• پنج شنبه, 09 حمل 1403
    خبرگزاری افغان ایرکا

ویژه نامه مدینه در ماتم (به مناسبت سال روز رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله)

ویژه نامه مدینه در ماتم (به مناسبت سال روز رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله)

 با رحلت پیامبر عزیز اسلام، نه تنها مدینه بلکه تمام ملک وجود در اندوه و در عزا فرو رفت. رواست اگر آسمان و زمین خون گریه کنند؛ چرا که این داغ عزای قافله سالار انبیاست. با رحلت نبی اکرم شهر مدینه یکسره بلا شد و قومی برای غصب خلافت جمع شدند. از آن پس هرشب صدای ناله زهرا به گوش مردم مدینه می‌رسید. پس از آن بود که غربت زهرای مرضیه و علی مرتضی آغاز شد. اینک «پدری مهربان» از دنیا می رود، پدری بی مانند جهان را ترک می گوید و آنگاه که بی تابی و بی قراری دخترش را نظاره می کند خطاب به او چنین می فرماید: «فاطمه عزیزم، غصه به خود راه مده که تو اوّلین کسی هستی که به دیدار من می شتابی.

برگی از دفتر زندگانی پیامبر اعظم، حضرت محمد صلی الله علیه و آله
پیغمبر اکرم حضرت محمد بن عبداللّه (ص) که نبوت به او پایان یافت، در سال 570 بعد از میلاد متولد شد. در چهل سالگی به نبوت مبعوث گشت. سیزده سال در مکه مردم را به اسلام دعوت کرد و سختی ها و مشکلات فراوان متحمل شد و در این مدت گروهی زبده تربیت کرد و پس از آن به مدینه مهاجرت نمود و آنجا را مرکز قرار داد. ده سال در مدینه آزادانه دعوت و تبلیغ نمود و با سرکشان عرب نبرد کرد و همه را مقهور ساخت. پس از ده سال همه جزیرة العرب مسلمان شدند. آیات کریمه قرآن تدریجا در مدت بیست و سه سال بر آن حضرت نازل شد. مسلمین شیفتگی عجیبی نسبت به قرآن و هم نسبت به شخصیت رسول اکرم نشان می دادند. رسول اکرم در سال یازدهم هجری، یعنی یازدهمین سال هجرت از مکه به مدینه که بیست و سومین سال پیامبری او و شصت و سومین سال از عمرش بود درگذشت در حالی که جامعه ای نوبنیاد و مملو از نشاط روحی و مؤمن به یک ایدئولوژی سازنده که احساس مسئولیت جهانی می کرد تأسیس کرده و باقی گذاشته بود.

نمی از یم فضایل
پیامبر اعظم (ص) به نص صریح قرآن پیامبر رحمت و پیام آور صلح و صفا بود. نرم خویی پیامبر اعظم (ص) هدیه ای الهی بود: به لطف و رحمت الهی با آنان نرم خو و پر مهر شدی و اگر درشتخوی سخت دل بودی بی شک از پیرامون تو پراکنده می شدند. همین نرم خویی و رفتار مسالمت آمیز پیامبر (ص) یکی از راهکارهای بسیار موفق آن حضرت در جذب مردم و تسخیر قلب ها بوده است. خدای متعال در آیه دیگر از رأفت، رحمت و مهربانی و دلسوزی پیامبر اعظم (ص) این گونه یاد کرده است: به راستی که پیامبر از میان خودتان به سوی شما آمده است که هر رنجی که شما می برید، برای او گران می آید، و سخت هواخواه شماست و به مؤمنان رئوف و مهربان است. پیامبر اعظم (ص) خود فرموده: «پروردگارم مرا به مدارا و نرمی با مردم دستور فرمود، همان گونه که به انجام واجبات امر فرمود.» پیامبر اسلام (ص) در برخورد خشونت آمیز دیگران نیز از قهر و خشونت بهره نگرفت. وقتی پیامبر اعظم (ص) در مکه برای دعوت مردم به خداپرستی ظهور کرد، با عکس العمل شدید قریش مواجه شد و قریش از هیچ گونه آزار و شکنجه، اهانت و افترا دریغ نورزید و او را فردی کذاب، ساحر، مجنون و... معرفی کردند، ولی عکس العمل پیامبر (ص) این بود که: «بارالها، قوم من را بیامرز که آنان نادان اند.»

