• جمعه, 31 حمل 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

آمریکا و پیامدهای شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی

آمریکا و پیامدهای شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی

تشدید موج نفرت از آمریکا و شعله ور شدن آتش انتقام از آمریکایی ها در سطح منطقه و جهان، همانگونه که امام خامنه‌ای در پیام خود به مناسبت شهادت سردار سپهبد سلیمانی تأکید کردند: «شهید سلیمانی چهره‌ی بین‌المللی مقاومت است و همه‌ی دلبستگان مقاومت خونخواه اویند.»

سحرگاهان جمعه 13 جدی 1398، خبری ناگوار دلبستگان مقاومت را در غم و اندوهی عمیق فرو برد. حاج قاسم سلیمانی فرمانده شجاع نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران پس از «سالها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدانهای مبارزه با شیاطین و اشرار عالم، و سالها آرزوی شهادت در راه خدا» سرانجام به آرزوی دیرینه خود رسید و «خون پاک او به دست شقی‌ترین آحاد بشر بر زمین ریخت».

این حادثه تأثّر برانگیز که به فرمان مستقیم رئیس جمهور آمریکا توسط هواپیمای بدون سرنشین این کشور در نزدیکی فرودگاه بغداد صورت گرفت موجی از واکنش ها را در سراسر جهان در پی داشت، در یک طرف، نظام سلطه و جنایتکاران حامی آن، از جمله آمریکای جهانخوار و رژیم منحوس و کودک کش صهیونیستی، به اظهار شادی و سرور پرداختند، اما در طرف دیگر ملت های مظلوم و ستمدیده جهان، به ویژه آنهایی که سالهاست زخم های نظام سلطه روح و جسمشان را رنجور ساخته و حاج قاسم سلیمانی را نماد جریان مقاومت ضد استکباری و ضد نظام سلطه می دانستند، به سوگ و ماتم نشستند.

در این میان رژیم آمریکا که در شرایط پرالتهاب و پرتنش منطقه خاورمیانه، دست به چنین اقدامی زده، در تلاش است تا با متوسل شدن به توجیهات نابخردانه، اقدام تنش آفرین خود را مشروعیت بخشیده و خود را از این اتهام مبرّا سازد، این رژیم سعی می کند این رخداد را به حذف یک فرد که از نظر او دشمن منافع آمریکا می باشد تقلیل دهد که نهایتا می تواند با یک واکنش محدود نظامی ایران فیصله یافته و همه چیز به شرایط عادی خود بازگردد، این در حالی است که مروری بر آنچه طی ساعت های پس از اعلام خبر شهادت این سردار بزرگ در ایران و جهان در حال رخ دادن است حاکی از این است که سردار سلیمانی، نه یک فرد عادی نظامی بلکه شخصیتی عظیم و جریان ساز در عرصه مقاومت بین الملل بود که جایگاه شایسته ای در قلوب میلیون ها نفر داشت و به حق، عنوان «سردار دل ها» را به خود اختصاص داده بود.

از طرفی دیگر بررسی شواهد حاکی از آن است که پیامدهای شهادت سردار سلیمانی، بر خلاف آنچه آمریکایی ها ادعا می کنند به نفع آمریکا و نظام سلطه نیست، البته بررسی دقیق و کامل پیامدهای این رخداد، نیازمند گذر زمان و تحولات آینده از جمله واکنش های نظام جمهوری اسلامی ایران می باشد که وعده «انتقام سخت» را به جنایتکارانی داده است که «دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای این حادثه آلودند.»، با این حال بررسی بخشی از این پیامدها که به سرعت جلوه نمود، اثبات کننده این واقعیت است که آمریکایی ها در اقدام خود، دچار خطای استراتژیکی شده اند که تبعات آن به زودی دامنشان را فرا خواهد گرفت، از جمله این پیامدها می توان به این موارد اشاره کرد:

