• شنبه, 01 ثور 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

سرنوشت سیاسی مردم افغانستان به یمن لطف انگلیس و امریکا به طالبان سپرده می شود

سرنوشت سیاسی مردم افغانستان به یمن لطف انگلیس و امریکا به طالبان سپرده می شود

سرنوشت سیاسی مردم افغانستان که به یمن لطف انگلستان و مدیریت امریکا رقم می خورد، بار دیگر ما را با ملایان مدرسی فقاهتی روایتی روبرو ساخته است که شلاق شریعت دینی بدست گرفته اند.

ضمیر کابلوف نماینده ویژه پوتین در مورد افغانستان گفته است که: احتمال دارد روسیه به عنوان کشور ناظر در مراسم توافقنامه صلح امریکا و طالبان، حضور یابد. او خاطرنشان ساخت که برای حضور روسیه در روز امضای توافقنامه، باید متن مذاکرات در اختیار روسیه گذاشته شود تا بدانیم در چه صلح و عهد پیمان میان امریکا و طالبان حضور ناظر داریم.

هیاهوی سیاسی در رسانه ها بر سر امضای توافقنامه میان امریکا و طالبان التهاب کشدار سیاسی پیدا کرده است. اگرچه به جهان سیاست و مذاکرات سیاسی در روکش ظاهری دیپلوماسی که با دروغ و حیله و پت کردن واقعیت ها همراه است اعتباری نیست ولی این طور به نظر می رسد امریکا و پاکستان {طالبان} بسوی یک تفاهم مشترک سیاسی نزدیک می شوند.

سوال این است که آیا مردم افغانستان از هرقوم و مردم در جنوب و شرق و جنوب غرب و شمال و صفحات مرکزی افغانستان به حکومت امارات اسلامی طالبان بیعیت تسلیم شرعی خواهند کرد یا خیر؟ به یقین در یک همه پرسشی مردمی در فضای کلاملا دموکراتیک همه اقوام ساکن کشور به شمول پشتون ها-حتی در خود مناطق تحت کنترول طالبان، به امارت اسلامی بر ساخته آی اس آی، بیعت نخواهند کرد. در حافظه ی تاریخی مردم افغانستان به شمول پشتون ها خاطرات غم انگیزی از مظالم حکومت ملایان طالبان موج می زند که شعله خشم سرتاسری نفرت از طالبان مدرسی مسجدی را در جامعه ماتم دیده افغانستان امروز نشان می دهد.

مردم افغانستان از دهه ی 90 قرن بیستم تا امروزه دردهه ی دوم قرن بیست و یکم، در طول سی سال اخیر با پاکستان در روکش طالبان جنگیده اند و هم اکنون می جنگند. نفرت مشترک در دل همه اقوام افغانستان نسبت به حکومت قرون وسطایی طالبان ناخوانده ملا و نابافته جولا موج می زند. خاطرات حکومت مرگ و وحشت هفت ساله طالبان برای مردم افغانستان خاطرات مشترک تلخ مظالم است که مزه آنرا هرقوم و مردم چشیده اند.

مردم افغانستان از دهه ی 90، با طالبان پروژه انگلیسی به قوماندانی پاکستان، جنگیده اند و تا امروزه سربازان جوان غیور فرزندان اقوام کشورمان در سنگرهای داغ سینه ها را سپر دفاع وطن ساخته اند و کشته می شوند و می کشند ولی میدان را ترک نمی کنند هرچند دولت در نفس اش خاین است.

اگر توافقنامه آنچنانی که ما از جزییات متن آن نمی دانیم، بین ترامپ و طالبان امضا شود، نیروهای سایه طالبان در محلات ولسوالی ها و ولایات همراه با پولیس از بدنه ی حکومت کابل جدا خواهند شد و به طالبان بیعت خواهند کرد. سیاست کاهش خشونت طالبان باز گذاشتن راه بسوی خشونت های ده ی 90 قرن بیستم است که پول سعودی در عقب آن جادو می کند.

جبهه ی ضد طالب در اوضاع و احوال و شرایط سیاسی پیچیده و اساس قرار گرفته اند. در این حال و احوال و هوای برگشت دوباره طالبان به صحنه قدرت سیاسی جبهه ضد طالب اعم از پشتون و تاجیک و هزاره ازبیک و ایماق و بلوچ و... دو راه در پیش پای دارند. یکی یک پارچه ایستادگی در برابر پاکستان در روکش طالبان و سودبردن از تضادهای منطقه ای و بین المللی و هماهنگی باکشورهای دوست منطقه که مخالف بازگشت دوباره طالبان برتاج و تخت افغانستان هستند.

