ناکارآمدی استراتژی صلح با طالبان
حمله گروهک سفاک طالبان بر مرکز فرماندهی امنیه ولایت بغلان و شهید و زخمی ساختن دهها تن از نیروی امنیتی کشور، بیانگر تداوم ناکامی استراتژی صلحطلبی دولت در برابر طالبان است.
این استراتژی تا کنون ناکام بوده و برای همیشه ناکام خواهد بود؛ بهدلیل اینکه ماهیت و سرشت طالبان با جنگ است و تغییر ماهیت این گروه تمامیتخواه غیر ممکن است. گروه طالبان برای جنگ تشکیل گردیده، برای جنگ مأموریت یافته و برای تداوم جنگ امکانات دریافت میکنند. روزی که طالبان به صلح تن دهند، دیگر طالب نیست؛ یا دولت و نظام سیاسی کنونی، دیگر این دولت و نظام نخواهد بود. تجربه بیستوپنج سال گذشته نیز ثابت کرده است که طالبان از آغاز پیدایش تاکنون هیچگاهی به ندای صلحطلبی دولت، احزاب و جریانهای سیاسی و نهادهای مردمی پاسخ مثبت ندادهاند و پس از این نیز به صلح تن نخواهند داد.
اگر روزی، یک بخشی از نیروی طالب به صلح تن دهند، بخش دیگر به بهانهی دیگر، آتش جنگ را شعلهور نگه خواهند داشت. بنا بر این، منطق سیاسی ایجاب میکند، وقتی یک راهبرد/ استراتژی جوابگو نیست و بارها شکست آن آزموده شده است، باید به تغییر سیاست اقدام نمود.
عقلانیت سیاسی حکم میکند که دولت افغانستان استراتژی خود را از صلحطلبی ناکارآمد، به استراتژی جنگی و تقویت بیش از پیش نیروهای دفاعی کشور تغییر دهد. همان امکاناتی را که در جهت صلحطلبی ناکام مصرف میکند و در واقع به هدر میدهد، همان امکانات را در جهت تقویت مراکز نظامی و امنیتی و حمایت از نیروهای دفاعی مصرف کند.
با این استراتژی روشن نیروهای دفاعی نیز از حیرت و سرگردانی رهایی مییابند. تاکید بر صلحطلبی یکجانبه و آزادی یکجانبه اسرای طالب، به بهانهی صلحطلبی، جفای آشکار در حق ملت و خیانت به خون سربازانی است که هنوز تکلیف جنگ و صلح و دوستی و دشمنیشان با طالب روشن نیست و هر روز، در گوشه گوشهی کشور اینگونه سلاخی و قربانی سیاستهای ناکام و دوپهلوی دولت میشوند.