چرا اسرائیل محکوم به نابودی است؟
اسرائیل محکوم به نابودی است چرا که این موضوع اولاً مبتنی بر سنتهای الهی است و درباره سنتهای الهی در قرآن آمده است « سُنَّهَ اللهِ فِی الَّذِینَ خَلَوا مِن قَبلُ وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّهِ اللهِ تَبدِیلاً »[احزاب، آیه 62] و ثانیاً براساس شاخصهای محسوس عینی است، براساس سنّتهای الهی، باطل امکان دوام ندارد و قطعاً سرنگون میشود. از نظر معارف قرآنی، باطل همواره موقت و رفتنی است، قرآن خبری در همین رابطه می دهد و خطاب به بنیاسرائیل در آیهی 4 سوره إسراء میفرماید: «وَ قَضَیْنَا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الأَرْضِ مَرَّتَینِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کبِیرًا» : «و در کتاب آسمانى [شان] به فرزندان اسرائیل خبر دادیم که قطعاً دو بار در زمین فساد خواهید کرد و قطعاً به سرکشى بسیار بزرگى برخواهید خاست »، این پیشبینی قرآن تحقق پیدا کرد، سپس در آیة بعدی چنین می فرماید: «فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیکمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ» : «هنگامىکه نخستین وعده فرا رسد، گروهى از بندگان جنگاور خود را بر ضد شما می انگیزیم، تا برای سرکوب شما میان خانه هایتان را هم جستجو می کنند»، سپس تأکید می کند که «وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولاً» : «این وعده اى است قطعى»، این موارد نشان میدهد که خداوند متعال وعده داده است اسرائیل از بین خواهد رفت.
در مورد نشانههای محسوس از بین رفتن رژیم صهیونیستی طی 25 سال آینده نیز مصادیق خوبی وجود دارد و این تنها ما نیستیم که میگوئیم اسرائیل طی سالهای آینده از بین خواهد رفت، در حال حاضر بسیاری از مراکز تحقیقاتی نیز پیشبینی میکنند که اسرائیل از بین خواهد رفت، هنری کسینجر که یک صهیونیست افراطی نیز هست، اخیراً در کتابی با عنوان «نظم جهانی» میگوید که امکان استمرار رژیم صهیونیستی وجود ندارد و ممکن است که اسرائیل تا سال 2025 از بین برود، اینکه یک صهیونیست این نکته را میگوید، در نوع خود جالب است.
دیگر اینکه باید توجه داشت هماکنون در اسرائیل یک دولت قومی به وجود آمده است و گروههای افراطی دینی سعی میکنند این دولت قومی را مصادره کنند، در حال حاضر مراکز تحقیقاتی اسرائیل از انحلال دولت قومی و تشکیل دولتهای مذهبی سخن میگویند، این گروههای افراطی بهدلیل نوع رفتاری که دارند، میتوانند جهان اسلام را علیه خود متحد کنند و از طرف دیگر، بهدلیل اعتقادات خود میتوانند گروههای درونی اسرائیل را نیز در مقابل یکدیگر قرار دهند، این جریان نوعی داعش یهودی است و اخیراً قانونی به کنیسة اسرائیل دادهاند که براساس آن مشخص شود به چهکسی میتوان عنوان یهودی داد، در حال حاضر متدینین یهودی میگویند کسی که از مادر یهودی متولد شود یهودی است، امّا بسیاری از سکولارهای مسیحی یا از مادر غیریهودی متولد شدهاند یا همسر مسیحی دارند و این افراد از سوی یهودیان ارتدکس تکفیر میشوند، این موضوع میتواند یک شکاف عمیق در جامعة اسرائیلی ایجاد کند که منجر به دوقطبی شدن آن میشود.
علاوه بر این، در اسرائیل چیزی به نام ملت وجود ندارد و این موضوع برای اسرائیل خطرناک است، در اسرائیل کنونی جریان ملی جای خود را به گروهای قومی داده است، احزاب فعال در اسرائیل نشاندهندة اختلافهای موجود در آن هستند، برای نمونه حزب «اسرائیل خانهی ما»، متشکل از یهودیان روسیتبار که یک تشکل شناختهشده محسوب میشود، حزبی مختص به بازنشستگان است، حزبی دیگر متعلق به جریان اجتماعی دیگری است. این تشتت نشان میدهد که ما نمیتوانیم از یک ملت صحبت کنیم، اسرائیل صرفاً متشکل از اقوامی است که اختلافهایی با یکدیگر دارند، این واگرایی که در رژیم صهیونیستی آغاز شده است، آن را از درون متلاشی میکند.
