در میدان هوایی بین المللی کابل خجالت کشیدم
من بنابه مسوولیت کاریام، به کشور های گوناگون بسیار سفر میکنم. از تجارب آموختهام که شما دولت کارا را در عرصهی سیاست داخلی و خارجی از میدان هوایی پاتیختش میشناسید. میدان هوایی دهلیز ارتباط انسانی، گذرگاه دیپلوماسی، مراودات اقتصادی و نمونهای از فرهنگ سیاسی شما است. معیار های بینالمللی به گونهی شکل گرفتهاند که اگر پایتختی دارای جمعیت یکملیون باشد، میدان هوایی آن باید کمتر از 10 دهلیز وصل با طیاره (Gate) نباشد و سیستم پذیرایی (Check in) آن نباید کمتر از بیست محل پذیرش یا (Counter) باشد.
میگویند در کشور ما تنها امریکا 135 ملیارد دالر هزینه کرده است. شما اندکی به حمایت کشور های اروپایی، کانادا، آسترالیا، جاپان، چین، هند و کشورهای پسا شوروی نظری بیافگنید. آنگاه یک سفر از میدان هوایی کابل انجام دهید. میدانیکه فقط دو Gate دارد و روزانه دهها پرواز به خارج و داخل انجام میدهد. شما از هر تکتی که خرید میکنید مقداری فیصدی آن برای میدان هوایی هزینه میشود. باور کنید خجالتبار است. پیرزنان و پیرمردان، انسانهای مریض و کودکان گریان در صفها منتظر عبور از گذرگاه امنیتی، مرزی و ازدحام مسافرین وارخطا در چهار دروازه هستند. دلت میخواهد یکی از مستحقین را فرصت دهی تا از تو پیشتر رود، اما اگر این کار را کنی همه ترا زیرپا کردهاند.
خدمات بسیار ضعیف، کارمندانِ کمحوصله و پریشان، ماشینهای کمکار، صفهای دراز و زمستان سرد خیلی آزار دهنده است. حالا شما تصور کنید که یک متخصص خارجی، یک تاجر، یک مسافر و یک مریض سرگردان که به خارج مجبور به سفر میشود، چه تصویری از دولت و دولتمداران میگیرد. جالب این است که دارندگان پاسپورتهای سیاسی همه از راه (VIP) تشریف میبرند. یعنی رییسجمهور، اعضای کابینه، اراکین دولت از جمله اعضای پارلمان و رهبران نهادهای عدلی و قضایی با استفاده از VIP که دارای صالون گرم و خدمات خوبی است تشریف میبرند و میآورند و تا دهن دروازهی طیاره همراهی میشوند. پس اذیت نمیشوند و از دشنام مردم پنهان میمانند. شما با دیدن این تصویر به یک نتیجه میرسید که دارندگان منصبهای بالای دولتی یعنی دارندگان امتیازات فوقالعاده در فقیرترین کشور جهان!
حالا شما با دیدن این تصویر چه منظرهای در ذهن خود پیرامون دولت افغانستان نقاشی میکنید؟ زشتتر اینکه شما با زجریکه از عبور هفت خوان رستم کشیدهاید میبینید که اراکین دولت خانوادههای خود را نیز از همان دهلیز دولتزادهها عبور میدهند. شما آنها را میبینید که با شکمهای ورمکرده، آراسته با لباسهای قیمتی و با غرور بسیار بالا از کنار شما میگذرند و شما با دهها انسان مریض و پریشان که برای مداوا به خارج میروند انتظار هستید تا ایشان تشریف ببرند. دولت یعنی همین!
یگانه چیزیکه میدان هوایی بینالمللی کابل بهنام «حامد کرزی» از دیگر پایتختهای جهان سبقت جستهاست عکسهای کلان رییسجمهور است که بر پیشانی آن چسپیده است. من اگر بهجای رییسجمهور بودم عکسم را از اینجا بر میداشتم، چرا که مسافرین خسته، دلهای پر شان را بر گور من خالی نمیکردند. یا حداقل خودم را بهیاد شان نمیدادم. در عوض، گسترش میدان هوایی کابل را با ده Gate و بیست درگاه پذیرایی از اولویت کاریام قرار میدادم. آنگاه میدان هوایی کابل را به نام اصلیاش «میدان هوایی بینالمللی کابل» مسما میکردم و برای ترغیب هممیهنان به کشور و به جای عکس خودم شعری از مولانای بزرگ را بر در ورودی آن میگذاشتم:
هرکسی کو دور ماند از اصل خویش
بازجوید روزگار وصــــــــل خویـــش