با پیامبر صلی الله علیه و آله در آخرین روزها و ساعات حیات
شیخ مفید در ارشاد می گوید: «هنگامی که رسول خدا از نزدیک شدن اجل خود مطّلع گردید، به هر مناسبتی برای مسلمانان سخنرانی می کرد و آنان را از فتنه انگیزی و اختلاف پس از خودش برحذر می داشت. و بسیار سفارش می کرد که به سنّت او متمسّک شوند، و بر آن اتفاق نظر و وحدت داشته باشند، و آنان را به پی روی از عترت خود، و اطاعت و حفاظت از آن ها، و کمک و یاری به آن ها در دین تشویق می کرد، و از اختلاف و ارتداد برحذر می داشت و راویان بسیاری از آن حضرت نقل کرده اند که فرمود: ای مردم، من از میان شما می روم و شما در حوض کوثر بر من وارد می شوید. آگاه باشید که درباره دو چیز از شما سؤال خواهم کرد. پس مواظب باشید که چگونه از آن ها محافظت می کنید. بدانید که خداوند به من خبر داده است که این دو از هم جدا نمی شوند تا مرا ملاقات کنند. من این ها را از خدا درخواست کردم و آن ها را به من عطا فرمود. آگاه باشد که من این دو را در میان شما می گذارم: کتاب خدا و عترتم، اهل بیتم. از آن دو پیشی نگیرید که متفرق می شوید و از آن دو عقب نمانید که هلاک می شوید و سعی نکنید که چیزی به آن دو یاد بدهید؛ زیرا آن دو آگاه تر از شما هستند. ای مردم، این گونه نباشید که پس از من به کفر خویش بازگردید و خون همدیگر را بریزید... آگاه باشید که علی بن ابی طالب، برادر و وصی من است که بر سر تأویل قرآن می جنگد؛ چنان که من بر سر تنزیل قرآن جنگیدم.

هجرت به جهان ابدیت
سرانجام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پس از آنکه 63 سال در راه خدا تلاش کرد و 23 سال از آن را به عنوان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله (13 سال در مکه و 10 سال در مدینه) در نشر رسالت جهانی خویش به سر آورده بود. در 28 ماه صفر، سال 11 هجری به ملکوت اعلی پیوست و خورشید روشن هدایت و مشعل نورانی دریای حکمت بشر خاموش گشت.

رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مصادف با 633 میلادی، ظهر روز دوشنبه بود. پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام او را غسل داد و با سه جامه، بدن مبارکش را کفن پوشانید و بر پیکر پاک حضرت نماز گزارد و آنگاه وی را در همان حجره خود در خانه اش در شهر مدینه با کمک عباس بن عبدالمطلب و پسرش فضل و اسامة بن زید و اوس بن خولی انصاری به خاک سپردند. (تاریخ انبیاء (از آدم خلیفة اللّه (ع) تا خاتم رسول اللّه (ص))، ص 417)

