• جمعه, 07 ثور 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

سید، هزاره یا سیدِ هزاره

فرآیندی که از اواخر سال 95 برای "تثبیت قومیت سادات" در تذکره الکترونیکی شروع و در الیوم 24حوت 1397فرمان تقنینی اش از جانب رئیس جمهور نشرگردید بعضی سردرگمی ها، شکررنجی ها، دلسردی هانسبت به سادات و احیانا طعنه و کنایه ها به ایشان را درپی داشته است.

من به عنوان کسی که تقریبا ازآغاز فرآیند در جریان امر قرار داشتم و از طرفی نگرانی های جامعه خود را نسبت به این امردرک کرده و نمی توانم به راحتی از کنارآن بگذرم برخود لازم دانستم که سطوری چند را بنگارم. (منظور از سادات در این نوشتار، سادات اهل تشیع می باشد که در بین قوم هزاره زندگی می کنند.)

به لحاظ هویتی سادات از هزاره ها قابل تفکیک نیستند. عناصری چون مذهب، فرهنگ،زبان،تاریخ، سرزمین،دغدغه ها،خویشاوندی و تا حدودی از فیزیک آن چنان آنها را در یکدیگر تنیده که عملا جدایی آنها از یکدیگر امکان پذیر نیست. بنابراین سادات را از نظر "هویت" (صفات اکتسابی)هزاره می دانیم اما از نظر "قومیت"(صفات انتسابی و ژنتیک) مسلم است که آنها هزاره نیستند وقومیت مشخص خود را دارند..آنچه که امروز در بحث تذکره های الکترونیک مطرح شده درج کلمه قومیت است نه هویت.

طرح موضوعاتی ازقبیل اینکه:سادات تا قبل ازاین هم سید بودند،بلی بودند ولی بحث تذکره های برقی پیش نیامده بود و پس از طرح این بحث یک علامت سوال مهم ایجاد شدکه ما در محل قومیت چه بنویسیم؟پشتون،تاجیک، هزاره یا...

همان طور که گفته شد به لحاظ قومیت سادات هیچ کدام از اینها نیستند ومثل این می ماند که هزاره هایی که دربین تاجیک ها زندگی کرده اند و سنی شده اند قومیت خود را تاجیک اعلام کنند که این درست نیست.

بعد از یک کار و تلاش شبانه روزی تقریبا 30 ماهه که استارتش را" مرحوم انوری" زدو در ادامه دریک حرکت ملی وحتی فراملی بزرگان وبطور حیرت انگیزدربین جوانان شکل گرفت وبا جمع آوری چندصدهزار امضا از شهرهای مختلف جهان و درنهایت با مساعدت معاون صاحب اقای دانش و رئیس جهمورآقای غنی به بار نشست.

درج نام قومیت فقط در تذکره الکترونیک است و هیچ اتفاق نگران کننده و جدایی افکنانه ای بین سادات و هزاره نخواهد بودو صرفادر بین جامعه هزاره به عنوان یک هویت کل،سادات یک قومیت مشخص خواهدبود.

به باور نگارنده این مساله نه تنها تهدید نبوده بلکه این تعدد قومی فرصتی است که به پویایی و تحرک و نیز "وزن سیاسی" جامعه هزاره کمک خواهد کرد. جامعه هزاره اگر می خواهددر معادلات سیاسی حرفی برا گفتن داشته باشد باید آنقدر ظرفیت و پذیرش خود را بالا ببرد تا بتواند قومیت ها و حتی خرده هویت ها دیگر را در بین خود به عنوان واحدهای مستقل بپذیردوازاین ظرفیت به عنوان وزنه در چانه زنی های سیاسی کمک بگیرد.

امروز می بینیم که در بین پشتون ها،اقوامی دیگر نورستانی ها، بلوچ ها، پشه ای ها، گجری ها، براهویی ها هستندکه نامشان در قانون اساسی وجود دارد اما پشتون ها چنان ظرفیت سازی کرده اندکه این اقوام در عین موجودیت با پشتون ها ممزوج گشته اندودرتصمیمات کلان معمولا "پشتون" شناخته می شوند.

اکنون لازم است به یک واقعیت تاریخی که ضرورت درج قومیت را دوچندان می کرد اشاره کنم تا"برای تاریخ" مسئول نباشم.

