افغان ها باید از برجام درس بگیرند
این روزها بحث و گفتگو در رابطه با مذاکرات صلح میان افغانها سرخط خبرگزاریها و به نقطه تمرکز کنشگران ذینفع در افغانستان تبدیل شده است. اما اگر بخواهیم از زاویهای دیگر به این رویداد نگاه کنیم، هرچند که روزنهای امیدی برای پایان جنگ و درگیری در افغانستان را فراروی افغانها قرار میدهد اما به این مذاکرات نمیتوان زیاد خوشبین بود چرا که توافق آمریکا و طالبان در 29 فوریه 2019 به عنوان بیس و مبنا برای شروع مذاکرات قرار گرفته است، توافق یا معاملهای که زوایای پیدا و پنهان آن هنوز هم به خوبی روشن نیست. در واقع آمریکاییها در معامله با طالبان و میدان دادن به این گروه، به دنبال تحمیل آنان بالای جامعه افغانستان هستند و برای دهشتافکنی و ناامنی در منطقه بازیگر جدیدی به اسم داعش را استخدام کردهاند. ادامه این سیاست آمریکا در افغانستان منوط به انتخاب مجدد ترامپ در انتخابات پیش روی آمریکا است هر چند فاکتور و مولفههای دیگری هم در آن دخیل است و شخصیت بی ثبات ترامپ را نیز میتوان به آن اضافه کرد.
آمریکاییها به خوبی میدانند که سیاست خارجی نظامی آنها در افغانستان شکست خورده است و از این طریق نمیتوانند به اهداف منطقهای خود دست یابند و با تغییر استراتژی خود سعی دارند تا نفوذ خود در افغانستان را حفظ کنند و برای این منظور از هیچ اقدامی فروگذار نمی کنند هر چند که سلطه طالبان بر تمامی خاک افغانستان و تغییر نظام کنونی باشد. متاسفانه سیاستمداران افغان هنوزهم چشم امیدشان به حضور نظامی نیروهای آمریکایی برای حفظ دولت و نظام کنونی است، سیاستی که دیگر در اولویت کاخ سفید نیست و دستاوردها و اهدافی که آمریکاییها از طریق توافق با طالبان و ادامه آن در مذاکرات صلح به دست میآورند قابل مقایسه با هزینهها و دستاوردهای که از طریق حضور نظامیشان به دست میآوردند، نخواهد بود.
اما با تمام این تفاصیل سیاستها و بدعهدی آمریکایی در معاهدات بین المللی بر همگان واضح و مبرهن است و آنها فقط به منافع خود می اندیشند، این مطلب درمعاهده برجام نیز به خوبی صادق است. در 14 ژوئیه 2015 توافق برنامه جامع اقدام مشترک (Joint Comprehensive Plan of Action) ، در وین اتریش بین ایران، اتحادیه اروپا و گروه 1+5 (چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا و ایالات متحده آمریکا به علاوه آلمان) منعقد شد. اما آمریکا و آقای ترامپ در سال 1397 ه. ش، رسماً از برجام خارج شد. هر چند که حکومت ایران به ریاست دکتر حسن روحانی حساب ویژهای بر روی توافق برجام باز کرده بود اما با خروج آمریکا همهی آنها به یاس مبدل شد و تبعات سنگین اقتصادی و سیاسی را برای ایران به دنبال داشت. با وجود اینکه آمریکا رسما از برجام خارج شده است اما باز هم با زیاده خواهی خواهان فعال شدن مکانیزم ماشه در روز شنبه 19 سپتامبر و بازگشت تحریم ها بر علیه ایران است و این چیزی جز نتیجه نشستن بر سر میز مذاکره با آمریکا نیست. خروج از برجام اولین بد عهدی آمریکاییها به جهانیان نبوده و نخواهد بود، در ادامه به چند نمونه دیگر اشاره میشود:
- خروج از«پیمان مهاجرتی سازمان ملل» موسوم به «پیمان نیویورک»
- خروج آمریکا از «قرارداد تجارت آزاد آمریکای شمالی» موسوم به «نفتا»
- خروج آمریکا از توافق اقلیمی «پاریس»
- خروج از پیمان تجاری اقیانوس آرام (TPP)
- خروج از «یونسکو» (سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد)
- خروج از «شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد»
- خروج از سازمان جهانی بهداشت
- خروج از پیمان آسمانهای باز.
بنابراین، چشم بستن به دهان آمریکاییها و امید واهی داشتن به این عهد شکنانی که به هیچ صراطی مستقیم نیستند غیر منطقی است و اکنون که فرصت مذاکرات مستقیم بین افغانان به وجود آمده است باید به بهترین نحو ممکن استفاده گردد و از دخالتهای بیگانگان بر روند مذاکرات جلوگیری شود، طالبان به صورت زبانی هم که شده در این مورد مواضع شفاف و صریحی دارد اما متاسفانه از سوی دولت هیچ گونه اظهار نظری در این رابطه صورت نمیگیرد.