دو دیگر بیعت به مدرسه نشینان قرون وسطایی و شرعیت برساخته فقه روایتی طالبانی مدارس گردن زنی و شلاق زنی و سنگسار و چنواری های آنچنانی.
بیعت به طالبان ناممکن است. طالبان مسلح به فقه روایتی هستند که نیازهای جهان امروز را نمی فهمد و نمی شناسد و با روح عدالت اجتماعی و حقوق برابر مرد و زن و حقوق کودک و آزادی های مدنی بیگانه است. در ته نشین فکر سیاسی طالبان مدارس دینی حکومت اسلامی خلافت است. اصل خلافت شورایی است.

شورایی از بزرگان اقوام و قبایل تشکیل می شود تا بزرگان قوم از میان متقی ترین و عادل ترین و عاقل ترین مومن مسلمان را به خلافت منصوب کنند و اعلام و باقی مردم به تصمیم شورای حل و عقد به اولی الامر بیعت کنند و شرعاً وظیفه دارند که از خلیفه در برابر دشمنان او حمایت کنند.
اینکه طالبان می گویند دموکراسی کالای غربی است و در اسلام اصل خلافت شورایی است به مضمون که گفته آمد، دیدگاه سیاسی طالبان را می نماید که این دیدگاه هرچند که در جهان کهن کاربرد داشت ولی در جهان امروز در شرایط تاریخی تغییر کرده که احزاب سیاسی یعنی نمایندگان مردم وارد جامعه و سیاست و قانون و ساختار سیاسی نظام شده اند کاربرد سیاسی ندارد... در واقعیت، هم فقه اصطلاحی و هم ساختار سیاسی خلافت مورد نظر امارت اسلامی طالبان با واقعیت ها زمان و سرنوشت مردم افغانستان بیگانه است.

جهان امروز غیر از جهان 1400 سال قبل است. طالبان مدرسی و حتی مولوی های سیاسی دست اندر کارزارهای آنچنانی، به یقین عالمان درجه اول دین نیستند که جوهر علمی جهان معاصر و عقلانیت و اخلاق و فرهنگ بشری را بشناسند. این مردمان در جهان معاصر از نظر زمانی زندگی می کنند ولی عقلانیت علمی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و حقوقی جهان معاصر را نمی شناسند و نسبت به عقلانیت علمی جهان جاهل به جهل مرکب هستند. حیوانات نیز از نظر زمانی در جهان معاصر زندگی می کنند ولی آن را نمی شناسند...

شوربختانه، سرنوشت سیاسی ما مردم افغانستان پس از نیمه دوم قرن نوزدهم، که امیران منتصب از جانب حکومت کمپنی هند بریتانوی بر اریکه قدرت سلطنت سیاسی افغانستان نصب گردید قسمی رقم خورد که ملایان مدرسی دیوبندی انگلیسی مزاج همباز و شاهان امیرسالار شدند و جواسیس انگلیس در لباس پیر به قندهار و سپس به کابل پیر شوربازار رسیدند و شاه حبیب الله و محمد نادرشاه و ظاهرشاه پادشاهان انگلیس مزاج پیر پرست و حامی ملایان شدند و دارالعلوم های مدرسی رقم خورد.

مردم ما در ذهنیت دینی گرفتار ملا و مولوی و پیر شدند و قصه مسلمان و الله توکلی و در ذهنیت فرهنگ اجتماعی مردم در شهرها تحت تاثیر فرهنگ سرمایه و مُد و فیشن و دیکور و رسم ستاره افغان و سریال های آنچنانی و مقادی های روشنفکرانه و جدل های ایدیولوژیکی جهان بینی دار و در روستا ها و دهات و ولسوالی ها مردم بی سواد محلات سنگگ شده در رسم و رواج ها و سنن فرهنگ های قومی قبیله خان خان سالاری و غیرت های جاهلانه که با فقه ی مذهبی و گردن زدن های فقاهتی و سنگسار و حجاب و فروش دختران به طویانه عجین شده است.

سرنوشت سیاسی مردم افغانستان که به یمن لطف انگلستان و مدیریت امریکا رقم می خورد، بار دیگر ما را با ملایان مدرسی فقاهتی روایتی روبرو ساخته است که شلاق شریعت دینی بدست گرفته اند. این شلاق بدستان که درصدد تطبیق شریعت هستند، نه تنها مجموعه معارف دینی را عالمانه نمی شناسند و بی خبر از دین هستند بلکه فاقد کادر تحصیل کرده و فاقد علم و دانش و هوش و شعور سیاسی و کاردانی و مدیریت و رهبری می باشند.

رسم سیاست انگلیس در افغانستان پیوسته این است که بی سودان جاهل نسبت به علم و معارف و پیشرفت و حقایق جهان تغییر کرده را به نام پاسداران دین-ملا بر دوش علما و خردمندان و خداپرستان و وطن دوستان افغانستانی سوار سازند تا هم روح استقلال خواهی و آزادی و پیشرفت و ترقی و حکومت قانون را در ذهنیت مردم پاک کنند و هم در استبداد استخوان شکن فقاهتی ملایان منافع اقتصادی و ژیوپلیتیکی را در افغانستان ملاسار حفظ کنند.

  پربازدید ترین