به هر حال امروزه رژیم صهیونیستی به عنوان نماد و تبلور اندیشه های صهیونیسم در بدترین دوران حیات خود قرار دارد و تصمیم گیری های حاکی از سراسیمگی همچون تهاجم به لبنان و غزه و ارتکاب شدیدترین و جنون آمیزترین جنایتهای ضد بشری در این تهاجمات، نشان از استیصال و درماندگی این رژیم دارد .
در حال حاضر مهمترین مشکلاتی که رژیم صهیونیستی با آن مواجه شده و به شدت تلاش می کند تا با بهره گیری از تمامی ابزارها اعم از ابزارهای جهانی همچون سازمان های بین المللی، ابزارهای رسانه ای و حتی ابزارهای خشونت آمیز با آن برخورد نماید به شرح ذیل می باشد :
1. شکست افسانه شکست ناپذیری اسرائیل در مصاف این رژیم با حزب الله و گروه های مقاومت اسلامی فلسطین، شایان ذکر است پیش از پیروزی های حزب الله در جنوب لبنان و در طی دوران پس از تشکیل رژیم صهیونیستی، کلیه جنگ هایی که بین این رژیم و کشورهای عربی به وقوع پیوسته بود و علیرغم شور و احساسات ضد صهیونیستی در منطقه که در دوران ناصر به اوج خود رسید تقریباً همواره پیروزی با رژیم صهیونیستی بوده و پیروزی های مختصری هم که در اوایل دهه هفتاد میلادی به دست آمد در برابر آنچه از دست رفته بود چندان مهم نبود، این مساله باعث شده بود که این تلقی که اسرائیل از سوی خدا مورد حمایت بوده و شکست ناپذیر است و توسط رسانه های تبلیغاتی این رژیم هم بر روی آن مانور داده می شد، به مرور تبدیل به یک باور عمومی در سطح منطقه شود و حتی در اعتقادات برخی ساده اندیشان نیز ایجاد تزلزل نماید، همین اعتقاد و نیز فرسایشی شدن جنگ ها و افزایش تلفات اعراب در این جنگ ها که با روحیه خوشگذران برخی حاکمان عربی و به ویژه حاکمان جدید و تازه به دوران رسیده آن در تعارض بود، باعث شد تا مسیر مبارزه به مذاکره تبدیل شود که با توجه به حاکمیت روح یاس و افسردگی بر ملت های منطقه در اثر این شکست ها واکنش مهمی را در سرزمین های اسلامی به دنبال نداشت، امّا با نخستین پیروزی های حزب الله در مصاف با رژیم تا بن دندان مسلح اسرائیل، نخستین بارقه های پیروزی درخشیدن گرفت و با شکسته شدن افسانه شکست ناپذیری این رژیم خون تازه ای در رگهای ملت های مسلمان منطقه جاری شده و دیگر بار روح امید به پیروزی در کالبد افسرده آنان دمیده شد که خود این مساله، خطری بزرگ برای کیان و هستی رژیم صهیونیستی به شمار می آمد.
2. رژیم صهیونیستی در منطقه ای قرار دارد که به لحاظ انرژی پایتخت انرژی جهان به شمار می رود و از طرفی این رژیم به لحاظ جغرافیایی در موقعیتی قرار دارد که به شدت از نظر انرژی احساس کمبود و نیازمند واردات انرژی می باشد و همین امر می تواند بحران های اجتماعی و اقتصادی را به دنبال داشته باشد و پایه های آن حکومت را به مخاطره بیندازد، چنانکه بحران مهاجرت معکوس در رژیم صهیونیستی به دنبال جنگ های سی و سه روزه و بیست و دو روزه به ویژه اینکه مهاجرت یهودیان به سرزمین های اشغالی مهمترین پایه شکل گیری رژیم صهیونیستی و تداوم آن و نماد قدرت این رژیم به شمار می آید و به همین دلیل صهیونیست ها سالانه هزینه های هنگفتی جهت جذب یهودیان جهان به سرزمین های اشغالی انجام می دهند امّا به دنبال وقوع جنگ های سی و سه روزه و بیست و دو روزه که در آنها برای نخستین بار از زمان تشکیل رژیم صهیونیستی شهرهای مهم این رژیم و حتی تل آویو پایتخت این رژیم مورد تهدید نظامی موشک های حزب الله و حماس قرار گرفت، موجی از وحشت یهودیان ساکن شده در این شهرها را فرا گرفت و آنان را به بازگشت از سرزمین های اشغالی ترغیب کرد.
