سیستم برده داری جدید
سیستم بردهداری جریان دارد، اما به شکل معاصر آن، این سیستم هیچگاهی از بین نرفته و نمیرود تا زمانیکه دانش همه آدمیان به سطح بلندش یکسان رشد کند، که این تقریبا غیرممکن است.
امروزه هنر بردهداری تغییر کرده. به قول چخوف«ما دیگر نوکرهایمان را شلاق نمیزنیم، بلکه اشکال جدید بردهداری را ابداع میکنیم. و یا لااقل یاد میگیریم که در هر موردی برای آن توجیه پیدا کنیم. ایده های ما هرگز به واقعیت تبدیل نمیشوند، مگر اینکه هم اکنون هر کار ناخوشایند فیزیکی را خواستیم بر زیر دستان مان تحمیل کنیم، ابتدا خود آن را انجام دهیم؛ و اگر پس از آن بازهم گفتیم که انجام این کارها توسط متفکران و فیلسوفان و دانشمندان اتلاف وقت گرانبهای آنها است، آن وقت میشود بگوییم که این کارها مانع پیشرفت است»
ما که حالا در دوره دموکراسی و قرن بیست و یکم داریم به سر میبریم؛ هنوزهم یک تعداد بادار و عدهی کثیری از مردم برده هایی هستند که حکم آنها را عملی میکنند. اوضاع کنونی این ممکلت میتواند مثال خوبی به این گفته باشد. یک کمسیون بزرگ که از پشتیبانی قوی بینالمللی برخوردار است، از رییساش گرفته تا کارمند عادیاش برده اند.
از این گذشته در سطح بالاتر که نظری بیاندازیم؛ ما شاهد آمدن رییس جمهور یک ممکلت بیگانه در خاک و وطن خود بودیم، و جای تاسف است که دولت مان از این سفر اصلا آگاهی نداشت و نمیدانست که چه کسی و چه وسیلهی نقلیهای وارد قلمروش میشود... از این هم که بگذریم، رییس جمهوری که در راس یک مملکت قرار دارد و بالای سی و پنج میلیون کم یا بیش افراد این سرزمین حکم میراند؛ مثل برده به یک پایگاه امنیتی خواسته میشود و تمام نیروی های امنیتی و محافظیناش از طرف خارجی ها در خاک خودش خلع سلاح میشود(اگر نمیرفت بادارش آزرده میشد). این واقعیتیست انکار ناپذیر، باید قبول کنیم کسی را که ما رهبر مملکت خود میدانیم بردهیی بیش نیست. از این بدتر اینکه ما تحت حاکمیت یک برده زندهگی میکنیم و لاف از آزادی میزنیم.
آزادمنشان، از نظر من آنهایی بودند که به جاده ها ریختند و فریاد عدالتخواهی سر دادند؛ حالا اینکه به فرمان چه سازمان و چه حزب و یا حرکتی فرق نمیکند چون آنها به میل و اراده خود رفته بودند و کسی هم محبور شان نکرده بود، و اگر میخواستند نرود هیچ نیرویی نبود که آنها را به جاده ها بکشاند. یگانه چیزی که این جمعیت چند هزار نفری را به جاده کشاند همانا گرفتن حق شان از دهان یک مشت مزدور و خودفروخته شده بود. من به توانایی این ملت باورمندم و امیدوارم که اگر این حرکت نتیجه نداد حتا از خشونت در مقابل خشونت استفاده کنند و حق خود را بگیرند(در کشوری که ما زندگی میکنیم؛ حق داده نمیشود، باید گرفته شود ولو که بزور و خشونت). آنها نشان دادند که این ملت نمیخواهد برده باشد و صبرشان دیگر لبریز شده. فهماندند که ملت آزاده و آزادیخواه هستند و نباید کسی آنها را به بردهگی بگیرد و روی گرده های شان راه برود...
درود بر ملت آزاده و آزادیخواه.