رحلت پیامبر(ص) و ظهور فتنه ها
درگذشت پیامبر گروهی را در سکوت فرو برد و چنانکه حضرتش پیش بینی کرده بود جمعی را نیز به تلاشهای مرموز و مخفیانه واداشت.کسانی که از روزهای شدت یافتن بیماری پیامبر و احتمال درگذشت وی در پی این بیماری، نیاتی برای دستیابی به قدرت در دل داشتند، بی درنگ پس از شنیدن این خبر و هنگامی که هنوز علی(ع)،فضل بن عباس و تنی چند سرگرم تجهیز پیکر پاک رسول خدا(ص) برای دفن بودند، دست به کار شدند. اینان بی توجه به همه آنچه رسول اکرم(ص) فرموده بود به شور نشستند تا شاید پیروان آخرین برگزیده خدا را از بیراهه روی و بی رهبری برهانند. چه به ادعای ایشان آن حضرت رهبری برای امتش برنگزیده یا به پیروی فردی سفارش کرده که محبوبیتی در میان قوم خود نداشته و از عهده کاررهبری برنمی آمده است.

غربت و تنهایی اهل بیت علیهم السلام
با رحلت پیامبر(ص) طوفانهای تازه ای از حوادث پیچیده و بحرانی وزیدن گرفت. احقاد و کینه های بدر، خیبر و حنین که در عصر پیامبر(ص) در زیر خاکستر پنهان بود آشکار گشت.

احزاب منافقین به جنب و جوش افتادند تا هم از اسلام انتقام بگیرند، و هم از خاندان پیامبر (ص) و فاطمه زهرا(س) در مرکز این دایره بود که تیرهای زهرآگین دشمنان از هر سوی به سوی آن پرتاب می شد. فراق و جدائی دردناک از پدر از یکسو. مظلومیت غم انگیز و جانکاه همسرش امیرمؤمنان علی(ع) از سوی دیگر. توطئه های دشمنان بر ضد اسلام از دیگر سو.

و نگرانی فاطمه از آینده مسلمین و حفظ میراث قرآن، دست به دست هم دادند و قلب و روح پاکش را سخت می فشردند. فاطمه سلام اللّه علیها نمی خواهد با بیان غمهای خود روح پاک امیرمؤمنان علی(ع) را که سخت از آن اوضاع ناگوار و خلافکاری های امت ضربه دیده، آزرده تر سازد. به هین دلیل به کنار قبر پیامبر(ص) می رفت و با او درد دل می کرد، و سخنان جانسوزی همچون اخگر آتش که اعماق وجود انسان را می سوزاند، بر زبان می آورد. «یا ابتاه بقیت والهة و حیرانة فریدة، قد انخمد صوتی و انقطع ظهری و تنغص عیشی»: «پدرجان بعد از تو، یکه و تنها شدم، حیران و محروم مانده ام صدایم به خاموشی گرائید، و پشتم شکست و آب گوارای زندگی در کامم تلخ شد».

جرعه هایی از زلال سخن
آیة المنافق ثلاث: اذا حدث کذب و اذا وعد اخلف و اذا اؤتمن خان. نشان منافق سه چیز است: 1 - سخن به دروغ بگوید. 2 - از وعده تخلف کند. 3 - در امانت خیانت نماید (نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلی الله علیه و آله)، ص 156)

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِی مَرَضِهِ الَّذِی تُوُفِّی فِیهِ وَ أُغْمِی عَلَیهِ ثُمَّ أَفَاقَ فَقَالَ لَا ینَالُ شَفَاعَتِی مَنْ أَخَّرَ الصَّلَاةَ بَعْدَ وَقْتِهَا. کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، (فردای قیامت) به شفاعت من نخواهدرسید (بحار الانوار، ج 20، ص 80)

مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخِیهِ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ الْبَتَّة. هر کس از عرض و آبروی برادر مسلمان خویش دفاع کند، بهشت بر او واجب می گردد (وسائل الشیعه، ج 12، ص 292)

الْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلَال. عبادت هفتاد جزء است که بهترین جزء آن کسب حلال است (الکافی، ج 5، ص 78)

