• پنج شنبه, 09 حمل 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

دختران مستقل و کابل بی مروت

دختران مستقل و کابل بی مروت

برای یافتن یک خانه که نخستین حق انسانی‌شان است، آنان باید دروغ بگویند یا مردی را حامی و همکار بگیرند و به بنگاه‌های معاملات خانه معرفی کنند. چه بسا در بسیاری از موارد این زمینه را برای آن مرد مساعد می‌کند تا از وی تقاضاهای نا‌مشروع کند.

رویا:
کافی است در خیابان‌های کابل قدم بزنید و نگاهی به رفتار و شیوه‌ی دید مردان به زنان و دختران بیندازید تا سختی‌های زندگی دختران و زنان تنها در این شهر را درک کنید.
داشتن زندگی مستقل برای دختران و زنان در جوامع سنتی و بسته امر عادی نیست و در جامعه‌‌ای مثل افغانستان مستقل زندگی کردن دختران تابو و خلاف عرف و عنعنات جامعه شمرده می‌شود. تعدادی از دختران به نسبت دیدگاه بد جامعه در مورد‌شان، مجبوراند هویت خود را پنهان نگهدارند.

محرومیت از یک حق اساسی:
برای یافتن یک خانه که نخستین حق انسانی‌شان است، آنان باید دروغ بگویند یا مردی را حامی و همکار بگیرند و به بنگاه‌های معاملات خانه معرفی کنند. چه بسا در بسیاری از موارد این زمینه را برای آن مرد مساعد می‌کند تا از وی تقاضاهای نا‌مشروع کند.
سپیده، پنج سال است که در کابل تنها زندگی می‌کند. او برای اولین بار در کابل تحصیلاتش را در یکی انستیتوت‌های طبی شروع کرد. او در اوایل در خانه یکی از آشنایانش زندگی می‌کرد، اما در عالم ناشناسی بنا بر مداخله اقوامش حتا در خصوصی‌ترین موضوعات زندگی‌اش، تلاش برای یافتن خوابگاه خصوصی شد تا آنجا را ترک کند.

«روزی از انستیتوت تا خانه از چند تن در مورد خوابگاه خصوصی دختران پرسیدم. رهگذر جوانی برایم یکی از آن‌ها را نشان داد. وقتی آن‌جا رفتم، از نگاه پاکی جای مناسبی نبود، اما به خاطر ادامه‌ی تحصیل قبول کردم و مدتی را با دخترانی دیگر که مثل من از ولایات مختلف برای ادامه تحصیل و یا کار آمده بودند، زندگی کردم، اما پس از مدتی خوابگاه بسته شد.»
او سپس به همراه یکی از دوستان خود به نام نگینه، به دنبال خانه‌ی دیگری برای زندگی می‌گردند.
«هیچ‌کسی بالای ما اعتبار نمی‌کرد. حرف همه این بود که به دختران مجرد خانه نمی‌دهیم، تا این‌که دروازه‌ی یکی از حویلی‌ها را زدیم و مرد میان‌سالی دروازه را باز کرد. ما در مورد خانه پرسیدیم. گفت اتاق کوچکی دارم، بیایید ببینید، اگر برای‌تان کافی ‌است. خوب نبود، اما پذیرفتیم. یک ماه سپری نشده بود که مداخله‌های صاحب خانه به مسایل خصوصی ما آغاز شد. او حتی به نحوه‌ی لباس پوشیدن و آرایش ما هم کار داشت. گاهی حتی زشت و ناسزا می‌گفت. فقط سه ماه توانستیم آنجا بمانیم.»
از این دختران، سپیده عروسی کرده و نگینه نیز کشور را برای همیشه ترک گفته است تا دیگر یافتن جای برای زندگی، یک مشکل نباشد.

«با من دوست شو!»
نبود فضای امن، دید زن‌ستیزانه و باورهای سنتی سبب شده است که زندگی برای دخترانی که به دلیل آموزش یا کار راهی پایتخت می‌شوند، همیشه دشوار و گاهی غیر‌قابل تحمل باشد.
بهار، یکی دیگر از دخترانی است که تحصیلات عالی خود را در دانشگاه کابل تمام کرده است، اما وقتی به شهر خودش برگشت، بنا بر نبود فرصت‌های کاری و ناامنی دوباره برای کار‌کردن، به کابل آمد.
«وقتی به دنبال خانه برای خودم می‌گشتم، به یکی از بنگاه‌ها برای خانه یافتن رفتم. صاحب رهنمای معاملات شماره تماسم را گرفت و روز بعد برایم زنگ زد: من تا حال مجرد هستم، پولدار هم هستم، بیا با من دوست شو، من بهترین خانه را رایگان برایت می‌گیرم.»
او از این وضعیت آشفته شده بود و مجبور شد بعد از آن وقتی به دنبال خانه می‌گشت، انگشتر حلقه بپوشد تا مالکان بنگاه‌ها فکر کنند که او مجرد نیست.
«وقتی به بنگاه‌ها برای یافتن خانه می‌رفتم، می‌پرسیدند نامزد هستی؟ نامزدت کجا است؟ او چرا به دنبال خانه برایت نمی‌گردد؟» می‌گفتم او فعلاً در افغانستان نیست.
خو پس شوهر خارجی داری؟ جرا خارج نمی‌خواهد تو را که می‌خواهی تنها زندگی کنی؟‌
اینگونه او به همراه دختری دیگر از دوستانش توانسته‌اند به هزار سختی آپارتمانی را برای گذراندن استرس‌های بی‌شمار کابل پیدا کنند.

هیچ‌کس نباید بداند!
نظیفه در یک نهاد بین‌المللی کار می‌کند و در کابل تنها زندگی می‌کند. او برای این‌که بتواند اندکی از مشکلات موجود بر سر راه دختران مستقل کابل را بکاهد، مجبور شده است دست به پنهان‌کاری بزند: «در محیط کار هیچ‌کسی از همکارهایم نمی‌داند که من در کابل تنها زندگی می‌کنم. اگر بدانند، فکر‌های غلط در موردم می‌کنند یا اینکه فکر می‌کنند که چون من تنها زندگی می‌کنم، حتماً بداخلاق هستم و یا از خانه فرار کرده‌ام.»

تنها زندگی کردن دختران و زنان در کابل، در یکی از مرگبار‌ترین پایتخت‌های دنیا، برای مردم سنتی و جنگ‌زده امری معمول نیست. کسانی که تنها زندگی می‌کنند، کار‌شان برای بخشی از مردم خلاف عرف‌ پنداشته می‌شود و برای تعدادی هم تابوشکنی است که این زنان مستقل بودن را تجربه می‌کند. اما زنان و دختران زیادی در کابل با وجود این مشکلات مصروف کار و آموزش‌اند و با هزار سختی، تلاش می‌کنند نشان بدهند که بی‌توجه به قیدها و سنت‌های معمول جامعه، باید در مسیر پیش‌رفت گام نهاد.

  پربازدید ترین