دست آوردن استقلال و آزادی! به پا خیزید و ملتهای خود و ملل اسلامی را هشدار دهید که زیر بار ستم رفتن بدتر و قبیحتر از ستمکاری است». در میان اندیشه امام، مبارزه برای رهایی قدس از جایگاه ممتازی برخوردار است، مسأله قدس توسط امام به محوری مهم برای جریان بیداری اسلامی بدل شد، در واقع نمود وحدت، مبارزه با استعمار و توسل به مذهب همه در رهایی قدس عینیت یافت. «این تکلیف همه مسلمین است که قدس را آزاد کنند و شر این جرثومه فساد را از سر بلاد اسلامی قطع کنند.»
شاید تمایز امام خمینی(ره) در جریان اندیشهی بیداری اسلامی، توجه به احیای اندیشه حکومت اسلامی و رهبری دینی است. امام ابتدا در حوزه نظری و در کتاب ولایتفقیه خود به تبیین نظری ضرورت حکومت اسلامی پرداخت و سپس در حوزه عمل به عینیت بخشیدن به این نظر همت گمارد. در این راستا ایشان بر تقویت عدمجدایی دین از سیاست تأکید کردند: «اسلام دین سیاست است، دینی است که در احکام آن در مواقف آن سیاست به وضوح دیده میشود». امام تشکیل حکومت را از وظایف مهم و اصلی علمای برجسته میداند. بدین معنا که اداره صحیح امور مردم و محو ظلم باید به رهبری نیروهای مذهبی صورت گیرد، بدین ترتیب نظریه ولایتفقیه امام سرکلید تمایز نظری و عملی امام از دیگران میشود: «ائمه و فقهای عادل مؤظفاند که از نظام و تشکیلات حکومتی برای اجرای احکام الهی و برقراری نظام عادلانه اسلام و خدمت به مردم استفاده کنند. صرف حکومت برای آنان جز رنج و زحمت چیزی ندارد منتها چه بکنند مأمورند انجام وظیفه کنند. موضوع «ولایتفقیه» مأموریت و انجام وظیفه است».
سیر تفکر بیدارگرایان اسلامی، نشان از مقابلهای اندیشهای داشت که اگر در شرایط اولیه خود بعدی دفاعی داشت به تدریج به ایجاد یک پایگاه دراندیشه امام(ره) تبدیل شد که در برابر غرب و نیروهایش به تکوین جریانی غرب ستیز منجر شد که میتواند آینده معادلات جهانی را در تقابل دو جریان اسلامی و غربی شکل دهد. این مسأله در دوران رهبری آیتالله خامنهای با تأثیرگذاری جریان بیداری اسلامی در نقشه نوین خاورمیانه تحقق یافت. مرور دوران پس از رحلت امام خمینی(ره) نشان میدهد با آغاز رهبری آیتالله العظمی امام خامنهای، تلاش در جهت تداوم و استمرار انقلاب اسلامی به عنوان مؤلفهای در جهت بیداری اسلامی ادامه یافت.