یاشاسین افغانستان
این تصویرها را خوب نگاه کنید. اینها سند خلع سلاح از ید کسانی است که یک هفته در بوقِ تفرقه ایرانی ها و افغانستانیها دمیدند.
این تصاویر حالا نشان میدهد نهتنها چنین پیشانگارهای در استادیوم میزبان بازی با واقعیت روبهرو نشد،بلکه حضور توأمان مردم تبریز در کنار مهاجران افغانستانی، فصل تازهای از زندگی آنها را در یکی از کلانشهرهای ایران رقم زد.
این، سلفی یک رویاست؛ یک قاب شگفتانگیز از تازهترین مصداق دوستی و برادری در جهان.
ماجرا از این قرار بود که تیم ملی فوتسال زیر 20سال افغانستان به فینال جام آسیا در تبریز راه یافته بود و در عین حال،عدهای در حال داغکردن تنوری بودند که حالا مشخص شد مدتهاست از خاموشیاش میگذرد.آنها میگفتند تبریز یکی از شهرهای افغانممنوع ایران است و تماشاگرهای تیم کشور همسایه نخواهند توانست برای حمایت از تیمشان به تبریز بیایند و اگر هم بیایند اذیت خواهند شد.
اما روز مسابقه که رسید در رخدادی بیسابقه،فوتسالیستهای افغانستان با حمایت 4000 هوادار پرشور خود وارد استادیوم شدند.
ژاپنیها 3 بر یک برنده این بازی بودند اما برنده و بازنده این بازی،بیرون از زمین نشسته بودند؛ 4000 برنده و چند بازنده.
از 93 تا 98
برای اینکه به ماجراهای عصر شنبه در تبریز برسیم باید به دو نقطه مشابه از تاریخ برگردیم.
ابتدا برویم به دی 93 و شهر سیدنی استرالیا.
آنجا که تیم ملی فوتبال ایران در قالب جام ملتهای آسیا مقابل استرالیا قرار گرفت و شگفتانگیز این بود که ایرانیها در ورزشگاه بسیار بیشتر از اهالی سرزمین کانگوروها بودند.مهاجران پرتعداد ایرانی در استرالیا،به فراخور حس خاطرهسازی نسبت به میهنشان ورزشگاه را از دست استرالیاییها درآورده و همه سکوها را پر کرده بودند.
روایت دوم چند ماه پس از آن،دوباره در رابطه با ایران رقم خورد.اما جالب است بدانید دقیقا برعکس؛ ورزشگاه آزادی در فروردین 94 میزبان بازی تیم ملی امید فوتبال ایران مقابل تیم امید افغانستان بود.تصویری را که آن روز آزادی در ذهن فوتبالدوستان ثبت کرد،کمتر کسی است که فراموش کرده باشد. چند عکس معروف از آن روز به یادگار مانده.
عکسی که یکصد تماشاگر ایرانی را در گوشهای خالی از ورزشگاه نشان میدهند در حالی که باقی استادیوم را پرچمهای سبز افغانستان پوشانده بود.حتی بیشتر از شهرآورد آن سال بین استقلال و پرسپولیس که با 65هزار تماشاگر برگزار شد. 80هزار نفر از کشور همسایه آن روز، خالق حماسهای کاملا نوظهور در جهان فوتبال و فراتر از آن در گفتمانهای مربوط به مهاجرت بودند. آنها آن روز پیغام مهمی را از قلب تهران برای ما ارسال کردند: «ما هستیم، ما دیگر جزئی از شما هستیم.»
پرچمهای همدلانه
تبریزیها خلاف آنچه برخی پیشبینی میکردند با روی خوش از افغانستانیها استقبال کردند.آنها که بینشان طرفداران تیم فوتبال تراکتورسازی نیز دیده میشدند،با پرچمهایی که محتوایی همدلانه با حضور تماشاگران افغانستانی را نمایندگی میکرد،کل ماجرا را عوض کردند.از این رو حالا شبکههای اجتماعی پر شده است از ابراز شگفتی و حیرت،هم از حضور پرشور افغانستانیها در تبریز و هم از حمایت فراتر از انتظار تبریزیها از آنها.یکی از این واکنشها را محمدسرور رجایی، شاعر و فعال کشور افغانستان البته پیش از انجام بازی نشان داد.
او در یادداشتی با عنوان «شما قهرمانید» زاویهدیدی فرهنگی را برای تماشای این رویداد ورزشی انتخاب کرد و نوشت: «20 سال پیش، زمانی که عبدالرازق مُمرک در تیم فوتبال فجر مهاجران ساکن شهر ری، در مسابقات جام فوتبال آماتور مهاجران در باقرشهر بازی میکرد،نگارنده نیز، بازیکن تیم فوتبال یاری بود. همیشه هم بازی دو تیم «فجر» و «یاری» جذاب و تماشایی بود. چرا؟ چون تیم فجر بازیکنان زهرداری چون عبدالرزاق مُمرک و ظاهر حسنی را داشت و تیم یاری، دروازهبان آمادهای به نام محمدضیا حیدری.دلیل یادآوری از آن روزها این است که بدانیم، جوهره و شخصیت اخلاقی و ورزشی آقای مُمرک در دنیای سخت مهاجرت ساخته و پرداخته شد. در زمینهای خاکی باقرشهر و شهر ری که هرگاه یک تیم محلی ایرانی میآمد، مجبور میشدیم بازی رسمی خود را تعطیل کنیم تا آنها بازی کنند.
بگذریم،حالا بعد از 20سال مُمرک عزیز،با همان استعداد و تجربهها و با پشتوانه جوانانی از جنس خود تیمی ساخته است که قرار است بر بام فوتبال زیر 20سال آسیا گام بگذارد.
جوانانی که هیچگاه بهدنبال شهروندی افتخاری نبودند،اما دوست داشتند در تیمهای ایرانی بازی کنند و تواناییهایشان را نشان بدهند.
دوست داشتنی که حق آنها بود و هست،گرچه تاکنون محقق نشده است.امیدوارم بعد از این،این نگاه تغییر کند.
ورزشکاران مهاجر افغانستان،مُمرکها و نیکپاهای گمنام بسیار دارد.
امیدواریم این محدودیت روز به روز در برابر همدلی تاریخی ما کمرنگتر شود.»