1. اثبات چند باره شکست و استیصال آمریکایی ها در برابر محور مقاومت علی‌رغم ادعاهای خود در برتری نظامی و توانمندی بالا، در واقع شهادت سردار سلیمانی در دل شب، با استفاده از پهپادهای نظامی، به هیچ وجه نشان از برتری و قدرت آمریکایی ها ندارد، چرا که اساسا ترور و تروریسم کار کسانی است که ضعیف هستند و قادر به مواجهه رودررو با دشمنان خود نیستند، این اتفاق در شرایطی رخ داد که سردار سلیمانی به دعوت دولت عراق از سوریه وارد خاک عراق شده و سفر او هم با هواپیمای مسافربری انجام شده بود که از طریق سایت های هوانوردی قابل رهگیری بود، از این روی چنین رفتاری صرفا نشانه ضعف و استیصال آمریکایی ها می باشد، البته این نخستین باری نیست که دشمنان ملت ایران، از سر ضعف و ناتوانی دست به چنین اقدامات تروریستی می زنند، تاریخ ایران به ویژه در سال های آغازین پیروزی انقلاب اسلامی همواره شاهد اقداماتی از این قبیل بوده است که طی آن بهترین فرزندان این سرزمین به دست تروریست های جنایتکار به شهادت رسیده اند، با این حال در هیچ یک از این رخدادها، چنین جنایتی به معنای قدرت تروریست ها تفسیر نشده است، امام خمینی (ره) در پیامی که به مناسبت شهادت شهید مطهری (ره) صادر کردند به این موضوع این‌گونه اشاره کردند: «دلیل عجز شماست که در سیاهى شب، متفکران ما را مى‏کشید. براى اینکه منطق ندارید. ... منطق شما ترور است! منطق اسلام ترور را باطل مى‏داند. اسلام منطق دارد؛ لکن با ترور شخصیتهاى بزرگ ما، شخصهاى بزرگ ما، اسلام ما تأیید مى‏شود.»
2. آشکار شدن دست آمریکایی ها در حمایت از گروه های تروریستی تکفیری و دروغ بودن ادعاهای آنها در مبارزه با داعش، چرا که این رژیم در مواضع و اقدامات اخیر خود از جمله در حمایت از آشوبگران نقابداری که بر علیه حشدالشعبی شعار سر می دادند، تهاجم به پایگاه های حشد الشعبی در مرز با سوریه و در نهایت شهادت سردار قاسم سلیمانی، دقیقا کسانی را هدف خویش قرار دادند که در خط مقدم مقابله با داعش و جریان های تروریستی تکفیری قرار داشتند و توانسته بودند بساط داعش را در عراق برچینند، لذا این کار نشان از خشم آمریکایی ها از اتمام کار داعش در عراق و خنثی شدن پروژه ای است که قرار بود به بهانه آن پای آمریکایی ها در عراق محکم شود، چنانکه به هنگام ظهور داعش و اوج گیری فعالیت های آن در عراق، مسئولان آمریکایی اعلام کرده بودند که مبارزه با داعش سالها زمان خواهد برد، به عنوان مثال 'لئون پانه تا' وزیر دفاع سابق آمریکا در سال 1393 گفته بود، به عقیده او جنگ با «داعش» دامنه ای 30 ساله خواهد داشت، اما حضور مقتدرانه جمهوری اسلامی ایران و به ویژه سردار سلیمانی در خط مقدم مبارزه با داعش در کنار حشد الشعبی قهرمان که با فتوای مرجعیت دینی عراق، عازم میدان های نبرد با تکفیری ها شده بودند، طومار داعش را در کمترین زمان ممکن در هم پیچید؛ از این روی خشم و عصبانیت از نیرویی که کار چند دهه را در کمترین زمان ممکن به پایان رسانده است، جز این معنا ندارد که از نظر آمریکایی ها باقی ماندن داعش، بیش از نابودی آن تأمین کننده منافع آنها بود و باید با هر فرد و گروهی که این نیروها را از بین برده است به هر نحو ممکن مقابله کنند، چنانکه پیش از این نیز دولت آمریکا در اوج مبارزه نیروهای حشدالشعبی با تروریست های تکفیری، تعدادی از گروه های زیر مجموعه این نیروها را وارد لیست سازمان های تروریستی خود کرده بود.
