صلاحیت امنیت از حمدالله محب تا امرالله صالح
اصولا امنیت یک امر استخباراتی و اطلاعاتی مستمر و پوشیده استکه توسط نهادهای امنیتی از جمله وزارت داخله، ریاست امنیت ملی و وزارت دفاع صورت میگیرد. نهادهای امنیتی باید طبق برنامه باهم همکاری دوامدار داشته باشند. مهمتر از همه امنیت باید از بازیهای سیاسی به دور باشد. متاسفانه در حکومت افغانستان با همه چه برخورد سیاسی صورت میگیرد. مشکل امنیت در شهر کابل و در سایر شهرهای افغانستان میتواند عوامل زیادی داشته باشد اما برخورد سیاسی و مصلحتی با امنیت یکی از مشکلات امنیت در افغانستان است.
دیروز از آدرس امرالله صالح این خبر پخش شد که امنیت شهر کابل رسما به من سپرده شده است. این خبر پیهم توسط طرفداران امرالله صالح در رسانههای اجتماعی دست به دست میشود که امنیت شهر کابل به امرالله صالح سپرده شده است. چنین دست به دست کردن یک خبر در بارهی امنیت بیانگر استفادهی سیاسی از مسایل امنیتی است. هنوز امرالله صالح هیچ اقدامی نکرده است، اما خبر آن طوری دست به دست میشود که انگار امرالله صالح در عرصهی تامین امنیت کابل قهرمانی کرده باشد.
نخست در برقراری امنیت مهم این است که نهادهای امنیتی غیر سیاسی باشند و مسوولان امنیتی درست به کار خود رسیدگی کنند. دوم اگر مسوولان امنیتی به کارهای خود درست رسیدگی نمیکنند و غفلت وظیفهای دارند، باید مجازات شوند. سوم اینکه نباید با آدرسسازیهای سیاسی، آدرس نهادهای امنیتی را دور زد.
چندی قبل گفته شد که تقرر آمران حوزه باید زیر نظر حمدالله محب مشاور شورای امنیت صورت بگیرد. اکنون امرالله صالح میگوید که من از طرف ارگ اختیاردار امنیت شهر کابل شدهام. شورای امنیت بیشتر یک نهاد سیاسی استکه در عرصههای ملی به رییسجمهور مشوره میدهد. دخالت شورای امنیت در نهادهای امنیتی به نوعی استفادهی سیاسی از امنیت است. معاونت ریاست جمهوری نیز یک نهاد سیاسی است. سپردن امنیت به معاونت ریاستجمهوری همچنان استفادهی سیاسی از امنیت است.
معلوم نیست امرالله صالح چه کار میکند؟ کار قومندان امنیهی کابل را اجرا میکند؟ کار وزیر داخله را اجرا میکند؟ یا میخواهد از کارکرد نهادهای امنیتی مثل قومندانی امنیه، وزارت داخله و… نظارت کند؟ حکومت به جای این گونه تداخلهای وظیفهای، بهتر است مسوولان نهادهای امنیتی را برای کمکاری و غفلت در عرصههای امنیتی مورد بازپرس قرار بدهد تا مسوولان نهادهای امنیتی به وظیفهی خود درست رسیدگی کنند.
حکومت باید از هر نهاد طبق وظیفه و کارکرد قانونی آن نهاد، مسوولیت کاری و وظیفهای بخواهد. در این صورت کارکرد آن نهاد اصلاح میشود. اگر حکومت تداخل وظیفهای در کارکرد نهادهای دولتی ایجاد کند، طبعا آن نهادها به نوعی در برابر این تداخل وظیفهای کارشکنی خواهند کرد.
مردم کابل از نا امنی به بینی رسیدهاند؛ بنابراین از هر خبری که برای بهتر شدن امنیت بشنوند، استقبال میکنند. اما دست به دست کردن مسایل امنیتی از این مقام به آن مقام و برخورد سیاسی با امنیت از نظر تامین امنیت دوامدار، کارساز نخواهد بود. سپردن امنیت به امرالله صالح یا هر مقام و چهرهی سیاسیای، برخورد سیاسی با امنیت استکه موجب دست به دست کردن مسایل امینتی و تداخل وظیفهای در نهادهای امنیتی میشود.
به نظر من اینکه امرالله صالح در حکومت فعلی گاهی مسوول این کار و گاهی مسوول آن کار میشود، نشاندهندهی شناور بودن امرالله صالح در حکومت فعلی استکه امرالله صالح هنوز جایگاه مشخصی از نظر اعمال صلاحیت در حکومت ندارد. بنابراین امرالله صالح گاهی این طرف و گاهی آن طرف پرتاپ میشود. امرالله صالح و طرفدارانش با استفاده از این صلاحیتهای مقطعی استفادهی رسانهای میکنند و میخواهند خبرسازی کنند و امرالله خان را برای چند روزی چهرهی رسانهای بسازند و قهرمانسازی کنند.
اما حقیقت این استکه مقام و افراد با صلاحیت و تصمیمگیرنده در یک دولت، همیشه پشت صحنه و در سایه قرار دارد. افراد و مقامهای روی صحنه، بیشتر کسانی استند که کارگزار و مجری استند که مقامهای تصمیمگیرنده از آنها استفاده میکنند.