راهبرد اصلی حکومت غنی؛ امتیاز دادن به تعداد محدود و پیشبرد اهداف قومی
شکی نیست که قومگرایی در حکومت فعلی به اوج خود رسیده و تمامی پستهای کلیدی و موقعیتهای مهم سیاسی، نظامی و اقتصادی به افراد خاصی تعلق گرفته که خاستگاه قومی واحدی با رئیسجمهور غنی دارند. این قومگرایی چنان عیان و آشکار است که هیچ فرد با وجدان و واقعنگر نمیتواند آن را انکار نماید.
نگاه کوتاه به مقامات کلیدی نهادها و وزارتخانههای کلیدی و فیصدی حضور اقوام گوناگون در ادارات مختلف به خوبی مدعای فوق را اثبات میکند. برخوردهای گزینشی و تعصبآمیز با قضایا و رویدادهای گوناگون نیز بیانگر همین موضوع است.
چنانچه در قضیه دوستم و ایشچی و کرام الدین کرام وقتی اتهام آزار جنسی مطرح شد حکومت و شخص غنی بسیار قاطعانه و جدی وارد عمل شده و با بزرگنمایی قضیه واکنش شدید و غلیظی از خود نشان داد که بیسابقه بود. ولی در مورد فساد و افتضاح جنسی ارگ تلاش میکند قضیه را کم اهمیت جلوه داده و حتی پرده پوشی و انکار نماید.
همچنین در مورد مسلمیار رئیس مجلس سنا قراین و شواهد کاملا بیانگر ارتباط او با داعش است و دیگر شکی باقی نمانده است ولی ما شاهد واکنش در خوری از سوی حکومت و رئیسجمهور نیستیم و احتمالا قضیه را لاپوشانی نموده و او را تبرئه خواهند نمود.
دهها و صدها مورد دیگر مثل این قضایا وجود دارد که ما شاهد برخوردهای گزینشی و قومگرایانه هستیم. با اینهمه این پرسش مطرح میشود که چگونه عدهای از افراد متعلق به اقوام دیگر که در حکومت حضور دارند و چنین تبعیضات و قومگرایی افراطی و عریان را میبینند هنوز از این حکومت و شخص رئیسجمهور دفاع نموده و او را مبرا از قومگرایی و تعصب میدانند.
علت را میتوان در امتیازات شخصی دانست که از سوی این حکومت نصیب چنین افرادی میشود. در واقع حکومت قومگرا و متعصب کنونی با دادن امتیازات شخصی به تعداد افراد محدود حقوق تودهای و عمومی سایر اقوام را غصب نموده و با ساکت کردن این تعداد محدود از افراد آنها را مدافع و توجیهگر سیاستهای شوونیستی خویش قرار میدهد. این افراد ممکن است به شیوههای مختلف به توجیه سیاستهای تعصبآمیز حکومت بپردازند ولی واقعیت این است که این سیاستهای تبعیضگرایانه دیگر قابل توجیه و پردهپوشی نیست ولی پاداشها و امتیازات شخصی که نصیب چنین افرادی میشود آنها را تبدیل به موجودات خنثی و بیخاصیت نموده و حتی از آنها توجیهگران ظلم و بیداد میسازد.