3. آگاه شدن جهانیان از نیرنگهایی که به عنوان بنیانهای این رژیم و عوامل مشروعیت بخش آن توسط صهیونیست ها تبلیغ می شود و در واقع افتادن پرده از روی جنایتهای این رژیم در سرزمین های اشغالی و سایر بخشهای دنیا با استفاده از ابزارهای رسانه ای و در واقع تبدیل شدن بزرگترین ابزار سرپوش گذاری جنایات و تحریف واقعیات؛ یعنی رسانه به عنصر بیداری و آگاهی جهانی و نیز خیزش جنبش های ضد صهیونیستی در کشورهای هم پیمان این رژیم و به ویژه فعالیت گسترده یهودیان ضد صهیونیست می تواند در آینده موجودیت این رژیم را در ورطه سقوط ببرد.
4. اختلافات میان خود این رژیم در مورد ادامه راه آرمانگرایانه صهیونیستی به صورت کامل و یا تن دادن به برخی واقعیت ها که این مساله باعث به وجود آمدن گروههای در میان صهیونیست ها شده است که با روند سازش مخالفت نموده و هر کسی را که اندک امتیازی به مخالفان رژیم صهیونیستی می دهد را خائن تلقی می نمایند و قتل اسحاق رابین نخست وزیر اسبق این رژیم که با امضای قرار داد اسلو تشکیلات خودگردان را به رسمیت شناخته و وعده هایی نیز به فلسطینیان داده بود (هر چند وعده هایی که هرگز اجرایی نشد) توسط یک جوان صهیونیست افراطی به نام عیگال امیر در همین راستا ارزیابی می شود. صهیونیست ها امروزه در شرایطی هستند که تشکیل اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات عملاً به دلیل محدودیتهای موجود امکان تحقق ندارد و از طرفی به دلیل برخی نیازهای خود از جمله موضوع امنیت و انرژی نیازمند تعامل و مذاکره با دشمنان خود هستند، در حالی که از سالها پیش با وعده سرزمین شیر وعسل و نیز با تهییج احساسات یهودیان برای تشکیل دولت آرمانی یهود که حداقل محدوده آن از نیل تا فرات خواهد بود میلیونها نفر را از سرزمین های خود به این منطقه کوچانده اند و آنان را مشتاقانه در انتظار تحقق کامل آرمان دولت یهود نشانده اند، طبیعی است که این آرمانگرایی با آن واقعیت ها در تعارض بوده و خود باعث بروز تنش درونی خواهد شد که در وضعیت بحرانی امروز این رژیم می تواند به یک مخاطره امنیتی درونی تبدیل شود .
بنابر این با مطالعه این اوضاع و احوال رژیم صهیونیستی در می یابیم که این رژیم در بدترین شرایط خود به سر می برد که طی آن هم از درون خود و هم از درون سرزمین اشغال شده و هم از خارج از این سرزمین با مخاطرات مختلفی مواجه است که باعث شده است تا پایه های این رژیم به شدت به لرزه افتد، این رژیم که به صورت طفلی نامشروع در سرزمین های اسلامی سر برآورده است هیچ جایگاهی در میان مردم منطقه نداشته و در شرایط کنونی هر گونه ارتباط با این رژیم به عنوان لکه ننگی بر دامن هر دولتی است که با آن رابطه برقرار می کند و هر دولتی که با این رژیم رابطه بر قرار می کند منفور ملت خود و سایر ملت های منطقه قرار می گیرد، در مجموع با گسترش فرهنگ جهاد و شهادت در میان فلسطینی ها، رژیم غاصب اسرائیل تاب مقاومت نخواهند آورد و به زودی پیروزیهای درخشانی نصیب مردم مظلوم فلسطین خواهدگردید.