• شنبه, 01 ثور 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

ضرورت مبارزه جدی با مساله آزار جنسی زنان در افغانستان

چند روز پیش خبر مرگ (احتمالا خودکشی) خواننده موسیقی رپ معروف آمریکایی «اریک موریلو» در صدر اخبار جهان قرار گرفت. به نوشته رسانه های معروف جهان، مرگ او تنها پس از یک ماه از آن روی داد که پولیس آمریکا او را به اتهام تجاوز به یک زن بازداشت کرده بود و قرار بود که دادگاه رسیدگی به اتهامات موریلو به زودی آغاز گردد.

پولیس آن کشور، از مرگ آقای اریک موریلو در خانه اش واقع در ایالت فلوریدای آمریکا سخن گفته و از علت مرگ او سخنی به میان نیاورده است. جزئیات مرگ ایشان بعد از تایید پزشکی قانونی آمریکا علنی خواهد شد.

مرگ این خواننده مشهور و ثروتمند آمریکایی و متهم به آزار و اذیت یک زن، هر کسی را به یاد حوادثی از این جنس در چند روز اخیر در افغانستان می اندازد. رویدادهایی که شباهت بالایی به اتهامات این رپر داشت. اما در افغانستان، متهمین نه تنها مورد پیگرد قرار نگرفته اند بلکه با مسکوت ماندن قضیه به صورت عمدی، عوامل احتمالی قضیه به طور عجیبی ظاهرا مورد حمایت هم قرار دارند.

درست در روز عاشورای امسال، در شبکه های اجتماعی، شایعاتی در مورد ارتباط نا مشروع یکی از مقامات بلندپایه دولتی در افغانستان بر سرزبانها افتاد. صفحات مختلف شخصی و عمومی در شبکه های مجازی شروع به فعالیت کرده و کاربران زیادی در فیس بوک بدون توجه به نامعلوم بودن ابعاد قضیه شروع به متهم کردن این و آن کرده و بازار تهمت و شایعات به سرعت رونق گرفت. به دنبال این شایعات، چندین تن از زنان جوان و سرشناس افغانستان با حضور در صفحه فیس بوک خویش با دلهره و نگرانی از مردم و شایعه پراکنان خواهش کردند که دست از اتهام زدن به آنها برداشته و با آبروی انها بازی نکنند.

لحن ملتمسانه و درماندگی واضح این زنان جوان نشان می داد که آنها چقدر از این اتهامات آسیب روحی و روانی دیده اند. ایجاد چنین وضعیتی نشان می دهد که زنان این سرزمین به راحتی از سوی افراد، بدون واهمه از پیامد عملکردشان، مورد اتهام قرار گرفته و به آسانی آبرو و عزت آنها در جامعه به شدت سنتی افغانستان به بازی گرفته می شود.

این درحالی است که در کنار توضیح و اضطراب این زنان، خبری از مرد مورد اشاره در این رسوایی نیست. انگار آن مرد به صورت طبیعی از هر گونه اتهام و نقش داشتن در یک رسوایی جنسی پیش از پیش تبرئه شده و نیازی به توضیح و جوابگویی به اتهامات در خود نمی بیند. این موضوع جایگاه شکننده و بسیار آسیب پذیر زنان در افغانستان را به خوبی نشان می دهد.

درست چند هفته پیش از این، افغانستان بازهم در مورد مسایل مربوط به تجاوز جنسی در صدر اخبار جهان بود و عملیات پولیس برای دستگیری یکی از متهمین معروف به ازار و اذیت جنسی زنان با شکست مواجه شد.

چندسالی است در کشورهای غربی جنبشی به نام #من_هم به راه افتاده و آسیب دیدگان آزارهای جنسی با راه انداختن این کارزار عرصه را بر مردان قدرتمند هوس باز و سوءاستفاده گر تنگ کرده اند. این جنبش با قدرت تمام، برخی از بزرگترین و متنفذ ترین هنرمندان و شخصیت های پر نفوذ و سرشناس غربی را به دادگاه کشانیده و عدالت را بر آنها اجرا کرده اند.

مشهورترین چهره این ماجرا فیلمساز و کارآفرین معروف هالیوود «هاروی وینستین» بود که با وجود شهرت و نفوذ زیادش در میان هنرمندان و افراد مشهور آمریکا به خاطر اعمالش به سرعت منفور اجتماع شده و سرانجام توسط پولیس آمریکا، به زندان افکنده شد. او بعد از چندماه زندان بالاخره نتوانست دوام بیاورد و با خودکشی به زندگی اش در زندان پایان داد. جنبش «من هم» زنان در کشورهای غربی، به تمام معنی عرصه را بر مردان قدرتمند و صاحب نفوذ غربی و احتمال سوء استفاده آنها از قدرتشان علیه زنان، به چالش کشیده و می تواند نقطه عطفی در تاریخ اجتماعی زنان جهان باشد.

