سیدِ هزاره بودن، بد بود که قوم سادات شدید؟
سادات گرامی معذرت میخواهم.
یعنی ما تا این حد بد بودیم که سادات گرامی، تلاشکردند، مبارزه کردند و حتی به خیابانها ریختند تا دیگر سیدِهزاره نباشند.
من که گیج شدم. ولی فکر میکنم این جماعت ارجمند پس از فرمان رئیس جمهور؛ سه راه بیشتر ندارند:
الف) سید خودشان شوند. این فرضیه بی مفهوم است. آدم سید خودش باشد که چه شود؟
ب) دست از سیادت بر دارند. این فرضیه هم توجیه ندارد. چطور ممکن است آدم تلاش و مبارزه کند که دیگر سید نباشد؟
ج) سید کدام قوم دیگر شوند. این فرضیه عملا ممکن نیست. چون همهی اقوام از خودشان سید دارند.
حالا اگر فرمان رییس جمهور صادر شود، برخورد سادات عزیز با هزارهها چگونه خواهد بود؟ اگر یک هزاره خواهش کند که آغا صاحب تشریف بیارید در صدر مجلس، ایشان قبول نخواهد کرد و خواهد گفت که من دیگر سید شما نیستم؟ راستی پیوند مراد و مریدی کلا به هم خواهد خورد؟ اصلا به هزارهها اجازه خواهند داد که به مزار سید احترام بگذارند؟
تکلیف این گویش مشترک چه خواهد شد؟ سادات گرامی گویش مستقلِ متمایل به لهجهی عربی برای خودشان اختراع خواهند کرد؟ یا رییس جمهور دستور خواهد داد که هزارهها دنبال لهجهی تازه باشند؟
نکند این متفکر دوم دستور بدهد که هزارهها حق ندارند در عزای جد و جدهی سادات، سیه بپوشند. سوگواری کنند. بر سر و سینه بزنند. به عتبات عالیات مشرف شوند. از این آدم شک نیست.
وای! نکند دیگر سیدلشمک دید و نخواند. سید انور، دمبوره ننوازد. سید ابوطالب مظفری، سید ضیا قاسمی، سید اسحاق شجاعی، سید نادر احمدی، سید زکریا راحل و ... زبانم لال...
وای! ایستگاه توحید را رد کردم. خلاصه، اگر دوستان به خاطر سیدِ هزاره بودن، اذیت شده اند من عذرخواهی میکنم.
علی مدد رضوانی