• سه شنبه, 29 حوت 1402
    خبرگزاری افغان ایرکا

اقدامات دولت برای مهار بحرانِ کرونا کافی نیست

اقدامات دولت برای مدیریت و مهار بحرانِ کرونا در کشور کافی نیست. این اقدامات به‌اندازه‌ای ناچیز است و از سوی دیگر در قالب ریاکاری‌ و پلشتی‌های مشمئز کننده ارایه می‌گردد، که بود و نبودِ آن برای بهبود وضعیت هیچ تأثیری ندارد. این امر نشان می‌دهد، که ما دولت نداریم و در فقدان یک ساختارِ حقوقی پاسخگو بسر می‌بریم.

همین‌طور، از دید جامعه‌شناختی نیز در افغانستان دولت وجود ندارد. یک گروه دزد و غارت‌گر بر سرنوشت مردم تسلط یافته و کشور را به‌گروگان گرفته‌اند. این‌ها، با رفتارهای زشت و غیرمسوولانه به‌ترویج ادبیاتِ دروغ‌گویانه پرداخته و تا آن‌جا به‌پیش‌ رفته‌اند؛ که دروغ‌گویی و فریب‌کاری برایشان تبدیل به‌عادت شده‌است.

واقعیت مساله اما این‌است، که نظامِ کنونی در گودالِ رذالتِ اخلاقی سقوط کرده‌است. حکومت و حلقه‌ای فاسدی که بر آن حاکم است، دردِ شهروندان را درک نمی‌کنند. واقعیت افغانستان آن‌چه که در رسانه‌ها و منابعِ رسمی گفته‌می‌شود، نیست. واقعیت این‌کشور، درد گرسنگی در شکم کودکِ فقیر و بی‌پناه کوچه‌های متروک و گِل‌آلودِ کابل است.

واقعیت، سرگردانی هزاران زن و کودکِ غریب در خیابان‌های این سرزمینِ سیاه‌ است. کرونا، تنها داستان چندروزه‌ای این گرسنگان است، داستان درازتر و تلخ‌تر این گرسنگان حاکمیت دزدان و قاتلان بر این جامعه است.

افغانستان، سرزمین ببرهای کاغذی و قهرما‌ن‌های خیالی است. تعدادی به‌کارهای نکرده‌ی‌شان افتخار می‌کنند و کوشش می‌نمایند خود را منادی اخلاق و انسان‌مداری جا بزنند. بی‌خبر از این‌که، به‌هر رنگی که خواهی جامه می‌پوش من از طرز خرامت می‌شناسم! یکی از طنزهای تلخِ این سرزمین شاید این باشد، که برخی از آدم‌نماها بر فقر و ناداری دیگران خندیدند و در بدل کمک‌های ناچیز انسانیت این افراد فقیر را به‌حراج گذاشتند. دولت اما در راستای به‌حراج گذاشتن انسانیت افراد فقیر و بی‌نوا دست همه را از پشت بست.

فکرش را بکنید؛ دولت به‌هر فامیل در غرب‌کابل چهارکیلو گندم داده‌است. حالا، اگر چندبار دیگر هم به‌همین منوال کمک کند، آن فامیلی که کمک دریافت کرده از مجموع این کمک‌ها می‌تواند فقط یک‌وقت شکم اعضای خانواده‌اش را سیر کند.
البته، غنی و اطرافیان‌اش شاید فکر کنند، این خدمت کوچکی نیست. اگر از این بیش‌تر برای مردم کمک کنند، شکم ‌های آن‌ها از شدت سیری(!) درد می‌گیرند. کاری به‌این بزرگی (!) برای مردم انجام داده‌اند که مجموع کمک‌های‌شان شاید یک میلیون افغانی ارزش اقتصادی آن باشد، اما همین بانوی نخست بی بی‌گل خانم دوصد و هشتاد میلیون دالر را جلو چشم هزاران شهروند در روز روشن خورد، نه این‌که شکم‌اش درد نگرفت، که اصلاً احساس شرم هم نکرد.

شاید احمقانه‌ترین کار این باشد که کسی در این سرزمین به امید کمک دولت در امر مهار بحران مرگ‌و‌میر کرونا بنشیند. ما باید همان‌باری ‌که خون‌ما در خیابان‌های این سرزمین ریخت، هویت اعضای این گروهک قاتل و غارت‌گر که ظاهراً نام دولت را برخود گذاشته‌است، می‌شناختیم. ما باید قبل از قطعه‌قطعه شدن کودکان‌مان در آموزشگاه موعود، قبل از بریده‌شدن گلوی شکریه‌تبسم در زابل، قبل از فوران خون در دهمزنگ و قبل از مرگ در زیر باران تیر و باروت در رستاخیز تغییر؛ چهره‌ی کثیف سران این حکومت را با بازی‌های غیراخلاقی‌شان درمی‌یافتیم. کسی چه می‌داند بعد از موج کشنده‌ی کرونا کد‌ام‌ ما زنده می‌ماند و تا چه حد این روزگار تلخ بی‌کسی، گرسنگی و دشواری را به‌یاد خواهند داشت.

این روزگار غریب خواهند گذشت اما مردم به‌یاد خواهند داشت که تاجران و اهالی ثروت و مکنت در اوج گرسنگی مردم به‌فکر تجارت شان بودند و با بلند بردن نرخ کالاهای شان بر اخلاق و انسانیت پشتِ پا زدند. از همه مهم‌تر آن عده از افراد حکومتی که در این روزگار کرونا دست به‌فساد زدند، از یاد نخواهند رفت. وحید عمر ادعا نموده‌است که 27 میلیون افغانی در کم‌تر از یک ماه مصرف تبلیغات رسانه‌ای شده‌است و این در حالی است که ولایت هرات دیروز گفته‌است، که ما کیت آزمایش کرونا نداریم. این فساد و دزدی آشکار ، برهنه‌تر از دزدی‌هایی است که همین‌چند وقت پیش از کود 91 انجام می‌شد.
داستان غم انگیز این روزهای ما را چگونه آیندگان بخوانند؟

ریحانه تمنا

  پربازدید ترین