خیلی دور از انتظار است که چنین جنبشی در افغانستان هم -حداقل به این زودی ها- به طرز موثر و موفقانه ای شکل بگیرد. مشکلات زنان در کشور افغانستان پیچیده تر و سخت تر از آنی است که جنبش هایی از جنس کارزار #Me_Too در این سرزمین به راه بیفتد و عرصه را بر مردان هوس باز و بی بند و بار تنگ کند.

در کشورما، به طور معمول نگاه مردم به مسایلی مثل آزار و اذیت زنان بدور از واقعیت ها و بسیار بدوی و جنگلی است. عموما تنها زنان اند که بار اصلی این طور رویدادها و پیامدهای تلخ تر آن را باید به جان بخرند. انگار مردان به عنوان جنس برتر به طور خودکار از هر گونه عیب و نقصی مبرا اند و شوربختانه زنان به طور اتومات باید ننگ بی آبرویی ها را به تنهایی به دوش می کشند.

در حالی که از نظر شرعی و عقلی هر کار زشت همانقدر که برای زن بد و ناپسند است، برای مرد هم ناپسند و ناروا است. از این رو منطقی و عقلانی این است که تا حداقل  به صورت پیش فرض، زشتی روابط نامشروع، در ذهنیت اجتماع باید به صورت مساوی بین زن و مرد تقسیم شود. باری، اگر این موضوع مرتبط با سوءاستفاده از جایگاه و قدرت شخص متجاوز باشد، باید از زنان قربانی حمایت همه جانبه صورت گیرد.

اگر هر کاری زشت و ناپسند است، از نظر شرعی هم برای مرد جزای یکسان دارد و هم برای زن. اما متاسفانه زنان این سرزمین حتی در صورتی که مورد تجاوز قرار گیرد، به جای اینکه به عنوان قربانی مورد حمایت مردم و جامعه قرار گرفته و از مظلوم پشتیبانی شود، خود قربانی مقصر پنداشته شده و از طرف خویشاوندان مورد شماتت و حتی قتل ناموسی قرار میگیرند. در حالی که وضعیت برای مردان جامعه چنین نیست و آنها عموما مورد حمایت قبیله و قوم خود قرار میگیرند.

از این رو زنان این سرزمین برای تغییر نگاه اجتماع به موضوع آزار و اذیت جنسی و برخورد معقولانه تر مردم با مسایلی از این دست، راه درازی در پیش دارند. تغییر دادن ذهنیت مردم در این مورد کار یکی دو روز نیست، بلکه باید تلاش زیادی کرد تا شاید در طول سالهای آینده، دیدگاه مردم ما در این مورد از پیش فرضهای قبیلوی بیرون شده و به زنان به چشم انسانی مساوی با مردان نگریسته شود.

این کار نیاز به فعالیت فرهنگی فراوان دارد. از تغییر در محتوای مضامین درسی در مکاتب گرفته تا رسانه ها، هنرمندان، دانشگاهیان و علما در این مورد نقش پررنگ و موثری می توانند داشته باشند.

از دولت انتظار می رود که به خاطر بازسازی وجهه خودش، در مورد اجرای عدالت بر کارمندان و افراد بلند مرتبه دولتی خاطی و متهم به آزار و اذیت زنان، قاطعانه و بدور از هر گونه ملاحظات قومی و قبیلوی عمل کند. حداقل دادگاهی برپا شود و به صورت مستند قضیه مورد پیگرد قرار گیرد و کسانی که مجرم اند، به سزای اعمالشان برسند. در صورتی که با این طور رویدادهای ننگین با مسامحه برخورد شود، بدون شک هم انتظار تکرار این طور قضایای شرم آور را باید داشت و هم اعتماد مردم به دولت و کارمندانش به شدت سقوط خواهد کرد.

حکومت بدنام و شکست خورده در اجرای عدالت و تضمین امنیت برای شهروندانش، بخش عمده مشروعیت و مقبولیت اجتماعی اش را از دست خواهد داد. حکومتی که پشتیبانی مردم را نداشته باشد، دوامی نخواهد داشت.

  پربازدید ترین