آیا آقای سرور دانش می داند که هزاره ها از ادارات دولتی جاروب شده است؟
آقای سرور دانش به نمایندگی از هزارهها در پست معاونیت دوم ریاست جمهوری تشریف دارد که متاسفانه در پیش چشمان ایشان اشرف غنی احمدزی هزارهها را از ادارات دولتی به کلی جاروب کرد که دگر هزارهها در کادر رهبری تمام ارگانهائی دولتی اعم از ملکی، نظامی و دیپلماسی به صفر تقرب یافته و به ذربین و دوربین هم دیده نمی شوند.
آقای دانش شاید یک شخصیت فرهنگی باشد که به درد سیاست نمیخورد، ایشان نه از بازی سیاست و نه هم از قاعده بازی با سیاست با خبر است، آقای دانش نه شجاعت سیاسی دارد و نه هم توانایی رهبری سیاست را دارد وقت که آقای دانش نتواند در پست معاونیت ریاست جمهوری از پسر خود به نام کاظم دانش حمایت کند چه گونه می تواند از حق و حقوق هزارهها حمایت کند.
کاظم دانش شخص با سواد، مؤدب و با داشتن تحصیلات عالی در بست مشاور وزارت فواید عامه در زمان محمود بلیغ کار می کرد وقت که یما یاری وزیر فواید عامه شد هزارهها را از کادر رهبری وزارت بیرون انداخت که کاظم دانش نیز در میان آنها بود و این کار نمی توانست بدون مشوره اشرف غنی احمدزی باشد که دفتر دانش با تلاش بسیار نتوانستند کاظم دانش را در وظیفه اش ابقا نمایند تا بالاخره با صدها تلاش کاظم دانش به صفت مامور عادی در وزارت خارجه به کار گماشته شد.
آقای دانش در مدت کار خود نتوانست اندک ترین کمک را به ولایت عقب نگه داشته شده دایکندی نماید بلکه حتی نتوانست در ولسوالی اشترلی دایکندی که خود از آن است نزاع محلی و جنگ دراز مدت خانواده مبلغ را رهبری و خاموش نماید و این جنگ ده ها نفر را به کام مرگ برده است و هنوز هم ادامه دارد.
آقای دانش اگر شجاعت سیاسی و توان رهبری را می داشت نه تنها از حقوق هزارهها بلکه می توانیست از حقوق تمام اقوام کشور دفاع نماید زیرا بعد از خلع قدرت جنرال دوستم و بیرون راندن احمدضیا مسعود از ارگ آقای دانش به صفت ستون فقرات ارگ به حساب می آمد که به سادگی می توانست جلو تک قومی شدن قدرت را بگیرد و یا اینکه با استعفا دادن مشروعیت نظام تک قومی اشرف غنی احمدزی را از بین ببرد که بدون سرور دانش دگر ستون فقرات حکومت تک قومی می شکست و دوام آن ناممکن بود.
سرور دانش نه تنها قابل انتقاد است بلکه دوره سرور دانش به مثابه دوران سیاهی هزارهها، حذف هزارهها از بدنه دولت، توهین و تحقیر هزارهها در ابعاد مختلف ثبت تاریخ خواهد گردید زیرا وضعیت هزارهها فعلاً بگونه ای است که هیچ چیزی برای از دست دادن ندارند چون همه چیز را از دست داده اند و اگر چیزی مانده باشد آن هم ستاره افغان و چند تا کافه رستوران زیر نام مدنی در غرب کابل است که بگذارید همانها را هم بگیرند لذا دفاع از دانش دفاع از حذف هزارهها است.