• جمعه, 10 حمل 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

چرا 26 دلو برای افغانستان طعم پیروزی ندارد؟!

چرا 26 دلو برای افغانستان طعم پیروزی ندارد؟!

بیست و ششم دلو جشن کاخ سفید است نه پیروزی افغانستانِ قربانی در حالیکه از تقدس در جهاد در بازی گرفتن احساسات مردم و رهبرانی که در روزگار سلطه امریکا و تروریزم مشغول تقلا برای ماندن در قدرت هستند، هیچ نمانده است.

، 26 دلو برای افغانستان طعم پیروزی ندارد زیرا اگر متجاوز خارجی پس از نه سال از کشور خارج شد قهرمانان این جنگ بدل به رقبای برای یکدیگر جای خالی دشمن را پر کردند و بدون آنکه کوچکترین اهمیتی بر مردم زخم دیده و وحشت زده داشته باشند بر سر قدرت به نزاع پرداختند و در کوتاه ترین زمان نه تنها دست تمامی رهبران مجاهد از حکومت کوتاه شد بلکه حاکمیت طالبان برقرار و تروریسم ریشه دواند.

اینکه حکومت در دوران جدید این روز را تجلیل می کند و باردیگر رهبران گذشته در مرکز توجه ها از گرامیداشت تا انتقاد قرار می گیرند برای قربانی جز خون چه در پی داشته است که باید تعطیل رسمی اعلام و همایش ها یکی پس از دیگری برگزار شود.

اگر خروج شوروی برای افغانستان استقلال می باشد اکنون در سیطره امریکا و تروریسم پاکستان جایی برای این کلمه مانده که روز استقلال را به جشن بنشینیم در حالی که نه رییس جمهور با رای مردم به قدرت رسیده و نه حکومت در خودکفایی به سر می برد آنهم زمانی که از ارگ گرفته تا نهادهای وابسته بدون کمک های خارجی حتی توان تامین هزینه های یک روزه را ندارند.

جنگ و خروج شوروی در افغانستان معلول سیاست امریکا بود و این کشور با تمویل دشمنان مسکو کمک های هنگفتی را خرج مجاهدین کرد و از هر سوی جهان افراط گرایان عمدتا عرب را از راه پاکستان به افغانستان گسیل کرد که بعدها بدل به القاعده و طالب شدند.

اما زمانی که مجاهدین در تحریک عوامل خارجی و با تکیه بر پاکستان به نبرد با متجاوز خارجی می رفتند و با تحریک احساسات مردم، نیروی جبهه ها را تامین می کردند هیچ برنامه و راهبردی برای دوران پس از شکست شوروی نداشتند جز تنفرهای قومی که همچنان پایدار بود و هر کدام قدرت را برای خود می خواستند.

جنگ نه ساله ای که بیش از یک و نیم میلیون کشته، یک میلیون معلول و بیش از پنج میلیون آواره در پی داشت از افغانستان یک قربانی ساخت و از امریکا پیروز میدان زیرا استراتژی کاخ سفید برای پایان دادن به جنگ سرد و شکست دادن شوروی در منطقه خاورمیانه تحقق یافت نه بازگشت امنیت به کشور.

از جانب دیگر، پیروز دیگر این شکست، پاکستانی است که بدل به استراتژیک ترین متحد امریکا با دریافت کمک های بیشمار می باشد که هم از افغانستان حیات خلوتی برای گروه های تروریستی ساخت و هم از خود، قدرتی تاثیرگذار در منطقه با کنترل دامنه نفوذ هند.

در این راستا می توان درک کرد چرا مردمی که حامی اصلی مجاهدین بوده اند، اکنون با سرخوردگی رهبران را عامل اصلی بروز جنگ های داخلی، ظهور گروه های تروریستی و تداوم جنگ ها می دانند.

رهبران جهادی که در نه سال جنگ هر یک مدعی قدرت و حکومت شدند در عدم حمایت امریکا و تمویل از سوی پاکستان و کشورهای عربی قدرت مقابله با شوروی را نمی یافتند و بیش از اینکه خود عامل شکست دادن ها باشند، وسیله اهداف کاخ سفید بودند.

استراتژی امریکا بر مبنای به تله انداختن شوروی در افغانستان بود و در حالی که این شکست برای مردم خون و آوارگی به همراه داشت و در رهبران، اعتماد به نفسی را به وجود آورد که خواهان بیشترین سهم از قدرت شدند و به همین دلیل کابلِ میدان جنگ دهه هفتاد آغازگر نبرد داخلی بود.

در همین حال، زمانی که مجاهدین با پشتیبانی نظامی وسیع امریکا، عربستان، پاکستان بهره مند می شدند و حکومت اسلام آباد با آموزش مبارزان در تبلیغات گسترده راه را بر هر افراط گری به کشور باز کرد، کاخ سفید مشغول تامین نیازهای رهبران بود هرچند با شکست شوروی هیچ گاه جنگ پایان نیافت.

دوران جهاد که زمانی از چنان تقدسی برخوردار بود که مردان خانه ها را برای شرکت در جبهه حق علیه باطل و حفظ دین از گزند کافران ترک می کردند در ورطه زیاده خواهی رهبرانی به زوال رفت که آنان نیز همچون مردم قربانی بازی بزرگ غرب بودند.

امریکا پس از به تله انداخت شوروی در افغانستان با تمویل تروریستان مسیر سلطه بر افغانستان را هموار کردند تا به رویای رخنه در خاورمیانه دست یابد، در این میان اگر متجاوز خارجی سبب بسیج مردمی در گذشته نه چندان دور شد چرا اکنون رهبران جهادی در برابر امریکایی که تمامی جغرافیایی افغانستان را در تروریسم خلاصه کرده است، هیچ اقدامی نمی کنند و همراه با حکومت دست نشانده برای کمترین امتیازها مشغول نزاع های داخلی برای ماندن در قدرت هستند؟
و حال در 26 دلو هر سال کدام پیروزی را جشن بگیریم از چه استقلالی بگویم؟

  پربازدید ترین