در کلام دیگران
«>انّ الصبر لجمیل الاّ عنک و ان الجزع لقبیح اِلاّ علیک و انّ المصاب بک لجلیل و انّه قبلک و بعدک لَجَلَلٌ» (نهج البلاغه، قصار الحکم، 292) همانا که شکیبایی بس زیباست جز در مرگ تو و بیتابی بس زشت است مگر بر رحلت تو، اندوهی که از دوری تو بر دل نشسته بس سنگین است و غمهای پیش از در گذشت و پس از وفات تو بسیار آسان و سبک. «فَاِنَّ اللّهَ تَعالی بَعَثَ مُحَمَّداً (صلی اللّه علیه و آله) لِیُخرِجَ عِبادَهُ مِن عِبادَة عِبادِهِ اِلی عِبادَتِهِ وَ مِن عُهُودِ عِبادِهِ اِلی عُهُوده وَ مِن طاعَةِ عِبادِهِ اِلی طاعَتِهِ» (وافی، ج 3، ص 22) همانا خداوند محمد صلّی اللّه علیه و آله را برانگیخت تا بندگانش را از بندگی بندگان به بندگی خدای کشاند و از پیمان بندگان به پیمان خدای در آورد و از فرمانبری بندگان به فرمانبری خدایش وا دارد.

توسل به پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و زیارت نامه آن حضرت
سخن از توسل و تبرک و مشروعیت آن، مطلبی است که از دیدگاه عقل و شرع، باید از بدیهیات شمرده شود؛ زیرا نه عقل مانع از آن است که انسانِ مؤمن، با اعتقادِ خالص به توحید خداوند، به مقدّسات این عالم تبرّک جوید و به آنها احترام بگذارد و یا آنها را وسیله تقرّب الهی قرار دهد و نه در میان ادلّه شرعی و نصوص قرآنی و روایی میتوان دلیلی یافت که مشروعیت تبرک و توسل را زیر سؤال ببرد. افزون بر این، شواهد و دلایل بسیاری در کتاب و سنت وجود دارد که به تبرک و توسّل توصیه کرده و آن را وسیله قرب به خداوند قرار داده است.

آیه کریمه:. ..وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ... با صراحت، دستور میدهد که بندگان پرهیزکار، برای راهیابی به مقام قربِ ربوبی، از وسیلهای استفاده کنند.

«وسیله»، به گونه مطلق ذکر شده و شامل هر شخص و هر چیز و هر عملی است که بتواند انسان را به خداوند نزدیک کند و کدامین وسیله برتر از اولیا و انبیا و امامان علیهم السلام؟! که اینان رابطه فیض میان خدا و خلق اند.

در سایه سار قلم
باز کن فاطمه­ جان این در را. در می زنم تا از تو اذن بگیرم؛ ورود به خانه محمد (ص) را... و تو جوابم می کنی؛ پنداشتی غریبه ای هستم که شوق دیدار پیامبر (ص) را دارم و من به حرمت حضور تو، پشت در ایستادم!

و چه تلخ بود آن لحظه ها که آسمان آماده ی پاشیدن بود و زمین از غصه در پیچش! کوه ها رشته رشته پراکنده و بارش خاک مرگ بر سرزمین...

این کوچه ها به یاد دارند روزگاری را که کرامت انسانی به تاراج قومیت رفته بود و عفریت جهالت، عبودیت را به برهوت شرک رانده بود! هنوز به یاد دارند آن روزها را که شکوفه های عاطفه ناشکفته در گور نخوت دفن می شدند و شعر و شراب و شهوت، متاع بازار عکاظ بود!

این کوچه ها به یاد دارند آمدن ناگاه محمد (ص) را با هدیه گران قدری، چون توحید. و چه کردند مردمان تنگ نظر پست سیرت؟!... کودکانشان را جایزه دادند در مسابقه سنگ زنی بر نبی خدا! و او را جادوگر خواندند و شاعر! دندانش را شکستند، روح آرامش را صیقل دادند، و... او!.... او شهر را روشن کرد از عطر خداوند؛ هرچند اندیشه-های مردابی عفنشان را بارور...

  پربازدید ترین