ملک ستیز: تحلیل اتمر ضعف راهبردی داشت
گفتوشنود آقای حنیف اتمر یکی از مطرحترین نامزدان ریاستجمهوری را در طلوعنیوز دنبال کردم. راستش وضعیت طوری پیچیدهاست که یا باید با دقت و تحلیلِ عمیق صحبت کنید یا اینکه با کُلیگوییها به عوامفریبی رجوع کنید. در همچو حالتی اگر سیاستمداران نتوانند با دقت، تمهید و کاوش به مسایل پردازند، به ناچار به گزینهی دوم میپیوندند.
گفتوشنود اتمر شش ابهام تحلیلی داشت:
1. برائت و معصومیتِ سرد از عملکردهایش در چهار سال پسین بر بنیاد کلیگوییهایی بهسان «وحدت ملی، اجماع ملی و منافع ملی». آیا پرداختن همیشهگی به این مؤلفهها چیزی را تغییر میدهد؟ مگر این آقای غنی نیست که با فریادهای آتشین و آقای عبدالله با ژستها زمردین، این مؤلفهها را بلند تر از شما داد میزنند.
2. جستار پاکستان در بحث اتمر خیلی بیمایه بود. به باور او دیورند، هیچ اثری بر جنگ افغانستان ندارد. اینکه شما دیورند را نمیپذیرید، قابل درنگ است، اما اینکه شما آنرا بر جنگ افغانستان بیاثر میپندارید، ضعف تحلیل شما را از مفهوم ژیوپولیتیک و نقش آن در تاریخ صد سال اخیر افغانستان به وضوح نشان میدهد.
3. نگرشِ یکی از مطرحترین کاندیدای ریاست جمهوری به طالبان نیز ناتوانی تحلیلی داشت. او بر سیاست جاری دولت در برابر مذاکرات صلح صحه گذاشت. صلح باید با دولت و رعایت جمهوریت مطرح شود. مگر آقای اتمر هیچ رهبرد بهتری را برای روند جاری و بازیگران آن مطرح نکرد. اینجا برخورد آقای اتمر به صلح از دید یک افغانِ مشتاق به صلح مطرح بود نه به عنوان یک سیاستمدار و اپوزسیون پویا.
4. نقد اتمر، نقد سازنده نبود. او مخالفیناش را نقد نمیکرد، بل با ظرافتهای منحصر به فرد، بدگویی میکرد. بهترین گزینه برای نقد سازنده از «انتقاد از خود» آغاز میشود. سپس بازیگران و در نهایت پیامدها را به نقد و بررسی میگیرد. اگر آقای اتمر چنین میکرد در دوران حاکمیت پس از طالبان-که خود یکی از بازیگران آن بوده است- مورد نقد جدی قرار میگرفت. از اینرو به نقد سطحی، کمعمق و کلیگوییِ عوامگرایانه پناه برد.
5. در این برنامه، من به عنوان یک بیننده، با یک گفتوشنود کسلکننده و مضجر روبرو بودم. اتمر نمیتوانست جذابیتاش را به نمایش گذارد. او انسان خوشصحبت و با فرهنگی است. اما این تصویر در گفتوشنود دیشب، مبرهن نبود.
6. راستش پرسشهای گرانندهی برنامه خپلواک عزیز میتوانستند به مراتب بهتر از این باشند. برای پرسنده مهم است تا تحلیل را از دل و فکر سیاستمدار برون کشد. اگر گرداننده قدرت پرسشهای تحلیلی و سیاستمدار قدرت ارایهی تحلیل را ندارد، چه بهتر که همچو برنامهها با آمادگی بهتر تهیه و ارایه شوند.