• شنبه, 01 ثور 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

26 دلو سالروز خروج شوروی از افغانستان: خروجی که پایان جنگ را به ارمغان نیاورد

26 دلو سالروز خروج شوروی از افغانستان: خروجی که پایان جنگ را به ارمغان نیاورد

اگرچه نیروهای ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی که در 3 جدی سال 1358به افغانستان تجاوز نظامی گسترده انجام داده بودند پس از 9 سال حضور در 26 دلو 1367 با ناکامی کشور را ترک کردند اما جنگ پایان نیافت و تداوم آن به حضور آمریکا انجامید که تا امروز ادامه دارد.

 26 دلو مصادف با سالروز خروج نظامیان اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان پس از 9 سال اشغال یک روز ملی و جشن پیروزی افتخار آمیزی برای ملت افغانستان بود اما خودخواهی و قدرت طلبی گروه های مختلف مجاهدین این پیروزی را به شکست سخت مبدل کرد.

هرچند از خروج نظامیان ارتش سرخ از افغانستان 30 سال می گذرد اما تحولاتی که در این مدت در افغانستان از اثر تداوم جنگ بوجود آمده است همه را به حیرت انداخته است.

فرماندهان و افرادی که خود زمان از نامداران جهادی علیه ارتش سرخ بودند و دل به همکاری و حمایت آمریکا بستند با گذشت 18 سال به نتیجه مطلوب نرسیدند و امروز برای یافتن گم شده خود که همانا صلح پایدار است، بار دیگر به دروازه روسیه برای یافتن آن رفتند.

نشستی که با حضور طالبان و شماری از فرماندهان جهادی و رهبران سیاسی کنونی افغانستان در مسکو برگزار شد، به گفته شرگت کنندگان در ظاهر نتیجه ای رضایت بخش داد که همه شرکت کنندگان از آن ابراز رضایت کرده و خواستار تداوم آن در کشورهای دیگر شدند.

ارتش سرخ افغانستان را ترک کرد اما پیامدهای بد آن تاکنون ادامه دارد و افغانستان در آتش جنگ و ناامنی می سوزد که هرکسی از این روند تفسیر خود را دارند.

به مناسب سالروز خروج ارتش سرخ شوروی از افغانستان تفسیرهای زیادی صورت گرفته است که برخی از کارشناسان براین باورند، آن پیروزی برآمده از حمایت ابرقدرت غرب یعنی آمریکا برای شکست رقیب بین المللی خود در باتلاق افغانستان بود که این یادآوری، منصفانه نیست، زیرا بودن آن شجاعت، مقاومت و از خود گذشتگی که در پشت هر سلاح برای رسیدن به پیروزی لازم است، یک عنصر اصلی می باشد، در غیر این صورت هزاران تُن مهمات نیز بدون حضور تنها یک سرباز هم نمی تواند موجب فرار دشمن شود.

وقتی آخرین سرباز شوروی در 26 دلو سال 1367 خورشیدی به فرمان رهبرانش از روی پل «حیرتان» در ولایت «بلخ» در شمال کشور گذشت و وارد قلمرو شوروی آن زمان در کشور کنونی ازبکستان شد، موج شادی ملت مسلمان افغانستان را از بابت شکست اشغالگران کمونیست و دولت وابسته آنها فرا گرفت و افقی روشن از داشتن کشوری آزاد ، مستقل و توانمند در منظر این مردوم افغانستان نمایان شد.

این شادی متاسفانه دوام نیاورد و با بروز رخدادهایی پی در پی این پیروزی شرین، تلخ گشت به گونه ای که هزینه آن اشتباهات را مردم افغانستان تا امروز نیز پرداخت می کند.
حکومت طرفدار شوروی به رهبری «نجیب الله» تا سال 1371 ادامه یافت و در حمل همان سال سقوط کرد و مجاهدین به قدرت رسیدند.

با تأسف که رهبران مجاهدین کشور شیفته قدرت شدند و به پیامدهای خطرناک آن فکر نکردند و هرکدام برای گرفتن قدرت بیشتر وارد میدان نبرد دیگر بین خود شدند که این جنگ باعث ظهور طالبان گردید و این گروه تا امروز هم در کوهپایه ها با نیروهای دولتی در نبرد هستند.

مجاهدانی که سال ها در برابر مجهزترین ارتش جهان ایستاده بودند و آن را به زانو درآوردند، نتوانستند در برابر دشمن بزرگتری که خانه در نفسانیت زیاده طلبی بشری داشت، پیروز شوند و در فرآیند ایجاد نظام سیاسی و ترسیم چارجوب های قدرت شکست خوردند و کار به درگیری های خانمان سوز داخلی رسید.

مهم ترین احزاب سیاسی و نظامی کشور که بر سر بدست آوردن قدرت در کابل با یکدیگر منازعه داشتند، حزب جمعیت اسلامی به رهبری «برهان الدین ربانی» با اکثریت تاجیک تباران، «احمد شاه مسعود» به عنوان فرمانده شورای نظار متشکل از ائتلاف فرماندهان نظامی گروه های مجاهد، حزب اسلامی به رهبری «گلبدین حکمتیار» با اکثریت پشتون ها، جنبش ملی اسلامی به رهبری جنرال «عبدالرشید دوستم» از اقوام ازبک و احزابی از هزاره ها بود.