3. تسریع در اخراج نیروهای آمریکایی از منطقه، این زمینه ها به دنبال حملات مکرر نیروهای آمریکایی به مقرهای حشدالشعبی فراهم شده بود، به ویژه پس از حمله اخیر این نیروها به پایگاه های حشدالشعبی در مرز سوریه، موج خشم وانزجار از این کار باعث شد تا مردم پس از تشییع شهدای این حادثه در بغداد وارد منطقه سبز شده و ضمن به آتش کشیدن بخشی از ورودی های سفارت آمریکا، خواستار لغو توافقنامه امنیتی با واشنگتن و اخراج آمریکایی ها از عراق شوند، به دنبال این خواسته، طرحی در پارلمان عراق آماده شد که منجر به اخراج این نظامی ها از عراق می شد، البته نظیر چنین طرحی بارها از سوی جریانات مختلف عراق آماده شده بود ولی در نهایت به نتیجه ای نرسیده بود و این گمانه تقویت می شد که شاید طرح جدید نیز به سرنوشت طرح های مشابه دچار شود، با این حال نقض مجدد حاکمیت عراق و به شهادت رساندن سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس، موج جدید نفرت از آمریکا را در عراق ایجاد کرد که عزم نمایندگان این کشور را برای تصویب این طرح به شدت تقویت کرده است، چنانکه هادی العامری، رئیس سازمان بدر عراق و از نزدیکترین همرزمان سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس، بر سر تابوت دوست شهیدش خطاب به او اعلام کرد: «بهای خون تو خروج نیرو‌های امریکایی از عراق الی‌الابد خواهد بود و عراق به استقلال و حاکمیت کامل خود دست خواهد یافت. به تو اطمینان می‌دهم‌ای دوست عزیز.»، در نتیجه به سرانجام رسیدن این طرح به معنای پایان حضور نظامی آمریکا در عراق خواهد بود، آن هم در شرایطی که آمریکایی ها به مدد این حضور به دنبال دست یابی به منافع نامشروع خود در این کشور بودند.
4. تشدید موج نفرت از آمریکا و شعله ور شدن آتش انتقام از آمریکایی ها در سطح منطقه و جهان، همانگونه که امام خامنه‌ای در پیام خود به مناسبت شهادت سردار سپهبد سلیمانی تأکید کردند: «شهید سلیمانی چهره‌ی بین‌المللی مقاومت است و همه‌ی دلبستگان مقاومت خونخواه اویند.»، به همین دلیل پس از انتشار خبر شهادت این سردار بزرگ، موجی از خشم و کینه از آمریکایی ها سراسر جهان اسلام را در برگرفت و انتقام سخت به یک مطالبه عمومی تبدیل شد، به گونه ای که هشتک «انتقام سخت» به ترند نخست توئیتر فارسی تبدیل شد، این مسأله به ویژه با توجه به نفوذ منطقه ای ایران و نیز محبوبیت قاسم سلیمانی در بین گروه های مختلف در سرتاسر جهان اسلام، از جمله در مناطقی که آمریکایی ها حضور دارند و اعلام آمادگی گروه های وابسته به جریان مقاومت اسلامی برای ضربه به اهداف آمریکا در سرتاسر جهان، ضربه پذیری این کشور را به شدت بالا برده و آنها هر لحظه منتظر تحقق وعده «انتقام سخت» هستند. به نوشته نشریه پولیتیکو: « ترامپ با ترور قاسم سلیمانی، قمار خطرناکی را مرتکب شد. ترور قاسم سلیمانی، فرمانده ارشد نظامی ایران، به معنای حذف یک دشمن خطرناک آمریکاست، اما از طرف دیگر می‌تواند امنیت نیروهای آمریکایی را در خاورمیانه و فراتر از آن، به مخاطره بیندازد. به فرض اینکه سلیمانی دشمن آمریکا بود، اقدام ترامپ، تشدید تنش به روشی پرریسک در یک زمین بی‌ثبات است که می‌تواند آتش آن به جان سربازان آمریکایی و متحدانش در غرب آسیا و حتی فراتر از آن بیفتد. خبر کشته ‌شدن ژنرال قاسم سلیمانی، مخصوصاً اینکه چنین اتفاقی در خاک عراق رخ داده باشد، امواج شوک را در همه جهان منتشر کرد. ژنرال پترائوس به دولت آمریکا هشدار داده از این پس باید منتظر واکنش خطرناک در عراق، و احتمالاً در سوریه و حتی سایر منطقه باشد.»، همچنین ریچارد هاس رئیس ‌شورای روابط خارجی آمریکا تصریح کرد: «ما می‌توانیم انتظار حملات ایران را داشته باشیم و احتمالا این امر، خروج ایران را از برجام سرعت می‌بخشد... هیچ ابتکار دیپلماتیکی با هدف تعدیل رفتار ایران نیز وجود ندارد. این بسیار بد و حتی فاجعه‌بار و خطرناک است که دولتی که قصد داشته حضور آمریکا را در خاورمیانه کم کند، مجموعه اقداماتی را شروع کند که ما را بیشتر در این منطقه بکشاند آن هم در شرایطی که ما با چالش‌هایی از جانب چین، کوریای شمالی در آسیا و روسیه در اروپا مواجه هستیم.»
