شروع ماراتن مذاکرات صلح
بعد از سالها رنج و سختی، جنگ و کشتار اینک شاهد جمع شدن بازیگران سیاسی در معادلات قدرت افغانستان دور یک میز تحت عنوان «مذاکرات صلح بین افغانان» که در دوحه قطر گرد هم آمدند، هستیم، اولین روز مذاکرات ظاهرا در فضای خوبی برگزار شد و جدای از حواشی مانند: نحوه نشستن در یک جلسه رسمی و یا پاسخ باتور دوستم و نادر نادری در جواب خبرنگار موضوعات مهمی از سوی طرفین مطرح گردید، از جمله: برپایی نظام اسلامی، حفظ دستاوردهای گذشته و آتش بس. اگر واقعنگر باشیم و به دور از سیاهنمایی به این رویداد به عنوان یک فرصت تاریخی در افغانستان برای ساخت آیندهای بهتر بنگریم میتواند نویدبخش و سرآغاز رشد، ترّقی، توسعه پایدار، آبادی و آزادی برای افغانستان و عزت و کرامت برای افغانها در زیر سایه وحدت و همپذیری اقوام و سلایق سیاسی متفاوت باشد. اما آنچه که مذاکرات را با دشواریهای اساسی مواجه میکند بیشمار است و انتظار رسیدن به توافقی زودهنگام عبث است و نمیتواند خواستههای مردم افغانستان را فراهم نماید.
چیزی که ایالات متحده آمریکا یا به بیان بهتر ترامپ و همفکرانش به دنبال آن است رسیدن به توافقی است تا ترامپ را یک قدم بیشتر به گرفتن جایزه صلح نوبل و پیروزی در انتخابات آمریکا نزدیک کند این نگاه ابزاری را می توان در همزمانی آغاز مذاکرات صلح با حادثهای که بهانه حمله به افغانستان (11 سپتامبر) را به دست آمریکاییها داد به خوبی دید و آن را نمیتوان اتفاقی قلمداد کرد. در صحبتهای آقای پمپئو در مراسم افتتاحیه مذاکرات صلح نیز این استفاده ابزاری را می توان مشاهده نمود او اظهار می کند که نوع نظام حاکم بر افغانستان برای آمریکا مهم نیست، چیزی که برای آنها مهم است حفظ منافع است، خواه این منافع با طالبان محقق شود یا با یک دولت ترکیبی؛ بنابراین خواسته اصلی آمریکا که کمکهای مالی و نظامی خود به افغانستان را منوط به آن کرده است یک دولت دست نشانده و مورد تایید آنهاست.
در این بین تیم مذاکره کننده دولت با یک ترکیب کاملا ناهمگون به نمایندگی از حزب، جریان و قوم خود در مقابل تیم مذاکره کننده طالبان با ترکیبی یک دست قرار گرفتند، شروع مذاکرات در حالی است که تیم مذاکره کننده دولت از جزئیات و آجندا کاملا آگاه نیستند و طالبان توافق خود با آمریکاییها را مبنا و بیس کار خود قرار دادهاند، اگر دولت اشرف غنی و تیم مذاکره کننده دارای یک فکر استراتژِک و راهبرد مشخص بودند می توانستند خود را از زیر بار فشارهای سیاسی و دخالتهای خارجیها از جمله آمریکا رها کنند و در اولین مرحله، مذاکرات را در کشور دیگری غیر از قطر برگزار کنند. مثلا کشورچین گزینه مناسبی در این زمینه بود، دیپلماسی قوی و اقتصاد بزرگ چین می توانست پیامهای زیادی برای بازیگران سیاسی داشته باشد.
نکته مهمی دیگری را که نمی توان نادیده گرفت این است که هیچ کدام از شرکت کنندگان این نشست از تیم مذاکره کننده دولت و طالبان گرفته تا آمریکاییها و دیگران از ضمانتهای اجرایی شدن توافق صلح صحبتی به میان نیاوردند و بیشتر به ابراز امیدواری برای رسیدن به توافق بسنده کردند، بنابراین رسیدن به یک توافق که خواستههای طرفهای درگیر در افغانستان را تامین کند بسیار دشوار است و شاهد روزهای پرتنشی در نشستهای آتی خواهیم بود.
ما نیز امید واریم شروع مذاکرات صلح آغازی باشد بر پایان جنگ در افغانستان.
علیرضا عبداللهی سیستانی ـ کارشناس ارشد سیاست گذاری عمومی