نقش گلبدین حکمتیار به عنوان متولی نخستین حزبی که قاعده تقسیم قدرت را نپذیرفت در این مقطع زمانی پررنگ است؛ او با پناه بردن به دامن همسایه جنوبی و اعلام مخالفت با ساختار حکومت انتقالی مجاهدان و حمله به کابل در عمل راه شروع درگیری های خانگی را برای چندین سال پایه گذاری کرد.

این آشفتگی داخلی مردم را به ستوه آورد و در عمل زندگی عادی آنها را مختل کرد و میلیون پناهجوی کشور که به خارج فرار کرده بودن حتی با گذشت حدود پنج سال از خروج اشغالگران جایی برای بازگشت نداشتند و این بستری شد برای تولد طالبان.

اگر چه جنگجویان گروه طالبان در زمان مبارزه با شوروی به این نام وجود نداشتند و در جمع همین احزاب فعالیت می کردند اما با تأسیس گروه جدیدی به نام طالبان و شعارهای اسلامی که در یک دست قرآن گرفته و در دست دیگر سلاح، طی یکسال نیروی بزرگی را از بین احزاب جذب و وارد میدان نبرد با دیگر گروه های مجاهد شدند.

این گروه به طور رسمی در سال 1994 میلادی به عنوان گروه ناجی برای مردم خسته از دو دهه جنگ بدون دستاورد ظهور کرد و با شعارهای جذاب عدالت و قانون با معیار اسلامی توانست بسرعت بر 95 درصد خاک کشور مسلط شود.

در گیرودار جنگ های گروه های مجاهدین با طالبان و جنگجویان تامین شده از دلارهای کشورهای عربی که به نام «جهاد» وارد کشور شده بودند، فضا مساعد شد تا فعالیت تروریستی گروه هایی مانند القاعده حوزه نفوذ خود را به محدوده کشورهای غربی افزایش دهند و با استفاده از پایگاهی که بدون هیچ مسئولیتی در اختیار داشتند داستان حمله به آمریکا را به نام خود ثبت و فرصت را برای حمله نظامی آمریکا و «ناتو» به افغانستان فراهم کنند.

اگر چه هنوز هم بسیاری از آگاهان سیاسی بر این باورند که اجازه خلق القاعده و چشم پوشی از رشد آن و اغماض در برابر فعالیت های تروریستی آنها در خاک آمریکا و دیگر کشورها یک تصمیم برنامه ریزی شده از سوی کاخ سفید بوده و هست اما، چگونگی آن در این بحث مهم نیست، بلکه بیشتر اثر اقدامات آنها بر روند وقایع مد نظر است.

آمریکا به بهانه حمله القاعده به مرکز تجارت جهانی که در 11 سپتامبر سال 2001میلادی انجام شد در اوایل سال 2001 به افغانستان حمله کرد تا مسئولان حمله به آمریکا را که به ادعای آنها در قلمرو حکومت طالبان بودند و آنها از تحویل متهمان اجتناب می کردند، دستگیر و مجازات کند.

امروز از آن زمان 18 سال می گذرد، تا هنوز هم دامنه جنگ پایان نیافته است و هر روز کشورمان قربانی جنگ، حملات انتحاری، انفجار و حملات هوایی آمریکا با هم پیمانان غربی آنهاست.

با حمله نظامی آمریکا نه تنها القاعده و طالبان نابود نشد، بلکه اکنون با ادعای مقامات دولتی اکنون گروه های تروریستی موجود در افغانستان به 20 گروه رسیده و دامنه حملات هم وحشیانه تر شده است که از مراکز آموزشی، مساجد، مراکز ورزشی و هرجای که جمعیتی وجود داشته باشد، بدون هیچگونه ملاحظه ای هدف قرار می گیرند.

اما در سال های اخیر تلاش های دولت برای رسیدن به صلح با طالبان افزایش یافت اما هر بار که دولت وحدت ملی از طالبان خواست که با آنها وارد گفت وگو شده و جنگ جاری را به پایان برسانند، طالبان خواستار مذاکره با آمریکا شد و از گفت وگو با دولت خودداری کرد.

از اول سال 1397 که آمریکا به خواسته طالبان تن داد و برای صلح افغانستان گام برداشته است تاکنون نشست های متعددی پنهانی با گروه طالبان برگزار کرده و پنجمین نشست آنها قرار است بزودی در قطر برگزار شود.

با گذشت یک سال از تصمیم آمریکا برای صلح با طالبان هنوزهم چشم انداز صلح و امنیت روشن نیست و طالبان حاضر نشده است که با دولت گفت وگوی مستقیم انجام دهند و آمریکا را طرف اصلی خود در این مذاکرات می داند.

مردم که از جنگ چهل ساله در کشور بشدت خسته شده اند و قربانی های بیشماری خواسته وناخواسته داده اند، انتظار صلحی را می کشند که باردیگر منجر به درگیری با نام های جدید در کشور نشود اما این خواسته مردم هنوزهم در هاله ای از ابهام قرار دارد و روشن نیست که پایان روند کنونی صلح به چه چیزی منجر خواهد شد.

  پربازدید ترین