جریان خزنده ای که از اوایل دهه50وبا هجمه قرار دادن"سیادت"شروع شدآنقدر قوی و فربه شدبه طوری که در جریان جنگ های داخلی و با ورود چپی ها به صفوف مجاهدین یکی از احزاب به هدف قرار گرفتن"تشیع" منجر شده و آرام آرام "هویت شیعی" را به "هویت هزارگی" تبدیل کردند و عناصر شیعی را برایش معادل های هزارگی جعل نمودند. با به قدرت رسیدن احزاب در مناطق مرکزی برعلاوه تهدیدات روانی خطر حذف فیزیکی این قوم سادات به صورت یک خطر جدی احساس می شد.قلم به دستانی معلوم الحال با انکارحضورو موجودیت سادات در افغانستان ونیزتوهین،تحقیر، فحاشی و هتاکی درحجم گسترده ای از تبلیغات برعلیه سادات ادبیات و گفتمان عمومی هزاره ها را به یک جو مسموم و پر نفرت نسبت به سادات تبدیل نمودندبه طور ی که انکار هویت سادات به حذف شخصیتها و اشخاص این قوم انجامیدگزارش هایی از قتل،حبس،لت و کوب،کوچ اجباری، غصب زمین نسبت به این قوم در سالهای دهه60 و 70 در هزاره جات و کابل وجود داردکه در صورت لزوم با شما شریک می سازم. (خواننده فهیم می داند که صحبت ازعده ای معلوم الحال با برنامه ای مشخص می باشد و به هیچ عنوان بدنه مومن و صدیق جامعه هزاره مقصود نیست).

با آمدن نظام جدید بعد طالبان و نگارش قانون اساسی انتظار می رفت که نام سادات به عنوان یک قومیت مستقل درآن درج شودتا دست کم نام این قوم از نظر حقوقی تثبیت گردد ولی بخاطر بعضی مصالح این کار صورت نپذیرفت و یک فرصت طلایی از بین رفت.اگر چنانچه دراین مقطع که نام قومیت ها در تذکره درج می شود قومیت سادات درج نشود یک سوال اساسی پیش می آید.

سیدی که دربین هزاره ها زندگی می کندو با یک دستگاه تبلیغاتی جهنمی هویتش انکار شده( اصلا در افغانستان سیدی وجود ندارد)واز طرفی در قانون اساسی هم از سادات نامی برده نشده ودر تذکره ها هم قومیت شان درج نشده پس این افراد "مجهول الهویه" کیانند؟

پاسخ ما به نسل های آینده مان چیست؟آیا آنان نخواهند گفت ما که هستیم و شما پدرانی که در آن فرصت طلایی زندگی می کردید چا برایمان این میراث سردرگم را باقی گذاشتید؟! مردمانی که موجودیت شان توسط همسایه های دیوار به دیوارشان انکارشده،درقانون اساسی نامی از آنها برده نشده ودر تذکره ای که نام تمام اقوام وجود دادر از آنها خبری نیست تنها یک پیشوند سید که آنهم یا بخاطر سیاسی کاری برای جلب رای در تکت های انتخاباتی و یااز ترس توهین و تحقیرها و یا بخاطر ژست روشنفکری کم کم برداشته می شود پس از سیادت در آینده چه باقی خواهد ماند.

ازسویی دیگر "گفتمان" در افغانستان سیدی وجود ندارد یک پیام بسیار خطر ناک دیگر هم در بر دارد. اینکه سیدی وجود نداردیعنی اگر توانستی آنها را ازبین ببر پیگردی هم وجود نخواهد داشت چون آنها ازابتدا نبوده اند.

ببینید دوستان این چنین است که مساله قومیت با موجودیت گره می خورد.باید مبارزه کرد نه برای سیادت بلکه برای زنده ماندن.

همان طور که استاد مزاری سالها برای همین مقصود گلو پاره کردو قومیتش را فریاد زد وجانش را سر همین راه گذاشت که ثابت کند " ما هستیم"و گفت" حق خواستن به معنی دشمنی با کسی نیست"باید به سادات نیز این حق را قائل شد که از "موجودیت" به خطر افتاده شان دفاع کنند و ثابت کنند که هستندو گرنه به راحتی حذف می شوند.

بیایید تفاوت ها،اختلاف سلیقه ها، گونه گونی را در قالب یک کل منسجم بپذیریم و بدانیم که در یک نورسفید مطلق هم طیف های رنگی با طول موج های متفاوت حضور دارند.

تاکید دوباره من بر این است که سید و هزاره جداشدنی نیستند و درج یک کلمه آنها را ازهم جدا نخواهند کرد واین آمیختگی تا حدی عمیق است که به واقع می توان به سیدهای جامعه هزاره اینگونه عنوان داد: سیدِهزاره ولی با خرده هویت مستقل.

سید یاسر روشن

  پربازدید ترین