5. همبستگی میان گروه های مقاومت جهانی، به طوری که می توان گفت تقریبا همه گروه های مقاومت و مبارز در برابر نظام سلطه، اعم از جریان های اسلامی، ملی گرا، چپ گرا و ... در کوتاهترین زمان ممکن نسبت به این اتفاق، واکنش نشان داده و ضمن محکوم کردن این ترور، یاد و نام سردار سلیمانی را پاس داشتند و بر ادامه راه او تاکید کردند.
6. تقویت روح حماسه و شهادت طلبی در میان مردم ایران و به ویژه نسل جدید این کشور؛ این پیامد را از رفتارشناسی مردم ایران و از جمله نسل جدید این کشور در مراسم هایی که به مناسبت پاسداشت یاد و راه شهید حاج قاسم سلیمانی در سراسر ایران برگزار می شود به وضوح می توان مشاهده کرد. این روحیه در شرایطی که دشمنان و برخی عناصر غافل داخلی در صدد محو فرهنگ شهید و شهادت هستند، از شهادت این سردار رشید اسلام تاثیر پذیرفته و تقویت شده و توطئه های دشمنان را خنثی خواهد کرد.
7. ایجاد و تقویت همبستگی میان مسئولان مختلف ایرانی و نیز در میان مردم ایران، به طوری که تقریبا می توان گفت هیچ مسئولی از هیچ جناح و گروهی در این کشور را نمی شد یافت که این مسأله را محکوم نکرده و شهادت سردار دل ها را تسلیت نگفته باشد، به همین دلیل شهادت سردار سلیمانی به یک نقطه وحدت بخش میان مسئولان نظام تبدیل شد، به قول تحلیلگر نشریه آلمانی فوکوس: «سلیمانی مورد احترام همه ایرانی‌ها بود. حتی از سوی سیاستمداران اصلاح‌طلب که معمولاً منتقد سیاست‌های نظام هستند نیز مورد تقدیر و احترام قرار گرفته بود.» از طرفی مردم ایران نیز علی‌رغم مشکلات اقتصادی ماه های اخیر، یکپارچه در غم از دست دادن سردار سلیمانی سوگواری کردند، امام خامنه ای در دیدار با خانواده سردار شهید، با اشاره به این موضوع این‌گونه فرمودند: « امروز دیدید که مردم در شهرهای مختلف کشور با چه جمعیت و ارادتی به خیابانها آمدند، مراسم تشییع را نیز خواهید دید ... همه‌ی مردم عزادارند یعنی احساس عزاداری می کنند؛ بدانید که مردم قدر پدر شما را دانستند و این ناشی از اخلاص است»
8. افشای مجدد ماهیت و میزان صداقت آمریکایی ها در مقابل ملت ایران که از یک سو پیام های متعدد، حتی برای عالی‌ترین سطوح نظام فرستاده، دم از مذاکره مجدد و کاهش تنش میان دو کشور می زنند و از سویی دیگر اقداماتی از این قبیل انجام می دهند که به قول جو بایدن، نامزد دموکرات ها در انتخابات آتی آمریکا «انداختن دینامیت بر روی جعبه بنزین» بود و این یعنی بی‌ صداقتی محض آمریکایی ها و غیر قابل اعتماد بودن آنها، همچنین اقدامی که آمریکایی ها انجام دادند یعنی ترور مقام رسمی یک کشور در کشوری ثالث که مهمان آن بود نقض فاحش حقوق بین الملل بود و آمریکایی ها با این اقدام خود بار دیگر اثبات کردند که حقوق بین الملل برای آنها تنها زمانی ارزش دارد که تأمین کننده منافع نامشروعشان باشد و گرنه اساسا به چنین مقوله ای اعتقاد ندارند، به همین دلیل وعده های این کشور برای بهبود اوضاع پس از نشستن ایران بر سر میز مذاکرات و رسیدن به یک نقطه تفاهم با آمریکا بر مبنای حقوق بین الملل، جز دل بستن به سراب مفهوم دیگری ندارد، از طرفی همین مسأله منجر به تضعیف جریان های غرب گرا و یا گروه هایی خواهد شد که با خوش بینی دل به وعده های نسیه آمریکایی ها سپرده بودند و موقعیت این گروه ها را در داخل ایران به شدت تضعیف خواهد کرد.

در مجموع باید گفت به شهادت رسیدن سردار حاج قاسم سلیمانی به دست رژیم جنایتکار آمریکا، اقدامی ناجوانمردانه بود که اگر چه در ظاهر با هدف تأمین منافع نامشروع آمریکا و نظام سلطه صورت گرفت، اما مطمئنا پیامدهای این رخداد برای آمریکایی ها جز شکست خفّت بار نخواهد بود و به زودی شادی آنها به عزا و اندوه تبدیل خواهد شد.

  پربازدید ترین